دانلود و خرید کتاب زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس ترجمه محمدصادق سبط الشیخ
تصویر جلد کتاب زوربای یونانی

کتاب زوربای یونانی

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب زوربای یونانی

کتاب زوربای یونانی نوشتهٔ نیکوس کازانتزاکیس و ترجمهٔ محمدصادق سبط الشیخ است. انتشارات آتیسا این رمان را روانۀ بازار کرده است.

درباره کتاب زوربای یونانی

کتاب زوربای یونانی اثری از نیکوس کازانتزاکیس، نویسنده و شاعر و خبرنگار یونانی است. این رمان در سال ۱۹۴۶ میلادی منتشر شد. این داستان را جوانی روشنفکر برای ما تعریف می‌کند. کتاب درمورد شخصیتی به نام «آلکسیس زوربا» است که از نقطه‌ای با راوی هم‌مسیر می‌شود و زندگی‌اش را تغییر می‌دهد. زوربا مردی ساده، اهل کار و زندگی و لذت‌بردن از آن است؛ لذتی عمیق و به‌دور از نگرانی‌ها و اضطراب‌های معمول. جذابیت نگرش زوربا نه‌تنها راوی جوان داستان که خوانندگان را عمیقاً تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. قطعاً خوانندگان کتاب پس از اتمام آن، دریچهٔ جدیدی به زندگی روبه‌روی خود می‌بینند. اصالتی که زوربا برای زندگی قائل است، او را از تنش‌ها و رنج‌هایی که عمومی است و در عصر جدید گسترده‌تر و رایج‌تر نیز شده است، مصون نگه می‌دارد. این رمان بارها تجدیدچاپ شده، به زبان‌های مختلف برگردانده شده و چند بار نیز به مورداقتباس قرار گرفته است.

خواندن کتاب زوربای یونانی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن رمان حاضر را به کسانی که به‌دنبال تغییری مثبت در جریان زندگی و لذت‌بردن از آن هستند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب زوربای یونانی

«فصل اول

برای اولین‌بار در بندر پیرائیوس با او روبه‌رو شدم من به پیرائیوس رفته بودم تا با یک کشتی به جزیره کرت بروم سپیده صبح تازه دمیده بود و باران به‌شدت می. بارید قطرات درشت باران بر اثر وزش باد به پشت شیشه‌های کافه کوچک برخورد می‌کردند. رایحه مریم‌گلی دم‌کرده فضای کافه را پرکرده بود ازآنجاکه هوای بیرون بسیار سرد بود، بر اثر تنفس مشتریانی که در کافه در حال رفت‌وآمد بودند شیشه‌های در ورودی بخار کرده بود چند دریانورد که شب را در کافه خوابیده بودند درحالی‌که درون نیم‌تنه‌های چسبان خود فرورفته بودند روی صندلی‌ها چمباتمه زده و درحالی‌که از پشت شیشه‌های بخار گرفته به دریا چشم دوخته بودند قهوه یا مریم‌گلی می‌نوشیدند. در این طوفان شدید، ماهیگیرانی که نمی‌توانستند به دریا بروند نیز در کافه دور یکدیگر جمع شده و در انتظار آرام‌شدن دریا بودند تا بلکه ماهی‌هایی که بر اثر ضربات امواج دریا به اعماق آب پناه برده بودند به سطح آب‌باز گردند. ماهی حلوا لقشه ماهی و بعضی دیگر از انواع ماهی‌ها کم‌کم از اعماق دریا باز می‌گشتند و این نشان‌دهنده آغازی نو و شروع روزی دیگر بود. یکی از کارگران بارانداز وارد کافه شد. درشت‌اندام و با لباسی گل‌آلود و چهره‌ای آفتاب‌سوخته.

 و دریانورد پیری که جلیقه‌ای آبی‌رنگ به تن داشت با صدایی رسا به کارگر بارانداز که نامش کوستاندی بود سلام کرد و پرسید چه خبر؟ کوستاندی درحالی‌که آب‌دهانش را بر زمین می‌انداخت با حالتی برافروخته پاسخ داد می‌خواهی چه خبر باشد؟ هیچ فقط صبحمان را در کافه با خوردن قهوه به شب می‌رسانیم و شب را در خانه می‌خوابیم. روزها کار ما هم این شده با این دریای طوفانی از کار هم خبری نیست. گروهی از دریانوردان خندیدند و تعدادی دیگر زیر لب ناسزایی گفتند. مردی با سبیل‌های چخماقی که تفکراتش برگرفته از نوعی خیمه‌شب‌بازی موسوم به کاراگیوزیس بود: گفت ما در زندانی ابدی که همان دنیاست حبس شده. ایم آری دنیا زندانی ابدیست. لعنت بر این دنیا. نوری آبی مایل‌به‌سبز که از چراغ‌های سقف کافه می‌تابید پیشخوان را روشن می‌کرد و بطری‌های شراب را که در قفسه‌ها چیده شده بودند نمایان می‌کرد. صاحب کافه که از شب‌زنده‌داری شب گذشته خواب‌آلود بود دست دراز کرده و چراغ‌ها را خاموش نمود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

حجم

۲٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان