کتاب بیرق انگلیس
معرفی کتاب بیرق انگلیس
کتاب بیرق انگلیس نوشتهٔ ایمره کرتیس و ترجمهٔ پویا رفویی است. انتشارات ناهید این رمان معاصر مجارستانی را منتشر کرده است. این اثر برندهٔ جایزهٔ نوبل بوده است.
درباره کتاب بیرق انگلیس
کتاب بیرق انگلیس حاوی یک رمان است که به انقلاب و کودتای ۱۹۵۶ میپردازد. این رمان یک راوی دارد که در آغاز میکوشد زندگی را بهشکل فرمول درآورد، اما با وقوع رویدادهایی در پیرامون خود بهتدریج درمییابد که جز فرمولهایی که از قبل ساخته و پرداختهاند، امر فرمولناپذیری در کار است که صیانت از آن بر عهدهٔ او است. در این اثر میبینیم که عینیت زندگی فرو میپاشد، اما مجالی برای ذهنیت نیز دست نمیدهد. از یک طرف، زندگی در مجارستانِ تحتسیطرهٔ اتحاد جماهیر شوروی سابق دمبهدم دشوارتر میشود و از طرف دیگر تلاشهای فردی و جمعی به شکست میانجامد. در «بیرق انگلیس» پس از آنکه راوی شرح موشکافانهای از دورهٔ فعالیت مطبوعاتی خود میدهد، در توصیف محیط پیرامونش به سنت بتپرستانهٔ عمونیان اشاره میکند. راوی عاجز از آن است که ماجرایی را که از سر گذرانده، ساده و سرراست بیان کند. ایمره کرتیس باور دارد که بین تجربههای تاریخی قرن بیستم و زبانْ تناظری وجود ندارد. در نتیجه، کشف شگفت نویسندگان بزرگ این دوران اعلام عدمکفایت زبان در ثبت و نقل وقایع تاریخی است. بهباور ایمره کرتیس، زبان، این مردهریگ فرهنگی پیشینیانْ دیگر هیچ واقعیتی را بهدور از ابهامها و سوءتفاهمها بازگو نمیکند و درست به همین دلیل است که در ادبیات قرن بیستم، برخلاف دورههای قبلی، زبان از اهمیت روایی بیشتری برخوردار است. ایمره کرتیس در مجموعه آثار داستانی و مقالات خود این کشف مهم را به نویسندگانی مثل هرمان ملویل، فرانتس کافکا و جورج اورول منتسب کرده است. در تقابل با بسیاری از آثار کرتیس که در آنها اردوگاههای تمرکزیافتهٔ آلمان نازی و برآمدن فاشیسم به مصداقی از تاریخ روایتناپذیر جلوه کرده است، در کتاب بیرق انگلیس با نثر تودرتو و روایت پرآبوتاب انقلاب و کودتای ۱۹۵۶ مجارستان سروکار دارید.
خواندن کتاب بیرق انگلیس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر مجارستان و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بیرق انگلیس
«نقلقولی آوردم از فیلسوفِ تاریخ بزرگ، ویلهلم دیلتای کهــ به قدرِ وسعم، به قدرِ آزادی عملی که داشتمــ چه جوشوجلایی زده بودم آنها را، دانشجویان سابقم را، در آن سالها که هنوز دانشجو بودند، با او اخت کنم: «فهم مستلزم زیستن است، رخداد آنگاه به تجربهٔ زیسته مبدل میشود که فهم، زیستن را، خارج از هستی محدود و سوبژکتیوِ آن، به قلمروی تاموعام هدایت کند.» دلم گواهی میدهد، که من همین کار را کرده بودم. فهمیده بودم که اینجا جز با کنش انکار نفس نمیتوانم آفرینشگر باشم؛ که یگانه آفرینش ممکن در این جهان، همینش که اینجاست، آفرینش به منزلهٔ انکار نفس است. تاجاییکه پا میداد در بیان خود هیچ کم نگذاشتم، ولی که چه، آنها که بههرحال نمیفهمیدند: خطاب به آنها گفتم، که من این چنین، با همین معیار، و بهضرسقاطع با وقوف به همین، زیسته بودم و فهمیده بودم و عمل کرده بودم. بهدیگرسخن جان کلام به زبان آدم آنکه، التزام اخلاقی به تجربهٔ زیستهــ زیستهٔ همینش که اینجاست، و به اقتضای حیاتم که همانا حیاتی است درخور شاهدبودنــ مرا برای هفت پشتم بس. به نقل از داستان، داستان بیرق انگلیس، فرمولها را به یادشان آوردم: «از این سبب به جهان درآمدم که بر من است شهادت به حقیقت»، و «من ارنوسپ بودم.» درسی از این بالاتر و تجربهای از این کاملتر مگر خودش. اینکه حکمتش چیست، دقیقاً به چه حکمت، حکمت از تجربهاش چیستــ مقال دیگری میطلبد، بعدتر به این فکر کردم، که چه کسی تا آخر با ما ادامه میدهد؟ به این فکر کردم که حی، صفتی است برازندهٔ خدا. و همینکه حواسها رفت پیش آمدن بشقابها، به سلامنوش جشن تولدم، صدای لیوانها که درآمد، باری اگر نه از سر شوق، به حالی چنانکه چشم به راه تسلا، به این فکر کردم، که خوشتر آتیهای را که این روزها از هر طرف در معرض تهدید است، من خود نه به آزمودنش ناگزیرم نه به فهمیدنش.»
حجم
۶۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۶۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه