رهنورد زریاب
زندگینامه و معرفی کتابهای رهنورد زریاب
رهنورد زریاب (Rahnaward Zaryab) زادهی ۲۰۲۰ و درگذشتهی ۱۹۴۴، روزنامهنگار و نویسندهی برجستهی افغانستانی، چهرهای نامدار در حوزهی داستاننویسی و رماننویسی است که با آثارش جایگاه ویژهای در ادبیات معاصر فارسی به دست آورد. زندگی پربار رهنورد زریاب که از فعالیتهای فرهنگی و مطبوعاتی تا نگارش داستانها و رمانهای تأثیرگذار گسترش یافته، نمایانگر ارتباط عمیق او با تحولات اجتماعی و فرهنگی افغانستان است.
بیوگرافی رهنورد زریاب
رهنورد زریاب با نام اصلی محمداعظم رهنورد زریاب، در آگوست ۱۹۴۴ میلادی (شهریور ۱۳۲۳ خورشیدی) در شهر کابل زاده شد. زریاب تحصیلات مدرسهاش را در لیسه حبیبیه، یکی از معتبرترین مدارس افغانستان، گذراند.
محمداعظم در زمان کودکی، ذهنی کنجکاو داشت و شیفتهی قصهها و جهان خیال بود. او در سال ۱۳۳۰ خورشیدی تحصیلات ابتدایی خود را آغاز کرد و در همان سالهای نخست دبستان با دنیای کتابها و شگفتیهای آن آشنا شد. به گفته خودش، در سالهای چهارم و پنجم دبستان توانست برای اولینبار، کتابهایی که در خانه داشتند را بخواند و این آغاز شیفتگی او به کتاب و نوشتن بود. نخستین کتابی که به طور کامل خواند، خنجر نام داشت که اثر یک نویسندهی افغانستانی بود.
کابل در دوران کودکی زریاب، از نظر سیاسی، شهری آرام و بدون جنگ بود؛ به همین دلیل زمینهی مناسب برای پرورش استعدادهایش در یک خانوادهی طبقهی متوسط فراهم بود. او به کتابها و مجلات دسترسی داشت. علاقهی او به نویسندگی با مطالعهی آثار نویسندگان بزرگی چون صادق هدایت، بزرگ علوی و صادق چوبک بیشتر شکل گرفت و او را به مسیری هنری و ادبی هدایت کرد.
تحصیلات عالی رهنورد زریاب
محمداعظم رهنورد زریاب پس از اتمام دوران دانشآموزیاش، برای ادامه تحصیل، رشتهی خبرنگاری را انتخاب کرد و در دانشگاه کابل درس خواند. بعد از دانشگاه به خدمت سربازی رفت و مدتی هم در یک مجلهی معروف به نام ژوندون در کابل کار کرد. چند سال پس از اتمام تحصیلاتش، به بریتانیا رفت و در دانشگاه ویلز جنوبی در مقطع کارشناسیارشد در همان رشته تحصیل کرد. زریاب پس از اینکه درسش را به پایان رساند در سال ۱۳۵۱، به کابل بازگشت.
شکوفایی و تأثیرگذاری: فعالیتهای فرهنگی و زندگی شخصی رهنورد زریاب در دههی ۵۰ و ۶۰ خورشیدی
در فاصلهی ۱۰ سال پس از بازگشت از بریتانیا تا سال ۱۳۶۱ خورشیدی، رهنورد زریاب با نقشآفرینی گسترده در حوزهی مطبوعات و فرهنگ، به یکی از چهرههای برجستهی این عرصه تبدیل شد. او مدیریت و هدایت روزنامههای اصلاح و انیس را بر عهده داشت و در کنار آن، چند مجلهی انگلیسیزبان را با موفقیت اداره کرد. علاوه بر این، در بخشهای مختلف وزارت فرهنگ افغانستان سمتهای مدیریتی گرفت. او توانست نقشی کلیدی در سیاستگذاریها و پیشبرد اهداف فرهنگی کشورش ایفا کند. تلاشهای او در این دوران پرثمر، نهتنها به تقویت جایگاه نشریات تحت هدایتش انجامید، بلکه سهم به سزایی در رشد و توسعهی فرهنگ و رسانهی افغانستان داشت و او را به چهرهای شناختهشده در عرصهی فرهنگ و هنر این کشور تبدیل کرد.
سپوژمی زریاب و شبنم زریاب
رهنورد زریاب در سال ۱۳۵۳ با سپوژمی زریاب، یکی از نویسندگان برجستهی معاصر افغانستان، ازدواج کرد. سپوژمی با سبک تأثیرپذیرفته از نویسندگانی چون آلبر کامو، فرانتس کافکا و صادق هدایت، از پیشگامان داستاننویسی زنان افغانستان است. او بیش از ۴۰ داستان کوتاه نوشته که برخی از آنها به زبان فرانسوی نیز ترجمه شدهاند. آثار او بهویژه با توصیفات دقیق و روان، جهانهای بسته و پرتنشی را به تصویر میکشند. حاصل این ازدواج سه دختر بود که یکی از آنها، شبنم زریاب، بهعنوان نویسنده و فیلمسازی برجسته شناخته میشود. او با خلق آثاری چون رمان «پیانونواز افغان» و فیلم «شرنگشرنگ زنگها» جایگاه ویژهای در عرصهی ادبیات و سینما به دست آورده است.
با آغاز فروپاشی نظام شاهنشاهی و شکلگیری جمهوریت، افغانستان وارد دورهای پرتلاطم و سرنوشتساز شد که با کودتای چپگرایان در سال ۱۳۵۷ به اوج رسید؛ تحولات بنیادینی که مسیر سیاسی کشور را بهطور بنیادین دگرگون کرد. زریاب نیز از تأثیر این تحولات بینصیب نماند و در سال ۱۳۵۸، دوران سختی را در زندان پلچرخی سپری کرد.
باوجود فرازونشیبهای سیاسی افغانستان در دورهی خدمت رهنورد، او همچنان به فعالیتهای فرهنگی و ادبی خود ادامه داد. پس از کنارهگیری از سمت ریاست ادارهی هنر و فرهنگ در وزارت اطلاعات و فرهنگ در سال ۱۳۶۳، بهعنوان دبیر بخش داستاننویسی اتحادیهی نویسندگان افغانستان برگزیده شد. تلاشها و تعهد او به حوزهی ادبیات، پنج سال بعد به انتخابش بهعنوان رئیس این اتحادیه انجامید. او در اینجا هم نقشی محوری در تقویت و ترویج ادبیات و فرهنگ افغانستان ایفا کرد.
تحولات زندگی: مهاجرت به فرانسه و بازگشت به کابل
در سال ۱۹۹۱ (دههی ۷۰ خورشیدی)، همزمان با اشغال افغانستان توسط نیروهای روسی، سپوژمی زریاب که در سفارت فرانسه بهعنوان مترجم فعالیت میکرد، به همراه دخترانش به شهر مونپلیه در فرانسه مهاجرت کرد. ۳ سال بعد، در ۱۹۹۴، رهنورد زریاب نیز به آنها پیوست. رهنورد زریاب حدود ده سال در این کشور زندگی کرد و در سال ۱۳۸۲خورشیدی، با سقوط طالبان، رهنورد به افغانستان بازگشت تا به فعالیتهای فرهنگی خود ادامه دهد، اما سپوژمی و فرزندانش در فرانسه ماندند.
در سال ۱۳۹۵ خورشیدی، مراسمی در تهران برای قدردانی از یکعمر تلاش ادبی رهنورد زریاب به همت مجلهی بخارا و همکاری چندین نهاد فرهنگی دیگر برگزار شد. در این گردهمایی ادبی، محمود دولتآبادی، با سخنانی دلنشین، به تجلیل از آثار رهنورد زریاب پرداخت و بخشی از یکی از داستانهای زریاب را برای حاضران خواند. در پی این مراسم، شمارهی ۱۱۸ مجله بخارا به طور کامل به رهنورد زریاب و آثارش اختصاص یافت. رهنورد در سال ۲۰۲۰، به کووید-۱۹ مبتلا شد و در ۲۱ آذر ۱۳۹۹، بر اثر این بیماری درگذشت.
نگاهی به کتابهای رهنورد زریاب از شروع تا پایان
زریاب در سال ۱۳۴۲ و در سن ۱۹سالگی، با انتشار داستان کوتاهی در مجلهی «پشتون ژغ» کابل، نخستین تجربهی حرفهای خود را در حوزهی ادبیات به ثبت رساند. در سال ۱۳۶۲، رهنورد زریاب مجموعه داستان کوتاه «آوازی از میان قرنها» را با حمایت اتحادیهی نویسندگان افغانستان، در کابل منتشر کرد. اگرچه دو دهه از انتشار نخستین اثر او میگذشت، تسلط چشمگیرش بر زبان فارسی، چه در حوزهی شعر و نثر کلاسیک و چه در کاربرد معاصر آن، همراه با درک عمیقش از مسائل اجتماعی، این کتاب را به نمونهای ماندگار در ادبیات افغانستان تبدیل کرد. فعالیتهای فرهنگی او و تلاشهایش در جهت ارتقای ادبیات افغانستان، در فاصلهی زمانی میان این دو اثر، جایگاه او را بهعنوان یک چهرهی برجسته و تأثیرگذار در ادبیات افغانستان حفظ کرد.
هذیانهای دور غربت
در مجموعه داستانهای «هذیانهای دور غربت»، رهنورد زریاب با نگاهی تیزبینانه به اطراف خود، داستانهایی متنوع و خواندنی خلق کرده است. از داستانهای طنزآمیز و هجوآمیز گرفته تا داستانهایی که به مسائل اجتماعی و فرهنگی میپردازند.
دوستی از شهر دور
زریاب داستانهای مجموعهی «دوستی از شهر دور» را از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۴ نوشته و با هنرمندی، زندگی مردمان مظلوم ستمدیده را در قالب ۳۰ داستان کوتاه روایت میکند. این مجموعه داستان کوتاه در سال ۱۳۶۵ منتشر شده است. رهنورد زریاب، نویسندهای پیشرو بود که با خلق سبک بدیع «داستایت»، مرزهای داستاننویسی را گسترش داد و با تلفیق حکایت و داستان، آثاری ماندگاری مثل و شیخ گفت را خلق کرد.
چارگرد قلاگشتم
«چارگرد قلاگشتم» رمانی است از رهنورد زریاب که در آن، نویسنده با تلفیق رئالیسم جادویی و سوررئالیسم، روایتی جذاب و چندلایه از زندگی در کابل و مهاجرت اجباری افغانستانیها ارائه میدهد. این اثر تنها یک رمان نیست، بلکه یک سفر احساسی به گذشته و حال افغانستان است. زریاب با این رمان، به زیبایی توانسته است درد و رنج مردم افغانستان را به تصویر بکشد و درعینحال، امید به آیندهای بهتر را در دل خواننده زنده کند. این رمان یکی از بهترین آثار این نویسنده است.
گلنار و آیینه
رمان «گلنار و آیینه» داستان عاشقانه و رازآلود یک زن رقاص افغانی به نام گلنار است که در فضایی اسطورهای و خیالانگیز روایت میشود و با زبانی شاعرانه و فضاپردازی قوی، خواننده را به دنیایی پررمزوراز میبرد.
سکهای که سلیمان یافت
در رمان «سکهای که سلیمان یافت» رهنورد زریاب با روایتی چندبخشی و نوآورانه، به بررسی پرسشهای بنیادین انسان معاصر دربارهی حکمت و چیستی زندگی میپردازد. شخصیت اصلی این رمان فردی به نام سلیمان است.
شورشی که آدمی...
رمان «شورشی که آدمی...» با روایتی جذاب و سوررئال آغاز میشود؛ نویسندهای که در حال اتمام رمان خود است، ناگهان با یکی از شخصیتهای داستانش روبهرو میشود و مرز میان واقعیت و تخیل برای او مبهم میشود.
برف و نقشهایی روی دیوار
«برف و نقشهایی روی دیوار» مجموعهای از داستانهای کوتاه اثر رهنورد و همسرش سپوژمی زریاب است که با نگاهی ژرف و زبانی شیوا، به روایت زندگی مردم افغانستان و چالشهای اجتماعی آنها پرداخته و درد و امیدهای این مردم را به تصویر میکشند.
قلندرنامه
رهنورد زریاب در اثر ارزشمند خود «قلندرنامه»، با خلق طنزهای بدیع و تأثیرگذار، جایگاه ویژهای در ادبیات طنز معاصر زبان فارسی کسب کرده است.
کاکه شش پر و دختر شاه پریان
داستان «کاکه شش پر و دختر شاه پریان» ترکیبی از عناصر واقعگرایی و خیالپردازی است و به کودکان میآموزد که به شگفتیهای زندگی امیدوار باشند. این رمان در سال ۱۳۹۲ توسط انتشارات امیری در افغانستان منتشر شده است.
درویش پنجم
نشر زریاب رمان «درویش پنجم» را در سال ۱۳۹۵، در کابل، منتشر کرده است. این رمان روایت دوستی عمیق راوی با درویشی است که در جستجوی هویت خود، سفری پر فراز و نشیب را آغاز میکند و در این مسیر با چالشهای مختلفی از جمله مرگ همسر، جنگ و سیاست درگیر میشود.
سایر آثار محمد اعظم رهنورد زریاب
آزادی اندیشه و گفتار، پایان کار سه رویینتن، چهها که نوشتیم، حاشیهها و گنگ خوابدیده از جمله مجموعههای مقالات پژوهشی رهنورد زریاب در زمینههای ادبی و دغدغههای اجتماعی وی است.
آثار داستانی رهنورد زریاب شامل مجموعهای ششجلدی از داستانهای کوتاه است که عناوین آنها عبارتاند از: شهر طلسمشده، مردی که سایهاش ترکش کرد، دزد اسپ، و باران میبارید، سگ و تفنگ، مارهای زیر درختان سنجد.
زن بدخشانی اثر ناتمام رهنورد زریاب است که در واپسین روزهای زندگیاش در تلاش بود آن را به پایان برساند؛ اما سایهی تاریک بیماری و درنهایت مرگ این نویسنده اجازهی اتمام این اثر را نداد.