
کتاب کمدی انسانی
معرفی کتاب کمدی انسانی
کتاب الکترونیکی کمدی انسانی نوشتۀ ویلیام سارویان با ترجمۀ سیمین دانشور در انتشارات خوارزمی چاپ شده است. این کتاب دربارۀ زندگی یک نوجوان در دوران جنگ جهانی دوم و تأثیر جنگ بر زندگی او و اطرافیانش است. داستان کتاب از زاویۀ دید این نوجوان روایت میشود و به مضامینی مانند خانواده، امید، و روابط انسانی میپردازد. این کتاب ابتدا بهصورت فیلمنامه نوشته شد و در سال ۱۹۴۳ فیلمی با همین نام از روی آن ساخته شد.
درباره کتاب کمدی انسانی
کمدی انسانی رمانی است که ویلیام سارویان آن را در سال ۱۹۴۳ نوشت. این کتاب داستان زندگی هومر مککالی، نوجوانی چهاردهساله را روایت میکند که در یک دفتر تلگرافرسانی در شهر کوچک ایثاکا مشغول به کار است. او در غیاب پدر و برادر بزرگتر خود که در جنگ حضور دارند، تلاش میکند مسئولیت خانواده را بر عهده بگیرد. وظیفۀ او تحویل تلگرافهایی است که گاهی اخبار تلخ از جبهههای جنگ را به خانوادههای شهر میرسانند. این داستان زندگی مردم عادی و تأثیر جنگ جهانی دوم بر آنان را به تصویر میکشد. رمان کمدی انسانی نگاهی به ارزشهای انسانی، همدلی و تأثیر جنگ بر روابط خانوادگی دارد. سارویان در این کتاب از سبک روایی ساده و شاعرانهای استفاده کرده که خواننده را به تفکر درباره تجربیات شخصیتهای داستان و شرایط زندگی آنها وامیدارد. نام شخصیتهای اصلی داستان، مانند هومر و یولیسس، اشارهای به آثار کلاسیک ادبیات یونان دارد و این انتخاب نامها به نوعی مفاهیم اسطورهای را با داستان مدرن تلفیق میکند.
این اثر در طول سالها مورد توجه قرار گرفته و علاوه بر اقتباس سینمایی سال ۱۹۴۳، بعدها در قالب نمایشنامه و اقتباسهای دیگر نیز بازآفرینی شده است. کتاب کمدی انسانی یکی از آثار شناختهشده سارویان محسوب میشود و به دلیل مضامین انسانی و اجتماعی خود همچنان مورد مطالعه قرار میگیرد. ویلیام سارویان (۱۹۰۸-۱۹۸۱) نویسندۀ ارمنیتبار آمریکایی بود که در آثار خود به موضوعات انسانی، خانواده، امید، و زندگی روزمره پرداخت. او در طول زندگی حرفهای خود داستانهای کوتاه، نمایشنامهها و رمانهای متعددی نوشت و برنده جایزۀ پولیتزر شد. سبک او در نویسندگی تحت تأثیر تجربیات شخصی و فرهنگ ارمنی بود و در آثارش به روابط انسانی و امید در برابر دشواریهای زندگی توجه ویژهای داشت. سیمین دانشور (۱۳۰۰-۱۳۹۰) نویسندۀ برجستۀ ایرانی و نخستین زن نویسندۀ حرفهای ایران بود که آثار متعددی را از نویسندگان مختلف به فارسی ترجمه کرد. او با ترجمۀ کمدی انسانی توانست نثری روان و قابلفهم برای مخاطبان فارسیزبان ارائه دهد. دانشور همچنین با رمان سووشون در زمینۀ ادبیات داستانی ایران شناخته میشود.
کتاب کمدی انسانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهایی با موضوعات اجتماعی، جنگ، و زندگی روزمره در دوران جنگ جهانی مناسب است. همچنین به کسانی که به ادبیات آمریکای قرن بیستم و آثار نویسندگانی که بر روابط انسانی و خانواده تمرکز دارند علاقهمند هستند، پیشنهاد میشود.
درباره سیمین دانشور
سیمین دانشور از بنیانگذاران داستان مدرن فارسی است. او را با رمان «سووشون» میشناسند. او در اردیبهشت ۱۳۰۰ در شیراز چشم به جهان گشود و نویسنده، مترجم ایرانی و نخستین زن ایرانی شد که بهصورتی حرفهای در زبان فارسی داستان نوشت. دانشور از اولین دانشجویان ادبیات اعزامی ایران به آمریکا بود که توانست با تسلط به داستاننویسی، شکل تازهای از ادبیات را به خوانندگان ایرانی معرفی کند. مهمترین اثر او رمان سووشون است که نثری ساده دارد و به ۱۷ زبان ترجمه شده است؛ علاوه بر این، از آن اقتباسهای تئاتری نیز صورت گرفته است.
سیمین دانشور در سال ۱۳۲۸ با مدرک دکتری ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. او در محضر استادانی مثل دکتر فاطمه سیاح و بدیعالزمان فروزانفر تحصیل کرده بود؛ سپس برای تحصیل زیباییشناسی به آمریکا رفت. در آن مدت نیز ۲ داستان کوتاه نوشت که در ایالات متحده منتشر شدند. دانشور در سال ۱۳۲۷ با «جلال آلاحمد» آشنا شد و ۲ سال بعد با او ازدواج کرد. او همراه با همسرش جلال، عضو کانون نویسندگان ایران بود. از میان کتابها و آثار مشهور او میتوان به مجموعه داستان «به کی سلام کنم؟»، «شهری چون بهشت» و رمان «جزیرهٔ سرگردانی» هم اشاره کرد. سیمین دانشور ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ در تهران چشم از دنیا فروبست.
بخشی از کتاب کمدی انسانی
«برادر یولیسس، هومر، روی دوچرخهٔ مستعملش نشستهبود و میراند. دوچرخه با گل و لای جادهٔ ییلاقی در کشمکش بود. "هومر مکالی" روپوش مخصوص نامهرسانهای تلگرافخانه را پوشیدهبود که بهتنش خیلی گشاد بود و کلاهی بر سر داشت که برای سرش تنگ بود. خورشید در سکوت خوابآلودهٔ دم غروب و آرامشی که مرهون مردم ایثاکا بود فرو مینشست. گرداگرد نامهرسان، باغستانها و موستانها در خاک کهن کالیفرنیا آرمیدهبودند. هر چند هومر تند میراند اما از لطف مناظر این ناحیه غافل نبود. وقتی زمین، درختها، آفتاب، علف و ابرها را میدید با خود میگفت: «نگاه کن، درست نگاه کن، میکنی؟» با حرکات دوچرخه بنای نمایشهای مختلف را گذاشت و برای هماهنگی با این نمایشها آواز خود را بلند کرد. آوازی ساده، عاشقانه و مضحک. آهنگ این آواز در مغزش از نغمههای یک ارکستر بجاماندهبود، و برای تکمیل این آواز چنگ مادرش و پیانوی خواهرش "بس" را بخاطرآورد. و آخر سر برای آنکه تمام افراد خانواده را گردآورد، در ذهنش یک آکوردئون هم بهاین دسته افزود که نوازندهٔ آن با لبخند و لطف غمانگیزی میخواند و این نوازنده برادر دیگرش "مارکوس" بود.
موسیقی هومر، بهمجرد بلندشدن صدای سه هیولای باورنکردنی که از آسمان بشتاب میگذشتند، از مغرش گریخت. نامهرسان تلگرافخانه بهاین سه هیولا نگاه کرد و فوراً بهطرف گودال خشک و کوچکی راند و با خود گفت: «هواپیما». سگ دهاتی بشتاب آمد و با اهن و تلپ مثل آدمی که پیام خاصی دارد عوعو کرد. هومر بهپیامش توجهی نکرد. فقط یک بار برای آرامکردنش برگشت و گفت: «آرپ. آرپ!» روی دوچرخه جا گرفت و دوباره راهافتاد.»
حجم
۲۱۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۹ صفحه
حجم
۲۱۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۵۹ صفحه