کتاب پهلوی اول
معرفی کتاب پهلوی اول
کتاب پهلوی اول نوشتهٔ رضا مختاری اصفهانی است. بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر تاریخ پهلوی اول از کودتا تا سقوط را شرح داده است.
درباره کتاب پهلوی اول
کتاب پهلوی اول هفتمین جلد از مجموعهٔ «پژوهشهای نوین تاریخی» است. رضا مختاری اصفهانی در این اثر بیان کرده است که ایران دورهٔ پهلوی اول متمایز از دیگر دورههای تاریخی آن است؛ دورهای از پی انقلاب مشروطه و ناکامیهای آن در نوسازی کشور. ازهمینرو برخی از گروههای اجتماعی برای انجام نوسازیهای مورد نظر، قائل به دیکتاتوری بهعنوان مرحلهٔ گذار از استبداد فردی به دموکراسی شدند؛ چراکه در آن زمان زودرس بودنِ مشروطه در جامعهٔ ایران در نبودِ نهادهای مدنی و ابزارهای مدرن اندیشهٔ غالب بود. به اعتقاد نخبگان ایرانی، دیکتاتوری با مشت آهنین لازم بود تا ابزارهای مدرن را بهعنوان مقدمهٔ نهادهای مدرن فراهم آورد. این دیکتاتوری که بر پایهٔ برآوردنِ منافع برخی از طبقات و گروههای اجتماعی بود، با استبداد فردی تفاوت داشت. چون این مقدمه فراهم شد، نتیجه خودبهخود به مدرنیته خواهد انجامید. بر مبنای چنین اندیشهای بود که عدهای از نخبگان همچون ملکالشعراء بهار از قرارداد ۱۹۱۹ پشتیبانی میکردند. اندیشهٔ نوسازی و اصلاح دغدغههایی بود که در طول سالیان پس از جنگ جهانی اول در ذهن گروههای اجتماعی مؤثر در انقلاب مشروطه خلجان میکرد. ازهمینرو پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ چنین سیاستی نصبالعینِ سیاستمدارانِ درون دولت و مجلس قرار گرفت.
سلطنت رضاشاه هم دورهای از تحولات، اصلاحات و تلاطمات استـ دورهای که تحولات مهمی در سیستم قضایی، آموزشی، اقتصادی، صنعتی و ... انجام شد. در کنار این تحولات، سوانح سیاسی گوناگونی رخ داد که جامعهٔ ایران را دچار اصطکاک سیاسی و اجتماعی کرد. جامعهٔ سنتی ایران در گذار از وضعیت کنونی خود به وضعیت مدرن، مقاومتهایی بروز دادـ مقاومتهایی که گاه با خشونت دولتی مواجه میشد. ازهمینرو شکاف میان دولت و ملت رخ نمود. البته تمامی این تحولات و نوسازیها دولتی نبود و بسیاری از انجمنها و مؤسسههای فرهنگی - اجتماعی با تکیه بر تواناییهای مالی و معنوی مؤسسان و اعضای خود در این باره میکوشیدند. هرچند که اهداف این مؤسسهها با ایدئولوژی سلطنت پهلوی اول مبتنی بر ناسیونالیسم باستانگرا و تجدد غربی همخوانی داشت. به جهت این همخوانی هم بود که با وجود مخالفتهای نهادهای سنتی اجتماع همچون روحانیت، این مؤسسهها و انجمنها مجال فعالیت و خودنمایی داشتند. همین وجه غیردولتی هم بود که به روندِ نوسازی فرهنگی به وسیلهٔ این مراکز صورت تدریجی بخشیده بود. گفتنی است در طول سلطنت پهلوی اول تمامی تحولات در حوزههای گوناگون زیر سایهٔ این ایدئولوژی با شاخصههای مذکور قرار داشت. این دو شاخصه در پیوندی وثیق با یکدیگر قرار داشت و از اتکا به یکی، رسیدن به دیگری مراد میشد. از اتکا به ناسیونالیسمِ باستانگرا، گذشتهای مشترک با غرب مقصود بودـ گذشتهای که در آن غرب باستان بیشتر وامدار فرهنگ و تمدن ایران بهعنوان سلسلهجنبان شرق باستان بود. این گذشتهٔ مشترک علاوه بر فرهنگ شامل زبان و پوشش نیز میشد. از این گذشتهٔ مشترک پلی به حال و آیندهٔ مشترک با غرب زده میشد. ازهمینرو ارج نهادن به فرهنگ و تمدن ایران باستان، توجه به هویتی بود که امروزه غرب وامدار آن است. رسیدن به گذشتهٔ باعظمت ایران هم، تعامل فرهنگی و تمدنی با غرب را میطلبید.
خواندن کتاب پهلوی اول را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب تاریخ معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب پهلوی اول
«عاقبت یکی از اختلافات کرزن با مشیرالدوله، منجر به سقوط کابینهٔ رئیسالوزرای ایران شد. یکی از اهداف قرارداد، ایجاد قشون متحدالشکل و نهایتاً انحلال نیروی قزاق بود. استاروسلسکی، فرماندهٔ این نیرو، در برابر این طرح مقاومت میکرد و از موانع اجرای قرارداد محسوب میشد. دولت بریتانیا خواهان برکناری این فرماندهٔ روسی از مقامش بود، ولی مشیرالدوله حاضر به قبول خواستهٔ آنها نبود، تا اینکه در نهایت عملیات قزاقها علیه نیروهای جمهوری موقت ایران در گیلان آغاز شد. عملیات نیروی قزاق برضد جنگلیها هرچند آغازی موفقیتآمیز داشت، اما ناکامی استاروسلسکی در تسخیر انزلی و عقبنشینی از مناطق تسخیرشده، موفقیت وی را به خطر انداخت. این امر فرصت مناسبی پدید آورد تا بار دیگر دولت بریتانیا برای برکناری استاروسلسکی، دولت ایران را تحت فشار قرار دهد. مشیرالدوله اما کنارهگیری را بر تسلیمشدن در برابر خواست انگلیسیها ترجیح داد و در آبان ۱۲۹۹ مقام خود را به سپهدار اعظم رشتی واگذار کرد.
انتخاب سپهدار بهعنوان رئیسالوزرا نشان از بنبست در صحنهٔ سیاسی ایران داشت. وزرا و سیاستمداران برجسته یا به مزدوری اجانب متهم بودند یا در عرصهٔ سیاست خارجی با مشکلات و سنگاندازیها روبهرو بودند. علاوه بر این، رجال ایرانی ناکارآمدی خود را در حل مشکلات کشور به اثبات رسانده بودند.
با کنار رفتن مشیرالدوله، مأموریت استاروسلسکی نیز در ایران خاتمه یافت. بدینترتیب دولت بریتانیا توانست یکی از مخالفان قرارداد را از سر راه بردارد. عزل استاروسلسکی به قیمت کنار رفتن مشیرالدوله تمام شدـ رئیسالوزرایی که میتوانست اوضاع را به طرز نسبتاً قابل قبولی سر و سامان دهد. سپهدار در حالی سکانِ کشتی طوفانزدهٔ ایران را در اختیار گرفت که اوضاع متشنج و بحرانی بود. بهار، روزنامهنگار و سیاستمدار، در توصیفِ آن روزها مینویسد:
مازندران به دست قوای دولت بود، میرزا کوچکخان قهر کرده و از احساناللهخان و خالوقربان و بالشویکها جدا شده بود. حملات روسها که به حمایت بالشویکها بر گیلان تاخته بودند، قوای قزاق را عقب رانده بود. انگلیسیها از مقاومت خود در برابر مهاجمین و حتی از پولدادن به قزاقخانه خودداری میکردند. قزاقها در فاصلهٔ بین منجیل تا قزوین با ساز و برگی بیاندازه مندرس و حالی خراب درمانده، و دولت در حال بحران و شاه در خیال فرار و رجال سیاسی درصدد کسب مقام وزارت و سیاسیون درصدد وکالت و هنگامهطلبان با حربهٔ قرارداد مشغول قتلعام وکلای دورهٔ چهارم شده بودند. این بود روح اوضاع آن عصر ... .»
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
حجم
۲٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه