
کتاب فلسفه هنر رایانه ای
معرفی کتاب فلسفه هنر رایانه ای
کتاب فلسفه هنر رایانه ای نوشتهٔ دومینیک مک آیور لوپس و ترجمهٔ عرفان قادری توسط گروه انتشاراتی ققنوس منتشر شده است. هنر رایانهای چیست و آیا مفاهیم رایج در تفکر هنری مانند معنا، گونه یا بیان برای آن قابل استفاده هستند؟ کتاب فلسفهٔ هنر رایانهای اولین اثری است که به این پرسشها میپردازد. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب فلسفه هنر رایانه ای
دومینیک مک آیور لوپس در کتاب فلسفهٔ هنر رایانهای نشان داده است که هنر رایانهای برخی از اصول اساسی تفکر و خلق هنری سنتی را به چالش میکشد و برای درک آن، مفاهیمی چون تعاملگری و کاربر باید محور توجه قرار گیرند. نویسنده با ارائه مثالهای متعدد، نقش هنرمند و کاربر در هنر رایانهای را متفاوت از نقش خالق و مخاطب در هنرهای سنتی تعریف میکند و استدلال میکند که هنر رایانهای امکان درک بهتری از نقش فناوری بهعنوان یک رسانهٔ هنری را فراهم میسازد. این کتاب به فلسفهٔ هنر رایانهای میپردازد و هدفش پاسخ دادن به پرسشهایی است که هم برای علاقهمندان به هنر رایانهای و هم برای فلاسفه مطرح میشود. نویسنده، که خود شاهد ظهور و همهگیری رایانهها بوده، اعتراف میکند که در ابتدا هنر رایانهای او را جذب نمیکرده است، اما با دیدن آثار خاصی که از تواناییهای رایانهها به نحو بسیاری خوبی استفاده میکردند، نظرش تغییر کرد. این آثار او را به چالش کشیدند و باعث شدند از منظر فلسفی به آنها نگاه کند. نویسنده معتقد است که علاقهمندان و متخصصان هنر رایانهای ناگزیر به فلسفهورزی هستند، زیرا تازگی این هنر مفاهیم سنتی هنر را زیر سؤال میبرد. او در این کتاب مفاهیمی مانند تعاملگری و کاربر را تحلیل میکند و نشان میدهد که چگونه هنر رایانهای میتواند چارچوبی برای درک بهتر این نوع هنر ارائه دهد. این کتاب همچنین برای فلاسفهای که ممکن است به هنر رایانهای بیاعتنا باشند، پاداشهایی دارد. هنر رایانهای بهعنوان یک پدیدهٔ نسبتاً جدید، فرصتی برای ساخت روایتی کامل از آن فراهم میکند. نویسنده در این کتاب به تعریف هنر رایانهای، هستیشناسی آن، نقش هنرمندان و کاربران آن، زیباییشناسی آن و جایگاه هنری آن میپردازد. او همچنین استدلال میکند که هنر رایانهای رویکردهای جدیدی را به موضوعات آشنای فلسفه هنر معرفی میکند، مانند نقش فناوری به عنوان رسانه هنری و هستیشناسی هنر. در نهایت، نویسنده معتقد است که بررسی هنر رایانهای میتواند برای غیرفیلسوفان نیز مفید باشد، زیرا مفروضات بنیادین آنها را به چالش میکشد. او تأکید میکند که هنر رایانهای صرفاً هنر دیجیتال نیست، بلکه نوع جدیدی از هنر است که با استفاده از الگوریتمها و پردازشهای محاسباتی خلق میشود. نویسنده برای برجسته کردن این موضوع، کتاب را با بررسی بازیهای رایانهای بهعنوان نمونههایی از هنر رایانهای به پایان میرساند.
چرا باید کتاب فلسفه هنر رایانه ای را بخوانیم؟
خواندن کتاب فلسفه هنر رایانه ای را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به هنرمندان دیجیتال و فعالان حوزهٔ هنر رایانهای، دانشجویان و پژوهشگران رشتههای هنر، فلسفه، مطالعات فرهنگی و رسانه، فلاسفهٔ هنر، منتقدان هنری، علاقهمندان به فناوری و تأثیر آن بر فرهنگ و هر کسی که به آیندهٔ هنر و چگونگی تعامل آن با فناوریهای دیجیتال علاقهمند است، پیشنهاد میکنیم.
درباره دومینیک مک آیور لوپس
دومینیک مکآیور لوپس که معاون دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه بریتیش کلمبیا، دانشپژوه دانشگاهی و استاد صاحب کرسی گروه فلسفه در همین دانشگاه است، دو کتاب در حوزه فلسفه هنر به نگارش درآورده و همچنین ویراستار راهنمای زیباییشناسی راتلج (با همکاری بریس گاوت) بوده است.
بخشی از کتاب فلسفه هنر رایانه ای
«اما پیش از هر چیز بد نیست کمی در مورد فرض اول تأمل کنیم که میگوید هر اثر هنری تا اندازهای در مقام هنر ارزش دارد که بیانگر خلاقیت سازندۀ آن باشد. این فرض را میتوان به دو شیوه تفسیر کرد و هر دو تفسیر از نامعقول بودن استدلالِ مذکور حکایت دارند. موضوع اصلی بحث معنای «خلاقیت» است. ناگفته پیداست که تعریف خلاقیت دشوار است چون در حوزههای مختلف فعالیتِ انسان اشکال متفاوتی به خود میگیرد. (۲) اما مشکل واقعی این نیست. خلاقیت به طور ضمنی یعنی تازگی اما تازگی خود مبتنی بر زمینه۴۱۲ است، پس هر کنش خلاقانهای در یکی از دو معنای مقابل خلاقانه است. (۳) کنشی که به لحاظ شخصی خلاقانه است کنشی است که برای شخصی که آن را انجام میدهد تازه است. کنشی که به لحاظ تاریخی خلاقانه است به این معنا تازه است که هیچکس تا پیش از این آن را انجام نداده است. اینکه من اولین نقاشی چکهای خودم را بکشم به لحاظ فردی خلاقانه است نه تاریخی ــ چون امتیاز خلاقیت تاریخی به جکسون پولاک تعلق میگیرد.
استدلال تنزل خلاقیت کدام نوع خلاقیت را به کار میگیرد؟ اگر از خلاقیت فردی استفاده کند آنگاه فرض (۲) نادرست است. با استفاده از نرمافزار گوگل اسکچاپ کاری میکنم که پیش از این هرگز انجام ندادهام: مثلاً ساختمانی را طراحی میکنم. این نرمافزار به خلاقیت ذهنی کمک میکند و مزیت ابزارهایی مثل اسکچاپ، فاینال کات و گاراژبند این است که با کاستن از میزان مهارت مورد نیاز برای طراحی خلاقانه، تدوین فیلم و ساخت موسیقی فاصلۀ بین خلاقیت و مهارت را کاهش میدهند. حال فرض کنیم که استدلال فوق به خلاقیت تاریخی اشاره داشته باشد. در این صورت، میتوان برای فرض (۲) دلایلی محکمهپسند ارائه کرد: برخی معتقدند که یکسانسازی مانع از آن نوع قانونگریزیای میشود که برای هنرمندان لازم است تا بتوانند چیزهایی یکسر نو خلق کنند. ولی آیا این درست است که هر اثر، آنطور که فرض (۱) بیان میکند، تا اندازهای ارزش دارد که منتج از خلاقیت تاریخی باشد؟ یقیناً آثار ارزشمند بسیاری وجود دارند که ابتکار تازهای به خرج ندادهاند. اولین نقاشی چکهای پولاک ابداعی کاملاً تازه بود ولی او با همان الگو نقاشیهای چکهای بسیاری کشید. بنابراین الزامی کردن خلاقیت تاریخی شرایط احراز ارزش هنری را بسیار دشوار میکند.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۵ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۵ صفحه