کتاب مادر دوستت دارم
معرفی کتاب مادر دوستت دارم
کتاب مادر دوستت دارم نوشتهٔ ویلیام سارویان و ترجمهٔ س. م. منزوی است. انتشارات علمی و فرهنگی این رمان آمریکایی را منتشر کرده است.
درباره کتاب مادر دوستت دارم
ویلیام سارویان در کتاب مادر دوستت دارم (Mama, I love you) ماجرای تلاشهای مادری را روایت کرده است که همراه دختر کوچکش برای راه یافتن به تئاتر «برادوی» به نیویورک میرود. این زن به تازگی از همسر خود جدا شده است و تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا در مسیر دلخواهش به موفقیت برسد. فرزند او اصلیترین انگیزهٔ او برای رسیدن بهخ موفقیت است. آیا او موفق میشود در مسیر دلخواهش قدم بردارد؟ کتاب حاضر را بخوانید تا بدانید. ویلیام سارویان در این اثر وضعیت دنیای پیچیدهٔ کسبوکار در آمریکا را شرح داده است. این رمان آمریکایی در ۳۱ فصل نوشته است.
خواندن کتاب مادر دوستت دارم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا در قرن ۲۰ و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مادر دوستت دارم
«در کالیفرنیا کسی ریزش برف، و یا حتی باران، را نمیبیند. تا چشم کار میکند کالیفرنیا است و فقط میتوانم بگویم که به همین دلیل از آن خوشم میآید؛ لذت دارد. پرندگان از لابهلای شاخههای درختان پروازکنان به چمن داخل میشوند، آنجا را میکنند و پی طعمه میگردند و وقتی آدم به آنها نزدیک میشود نمیپرند بلکه کمی آنطرفتر میروند و آدم را تماشا میکنند. مرغان مقلد توی شاخ و برگ درختهای اکالیپتوس آواز پرندگان دیگر را تقلید میکنند. هر کدامشان میتواند نیم ساعت پشت سر هم آواز بخواند بدون آنکه آهنگی را دو بار تکرار کند. موش کورها خاکهای نرم را از زیر زمین بیرون میدهند و اگر بخت با شخص یاری کند میتواند وقتی سرشان را بالا میآورند و دوباره بهسرعت عقب میکشند ببیند. هرگز یکی از آنها را بهطور کامل ندیدهام، دوست ندارند دیده شوند. هرجا که گیاهی میروید شاپرکهای سفید به بالا و پایین میپرند ــ این روییدنیها، مثل گلوبوته و علف و درخت، در همهجا هست. شاپرکهای قهوهایرنگ نیز هست، پروانهها هم از هر نوع دیده میشوند. پروانهها شبیه شاپرکها هستند منتها کوچکترند و طرز پروازشان فرق دارد؛ دور میچرخند، گویی در روشنایی روز عصبانی و سرگشتهاند. انواع مارمولک و بچهحشره هم پیدا میشود. در خنکای شب حلزونها سر از جلدشان بیرون میآورند و شاخکهاشان را دراز میکنند. اگر آدم خم شود و انگشتش را جلوی یکی از شاخکها بگیرد، همینکه با انگشت مماس شود فورا شاخکها پس میروند و خود حلزون نیز آهسته به درون جلدش میخزد و از حرکت بازمیماند. همیشه میتوان مسافتی را که طی کرده معلوم کرد چون خط نازکی از خود به جا میگذارد. توی باغچهها مار هست و همین که کسی یکی از آنها را ببیند سروصدای زیاد راه میافتد، زیرا همه از این مارها میترسند. این خزنده بهمحض بلند شدن سروصدا بهسرعت حرکت میکند و از نظر پنهان میشود.
روی تپهای که در نزدیکی خانه ما در کوچه ماکارونی واقع است چیزهای دیدنی پیدا میشود. در آنجا ملکی هست به مساحت بیست جریب که یک خانه بزرگ اربابی و یک کلبه رعیتی دارد. شش اسب داشتند که در جای محصور پرچینداری از آنها سواری میگرفتند و گاه نیز سوار بر آنها از یک طرف تپه به دره سرازیر میشدند و از طرف دیگر بالا میرفتند. یک گله گوسفند صورتسیاه هم داشتند که همیشه چندتا بره همراهشان حرکت میکرد. صدای بعبع آنها به گوش میرسید. دو سگ گله داشتند که از حصار سیمی میگذشتند و به سراغ بچههای کوچه ماکارونی میآمدند. حتی اسبها به حصار سیمی نزدیک میشدند و همان جا میایستادند و بچهها را تماشا میکردند ــ ما هم آنها را تماشا میکردیم. از چیزهای دیگری که داشتند شش بز بود که نزدیک علفها زنجیرشان میکردند. این بزها نیز دست از خوردن بر میداشتند که بچهها را تماشا کنند.»
حجم
۱۷۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۵۵ صفحه
حجم
۱۷۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۳۵۵ صفحه