
کتاب کریستینا
معرفی کتاب کریستینا
کتاب الکترونیکی «کریستینا (داستان و سه پادکست ادبی)» نوشتهٔ «محمدرضا نجفی» و منتشرشده توسط انتشارات کلید پژوه، مجموعهای از یک داستان بلند و سه روایت کوتاه با حالوهوای ادبی است. این اثر با ترجمه و نگارش نویسنده، به روایت زندگی شخصیتهایی در یونان، آلمان و ایتالیا میپردازد و دغدغههایی چون عشق، مهاجرت، طبقات اجتماعی و رنجهای انسانی را در بستر داستانهای کوتاه و بلند بررسی میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب کریستینا
این کتاب در دههٔ ۱۴۰۰ منتشر شده و ترکیبی از داستان بلند و سه روایت کوتاه است که نویسنده آنها را «پادکست ادبی» نامیده است. فضای اصلی داستانها در کشورهای اروپایی مانند یونان، آلمان و ایتالیا شکل میگیرد و شخصیتها اغلب با چالشهایی چون عشقهای نافرجام، تفاوتهای طبقاتی، مهاجرت و سنتهای خانوادگی روبهرو هستند. نویسنده در مقدمه اشاره میکند که ابتدا قصد داشته اثر را در سبک دادائیسم بنویسد اما در نهایت رئالیسم را با آن تلفیق کرده است. داستان اصلی، «کریستینا»، روایتگر زندگی دختری جوان در شهر آرتای یونان است و سه پادکست ادبی نیز هر یک به موضوعی مستقل اما مرتبط با رنج و عشق انسانی میپردازند. این مجموعه با نگاهی به مسائل اجتماعی و فردی، تصویری از زندگی معاصر و دغدغههای انسان امروز ارائه میدهد.
خلاصه کتاب کریستینا
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان اصلی کتاب، «کریستینا»، در یک شهر کوچک یونانی روایت میشود. کریستینا، دختر جوان و دانشجویی است که برای کمک به خانوادهاش در کافهای کار میکند. او با هلن، دختر عطرفروش، و گروهی از جوانان موتورسوار آشنا میشود. یانیس، پسر ثروتمند شهر، توجه کریستینا را جلب میکند و میان آنها رابطهای عاطفی شکل میگیرد. در کنار این رابطه، ادریس، کارگر مهاجر باغهای پرتقال، دلبستهٔ هلن است اما جرأت ابراز عشقش را ندارد. نیکوس، برادر یانیس، با رفتارهای خشن و حسادتآمیز، آرامش جمع را برهم میزند و حتی برای رسیدن به کریستینا، ادریس را وارد بازی خطرناکی میکند. در نهایت، روابط میان شخصیتها به نقطهای میرسد که هر یک با رنج، حسرت یا جدایی روبهرو میشوند و داستان با تلخی و واقعگرایی به پایان میرسد. سه پادکست ادبی نیز هر یک روایتی مستقل از عشقهای یکسویه، ازدواج اجباری و رنجهای زنان در جوامع سنتی را به تصویر میکشند.
چرا باید کتاب کریستینا را خواند؟
این کتاب با روایت داستانهایی از زندگی روزمره و دغدغههای انسانی در بستر فرهنگهای مختلف، به موضوعاتی چون عشق، مهاجرت، طبقات اجتماعی و رنجهای فردی میپردازد. تلفیق رئالیسم با عناصر دادائیسم و پرداختن به شخصیتهایی با سرگذشتهای متفاوت، فرصتی برای تأمل دربارهٔ پیچیدگیهای روابط انسانی و تأثیر محیط اجتماعی بر سرنوشت افراد فراهم میکند. خواندن این مجموعه میتواند نگاه تازهای به مسائل عاطفی و اجتماعی در بستر داستانهای کوتاه و بلند ارائه دهد.
خواندن کتاب کریستینا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای اجتماعی، روایتهای عاشقانه با زمینههای واقعگرایانه و کسانی که دغدغههایی مانند مهاجرت، تفاوتهای طبقاتی و مسائل زنان دارند، مناسب است. همچنین برای مخاطبانی که به داستانهای کوتاه و روایتهای چندلایه علاقه دارند، گزینهٔ قابل توجهی است.
فهرست کتاب کریستینا
- داستان اصلی: کریستینا روایت زندگی دختری جوان در شهر آرتای یونان، با تمرکز بر روابط عاطفی، طبقات اجتماعی و مهاجرت. - پادکست اول: کودک همسر داستان ازدواج اجباری دختری نوجوان با مردی ثروتمند و پیامدهای تلخ آن در جامعهٔ سنتی یونان. - پادکست دوم: عشق یکسویه روایت پناهجویی مراکشی در کمپ آلمان که دلبستهٔ دختری آلمانی میشود و با ناامیدی و جدایی روبهرو است. - پادکست سوم: کلاودیا سرگذشت دختری ایتالیایی که در سایهٔ سنت، مذهب و فقدانهای خانوادگی، با رنج و تنهایی دستوپنجه نرم میکند.
بخشی از کتاب کریستینا
«در کنار کافهای که کریستی در آن کار میکرد یک عطرفروشی مستقر بود که در آن یک دختر هم سن و سالش کمی فربه اما بسیار زیبا به نام هلن مشغول کار بود. آنها گاهی در اوقات فراغت با هم صحبت میکردند. در آن سوی خیابان و روبروی آنها یک رستوران و کنارش یک کافه متعلق به یک پاکستانی به نام ندیمخان واقع شده بود که برای مهاجران و کارگران پناهگاهی بود. در کنار خیابان یک رودخانه و یک پل سنگی قدیمی واقع بود و در سمت دیگر یک چهار راه خروجی از شهر مشاهده میشد. در روزهای روشن و شبهای تاریک کریستینا با موهای فرفری تا روی شانه، چهرهٔ بشاش و چشمانی چون مرغابی سفید بال، در کافه میچرخید. او شادی را برای مشتریان به ارمغان میآورد و دنیایش پر از عطر قهوه و نشستنهای طولانی بر سر میزها بود. مارتا و دیماس صاحبان کافه او را مثل فرزندشان دوست داشتند. در روزهایی که نور خورشید بر زمین میتابید و شبهایی که سکوت احاطه میکرد گروهی از موتورسواران جوان گاهی به رستوران مقابل میآمدند. آنها به فضای رستوران و خیابان جان میبخشیدند و با صداها و شادیشان همه جا را پر میکردند. ابتدا کریستینا توجه زیادی به آنها نمیکرد اما به مرور یکی از آنها توجهش را جلب کرد. پسری جوان با کاپشن چرمی و موهایی کوتاه و چشمانی روشن که همیشه لبخند زیرکانهای بر لبانش حک شده بود، به نظر میرسید که در دل کریستینا بذر عشق کاشته بود. اما هنوز آن را به کسی فاش نکرده بود.»
حجم
۳۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۵ صفحه
حجم
۳۹۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۵ صفحه