
کتاب زندگی بدون من
معرفی کتاب زندگی بدون من
کتاب «زندگی بدون من» نمایشنامهای است از دنیل کین که توسط آسیه سیدی به فارسی ترجمه شده و توسط نشر نی منتشر شده است. این نمایشنامه در فضای یک هتل نیمهویران رخ میدهد و داستان شش شخصیت مختلف را روایت میکند که به طور تصادفی در این هتل جمع میشوند. این اثر فلسفی و طنزآمیز، به بررسی مفهوم هویت، آرزوها و تلاشهای انسانها برای بازیافتن خود در دنیایی بینظم و آشفته میپردازد. فضای نمایش با محوریت هتل، به عنوان یک استعاره از شرایط زندگی افراد، مکان و زمانی است که در آن هر یک از شخصیتها درگیر مشکلات و بحرانهای شخصی خود هستند.
درباره کتاب زندگی بدون من
«زندگی بدون من» به داستان شش شخصیت میپردازد که در یک هتل دوستاره گرفتار شدهاند. هتلی که به لحاظ فیزیکی در وضعیت نامطلوبی قرار دارد، اما در عین حال فضای مهمی برای کشف و بازآفرینی هویت شخصی میشود. نایجِل، متصدی هتل، فردی خونسرد و بیاعتنا است که با رفتارهایش به تنشها و درگیریهایی در هتل دامن میزند. جان، مهمان هتل، از جایی میآید که قصد دارد زندگی جدیدی را آغاز کند، اما به محض ورود به این هتل، متوجه میشود که حتی نمیتواند آن را ترک کند. سایر شخصیتها نیز با بحرانهای خاص خود روبهرو هستند: روی که در حسرت گذشته است، آلیس که منتظر خانه جدیدش است و تام و اِلِن که درگیر مشکلات زناشویی خود هستند.
دنیل کین با سبک نوشتاری شاعرانه و تأملبرانگیز خود، به شکلی هنرمندانه این شخصیتها را در فضایی که خود به نوعی نماد آشفتگی و درگیریهای درونی انسانها است، به نمایش میگذارد. فضای نمایش با استفاده از مکانی همچون هتل که به تدریج به یک محیط برای تغییر و بازسازی خود شخصیتها تبدیل میشود، بهخوبی حس پوچی و تلاش انسانها برای پیدا کردن هدف و هویت در دنیای بیثبات را منتقل میکند.
خلاصه کتاب زندگی بدون من
در نمایشنامه «زندگی بدون من»، شش شخصیت اصلی با شرایط مختلف روانی و شخصی وارد هتل میشوند که به نظر میرسد مکانی برای بازآفرینی و کشف دوباره خودشان است. نایجِل، متصدی هتل، با رفتارهای سرد و خونسردش فضای نامناسبی را برای مهمانها ایجاد میکند، اما در عین حال به نوعی نماد بیاعتنایی به وضعیتهای پیچیده افراد است. جان، مهمان جدید هتل، در جستوجوی رهایی از زندگی گذشته خود است، اما متوجه میشود که حتی قادر به ترک این هتل نیست. سایر شخصیتها نیز بهنوعی درگیر بحرانهای هویتی و وجودی خود هستند.
در این فضای هتل، شخصیتها مجبور به مواجهه با خود و دنیای درونیشان میشوند. نمایش به نوعی استعارهای از مشکلات و تلاشهای انسانها برای یافتن هویت و معنی در زندگی است. کین در این اثر بهطور استادانهای با استفاده از دیالوگها و موقعیتهای مختلف، به کاوش در پیچیدگیهای درونی شخصیتها و روابطشان میپردازد.
چرا باید کتاب زندگی بدون من را بخوانیم؟
«زندگی بدون من» یک نمایشنامه است که در عین حال که به بررسی مسائلی چون هویت، آرزوها و بحرانهای درونی انسانها میپردازد، با طنز و شیوهای فلسفی روایت میشود. دنیل کین با استفاده از فضایی ساده اما پر از تنشهای روانی، داستانی جذاب و تأملبرانگیز خلق کرده است. این نمایشنامه میتواند برای کسانی که به تحلیلهای روانشناختی شخصیتها و بررسی مسائلی چون بحرانهای هویتی، تلاش برای تغییر و کشف خود علاقه دارند، مفید باشد.
کتاب زندگی بدون من را به چه کسانی پیشنهاد میدهیم؟
این کتاب به کسانی که به آثار تئاتری و نمایشنامهای علاقه دارند، بهویژه به داستانهایی که به تحلیل شخصیتها و بحرانهای روانی پرداختهاند، پیشنهاد میشود. همچنین، کسانی که به فلسفه زندگی و مفاهیم هویت و تغییر در دنیای معاصر علاقه دارند، میتوانند از مطالعه این اثر بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب زندگی بدون من
«صحنه روشن میشود. نایجِل کنار آکواریوم ایستاده و به آبِ خالی زل زده است. بعد از چند لحظه، سلانهسلانه به طرف درِ چرخان میرود و نیمنگاهی به بیرون میاندازد. برمیگردد و پشت میز پذیرش میایستد. دفتر ثبتِ میهمان را از زیر میز برمیدارد. آن را باز میکند. با انگشت آهسته از بالا تا پایین دفتر اسمها را میخواند. دفتر را میبندد و دوباره زیر میز میگذارد. از پشت میز بیرون میآید و به طرف آسانسور میرود. میخواهد دکمهٔ آسانسور را بزند که ناگهان لامپ بالای میز پذیرش با صدای نرمی «پِلق» میسوزد. نایجِل دوباره پشت میز میرود و به لامپ سوخته نگاه میکند. میچرخد و وارد دفتر کار میشود و با لامپی نو برمیگردد. بالای میز میرود تا لامپ سوخته را عوض کند. قدش به اندازهای نیست که دستش به لامپ برسد. روی پنجهها میایستد، تلوتلو میخورد و نزدیک است که بیفتد.
صدای رعدوبرقی ترسناک عمارت را میلرزاند. نایجِل با صدایی ناهنجار «تالاپ» پشت میز میافتد. در همان لحظه، درِ چرخان با بادی شدید به دور خود میگردد. آتوآشغال و برگهای خشک همراهِ باد وارد لابی میشوند، سپس جان وارد میشود. بهتر است بگوییم باد او را به داخل هتل پرت میکند. بارانیاش خیسِ خیس است و چترش پشتورو شده. چمدان کوچکی به دست دارد.
درِ چرخان از گردش بازمیایستد. جان آبچکان و نفسزنان میایستد. چترش را پایین میآورد. سعی میکند چتر را ببندد. در همان لحظه، سروکلهٔ نایجِل آرامآرام از پشت میز ظاهر میشود. گیجوگنگ به نظر میرسد. از برآمدگی بینیاش قطرهقطره خون میچکد. جان را میبیند.»
حجم
۷۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه
حجم
۷۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۰ صفحه