دانلود و خرید کتاب خلاف زمان دیه گو گاروچو ترجمه الهام شوشتری زاده
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب خلاف زمان

کتاب خلاف زمان

معرفی کتاب خلاف زمان

کتاب خلاف زمان نوشتهٔ دیه گو گاروچو و ترجمهٔ الهام شوشتری زاده و ویراستهٔ حبیب بهمنی است. نشر اطراف این ناداستان را روانهٔ بازار کرده است. جستارهای این اثر دربارهٔ نوستالژی، آرمان‌شهر و دیگر وارونگی‌های تاریخی است. کتاب حاضر از مجموعهٔ «جستارهای فلسفی» است.

درباره کتاب خلاف زمان

کتاب خلاف زمان (Sobre la nostalgia: Damnatio memoriae) حاوی ناداستان است. این کتاب دربردارندهٔ پنج جستار در باب نوستالژی و آرمان‌شهر است. در کتاب حاضر، دیه‌ گو گاروچو، استاد فلسفهٔ اخلاق و فلسفهٔ سیاسی دانشگاه مادرید و دانش‌آموختهٔ دانشگاه سوربن فرانسه، به منظور درک بهتر تجربهٔ مدرن نوستالژی و توصیف وضعیت کنونی، به آثار کلاسیک فلسفی رجوع کرده است. او نشان داده است که گاهی اوقات می‌توان پاسخ پرسش‌های بسیار معاصر را در میراث ادبی، فرهنگی و تاریخی کهن جست. این رویکرد در میان نویسندگان جستارنویس اسپانیایی سابقه‌ای طولانی دارد و جریانی قدرتمند و ریشه‌دار در سنت نوشتار غیرداستانی اسپانیا به شمار می‌رود. الهام شوشتری‌زاده، مترجم کتاب حاضر در بخشی با عنوان «یادداشت مترجم» بیان کرده است که مطالعهٔ نوستالژی در انحصار هیچ رشته‌ای نیست. بسیاری از روان‌شناسان، جامعه‌شناسان، تاریخ‌نگاران، نظریه‌پردازان فرهنگی و ادبی، اندیشمندان علوم سیاسی و فیلسوفان از نوستالژی و پیامدهایش گفته‌اند. 

در یک تقسیم‌بندی می‌توان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشته‌هایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق می‌شود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و به‌دلایلی دیگر شروع به نوشتن می‌کند. در مقابل، در نوشته‌های غیرواقعیت‌محور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز می‌زند و این گونه به‌عنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیت‌محور) طبقه‌بندی می‌شود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم هم‌نوعان است (البته نه به‌معنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدف‌های دیگر ناداستان‌نویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمون‌های بی‌شماری می‌پردازد و فرم‌های گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی می‌تواند شامل این‌ها باشند: جستارها، زندگی‌نامه‌ها، کتاب‌های تاریخی، کتاب‌های علمی - آموزشی، گزارش‌های ویژه، یادداشت‌ها، گفت‌وگوها، یادداشت‌های روزانه، سفرنامه‌ها، نامه‌ها، سندها، خاطره‌ها و نقدهای ادبی.

خواندن کتاب خلاف زمان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ناداستان و قالب جستار پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خلاف زمان

«امکان بهره‌گیری سیاسی از بعضی عواطف ـ مثل ترس یا خشم ـــ از روزگار آخناتون پذیرفته شده و تعدادی از مشهورترین متون بنیادین مدرنیته، مثل لِویاتانِ هابز، یادآوری می‌کنند که در نهایت، آن نیروی جمعی که ما را به انسان بودن سوق می‌دهد از احساسی مثل ترس سرچشمه می‌گیرد، نه ـ آن‌طور که متفکرانی دیگر گفته‌اند ـــ از عقلانیت. جالب و معنادار است که وقتی می‌گوییم فلانی «انسان نیست» دربارهٔ نقصان و ضعف عقلش حرف نمی‌زنیم، بلکه مقصودمان این است که فلانی ظرفیت عاطفی یا احساسی لازم برای مثلاً همدلی در مواجهه با درد و رنج دیگران را ندارد. اگر انسان حیوان سیاسی باشد و اگر سیاست مبنایی عاطفی و احساسی داشته باشد، کسی که «انسان نیست» و نمی‌تواند با دیگران همدلی کند، از همه غیرسیاسی‌تر است.

گمان نمی‌کنم لازم باشد دربارهٔ اهمیت عواطف و احساسات در سیاست پرگویی کنم، چون حتی با نگاهی گذرا هم می‌توانیم منشأ عاطفی و احساسیِ دستور زبان سیاست را تشخیص دهیم. گرچه بعضی تحلیلگران معاصر می‌گویند رسانه‌های جمعی باعث شده‌اند نقش عواطف در سیاست پررنگ‌تر شود، واقعیت این است که تلاش برای برانگیختن احساسات سیاسی به کمک نمادهای زبانی، معمارانه یا هنری همیشه و همه‌جا ـ از اهرام مصر گرفته تا نقش‌برجسته‌های رواق‌های کلیساهای بزرگ ـــ جلوه‌گر بوده است. نمونه‌هایی مثل درفش‌های رومی، باشلیق‌های محکومان دادگاه‌های تفتیش عقاید، یا ماریان که تجسم نمادین جمهوری فرانسه است نشان می‌دهند سیاست در طول تاریخ چگونه ابزارهای معنایی را برای ایجاد حال‌وهوایی خاص در افراد به کار گرفته است. شناخت این نمادها و توان مواجههٔ پذیرنده یا انتقادی با آن‌ها از نشانه‌های تعلق به یک جامعه است. در کنار کلیشهٔ مشهور اونامونو یعنی دوگانهٔ «غلبه» و «اقناع» در سیاست همیشه باید احتمال و ضرورت گزینهٔ دیگری را هم در نظر بگیریم: «برانگیختن». اگر نقش عواطف و احساسات در برانگیختن و به حرکت درآوردنِ افراد را نادیده بگیریم، از درک کامل وجه عملی، اجرایی و عاملیتیِ امر سیاسی بازمی‌مانیم. همان‌طور که هگل می‌گفت هیچ کار بزرگی بدون شور و عشق انجام نمی‌شود، ما هم می‌توانیم بگوییم بدون برانگیختن عواطف، مطلقاً هیچ کاری ممکن نیست.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
ما با نگاه به گذشته زندگی را درک می‌کنیم و با نگاه به آینده آن را زندگی می‌کنیم. سورن کیرکگور
چڪاوڪ
متضاد امید لزوماً ناامیدی نیست، بلکه حس وارونگی و آشفتگی زمانه‌ای است که ما در آن امید می‌بندیم و امیدوارانه رفتار می‌کنیم... شاید ما نیستیم که باید منتظر آینده باشیم، بلکه گذشته است که چشم به ما دوخته و منتظر ماست.
چڪاوڪ
همیشه در مواجهه با هر صدایی که ما را به نوستالژی فرامی‌خواند، باید بپرسیم این صدا از حنجرهٔ چه کسی بیرون آمده و گوش کدام مخاطب را نشانه گرفته است، چرا که باز شدن پای نوستالژی به عرصهٔ سیاست گاهی ویرانگر است و هیولا می‌آفریند.
چڪاوڪ
آنچه هستیم و آنچه می‌شود ـ یا می‌شده ـــ باشیم با آنچه می‌خواهیم بشویم پیوندی تنگاتنگ دارد، با درونی‌ترین ترس‌ها و ناگفتنی‌ترین آرزوهایمان.
چڪاوڪ
نیچه می‌گوید «چیزی که یادمان می‌ماند همانی است که همواره آزارمان می‌دهد.» جملهٔ نیچه لحن مطمئن و گستاخانهٔ کودکی را دارد که حقیقتی را فاش می‌کند اما این جمله، به رغم زیبایی کم‌نظیرش، شاید همیشه و همه‌جا صادق نباشد. تجربه‌های فراموش‌نشدنیِ بسیاری در زندگی وجود دارند و در هر سرگذشت، خاطراتی تکرارنشدنی از روزهای خوش و لحظه‌های تابناک می‌یابیم؛ صحنه‌هایی که دل‌مان می‌خواهد به آن‌ها بازگردیم، و کاش همیشه جایی برای بازگشت بود. لحظه‌هایی هستند که ما در آن‌ها همانی بوده‌ایم که می‌خواسته‌ایم. چنین لحظه‌هایی را محال است فراموش کنیم.
چڪاوڪ
حرف ارسطو این است که انسان «زمان‌آگاهیِ» بی‌همتایی دارد. ارسطو، شاگرد افلاطون، با بهره‌گیری از تعبیر «زمان‌آگاهی» (aísthesis chrónou) از مفهوم کمابیش نامشخصی سخن گفته که می‌شود آن را نوعی ادراک، حس یا تخمین دانست. ما زمان را به شیوه‌ای بسیار یگانه درک می‌کنیم چون قوهٔ ادراک‌مان به آن سوی مرزهای لحظهٔ اکنون راه دارد. طبیعتاً ما در زمان حال زندگی می‌کنیم، عشق می‌ورزیم، می‌اندیشیم و احساس می‌کنیم اما لحظهٔ حالِ ما همیشه از گذشته سرچشمه می‌گیرد و به سوی آینده پیش می‌رود. گسترهٔ زمان حال چنان مبهم و نامشخص است که کسی نمی‌تواند بگوید مقطعی که آن را «حال» می‌نامیم دقیقاً چقدر طول می‌کشد. زمان حال یعنی چقدر؟ یک روز؟ یک دقیقه؟ یک ثانیه؟ وقتی کسی به ما توصیه می‌کند دَم را غنیمت بشمریم، می‌بینیم که می‌شود «اکنون» را مدام به لحظه‌های کوتاه‌تر خرد کرد. اکنون، مثل نقطه‌ای روی خط، کش نمی‌آید. بنابراین کسی جایی باید بپرسد مگر می‌شود در لحظه‌ای جز اکنون زندگی کرد.
چڪاوڪ
آینده تنها گذشته‌ای است که می‌توانیم تغییرش دهیم.
چڪاوڪ
خانه‌ای که کسی به آن برنگشته، که کسی هرگز ترکش نکرده تا به آن برگردد، اصلاً خانه نیست.
چڪاوڪ
نسل‌کشی، جنایت علیه بشریت و جرایم هولناک جنگی مشمول مرور زمان نمی‌شوند چون درد و رنجی که می‌آفرینند، به تعبیر ولادیمیر ژانکلویچِ فیلسوف، نابخشودنی و بنابراین فراموش‌ناشدنی است.
چڪاوڪ
شنیدن و تفسیر صداهایی که از گذشته‌های دور می‌آیند ما را به دیدنِ چشم‌اندازی در دوردست ـ چیزی شبیه گسترهٔ زمین یا قایقی در افقِ مجازیِ دستگاه‌های بینایی‌سنجی ـــ فرامی‌خواند. بدون نقطهٔ تلاقی، نقطه‌ای دوردست در افق که همهٔ خطوط در آن به هم می‌رسند، چشم‌اندازی در کار نیست. به کمک این نقطه است که ما جایگاه خود را مشخص می‌کنیم و در قاب می‌نشانیم.
چڪاوڪ

حجم

۶۹۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۹۹ صفحه

حجم

۶۹۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۹۹ صفحه

قیمت:
۹۹,۰۰۰
تومان