![تصویر جلد کتاب تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان](https://img.taaghche.com/frontCover/219573.jpg?w=200)
کتاب تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان
معرفی کتاب تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان
کتاب تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان نوشتهٔ اسماعیل حسن زاده است. بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه این کتاب را منتشر کرده است. این اثر دربارهٔ سه دههٔ واپسین سلسلهٔ خوارزمشاهیان است.
درباره کتاب تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان
کتاب تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان سومین جلد از مجموعهٔ «پژوهشهای نوین تاریخی» است. اسماعیل حسن زاده در متاب حاضر به بررسی و تبیین تاریخ تحولات سیاسی در سه دههٔ واپسین فرمانروایی خوارزمشاهیان پرداخته است. این کتاب بخشی از یک نوشتهٔ مفصل دربارهٔ خوارزم و خوارزمشاهیان است. خوارزمشاهیان (انوشتگینیان) در طول فرمانروایی خود، تأثیر فراوانی در تاریخ ایران گذاشتند. بخشی از این تأثیر ناشی از سیاستهای آگاهانه آنان بوده و بخشی نیز ناشی از پیامدهای سیاستها و رفتارهای آگاهانه و ناآگاهانهشان بود. به عقیدهد نویسنده روند تحولات جامعهٔ ایران در هر دو صورت، به یک فاجعهٔ بزرگ، یعنی ایلغار مغول و ویرانی بخش اعظمی از سرزمینهای اسلامی انجامید. کتاب حاضر در چهار بخش تدوین شده است: بخش نخست به کلیاتی از موقعیت خوارزم و تاریخ حکومت خوارزمشاهیان، از ابتدای تشکیل تا آغاز سلطنت سلطانمحمد اختصاص یافته است. بخش دوم به تاریخ تحولات سیاسی در دوران اوج امپراتوری، یعنی سلطنت سلطانمحمد و بخش سوم به یورش چنگیز و مقاومت مردم و اشغال شهرها و بخش چهارم به تحولات سیاسی ـ نظامی سلطنت جلالالدین مینکبرنی اختصاص یافته است. دربارهٔ تاریخ سیاسی خوارزمشاهیان آثار متعددی به نگارش درآمده، اما هیچکدام از آثار این حجم داده و آگاهی به دست نمیدهند. تاریخ دولت خوارزمشاهیان قفس اوغلی نیز به تحولات پس از سقوط سلطانمحمد، بهویژه مسئله مقاومتهای مردمی در شهرها و سلطنت سلطان جلالالدین نپرداخته است. پژوهش جدید پیرامون این مسائل ضروری بود.
خواندن کتاب تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب تاریخ ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تاریخ ایران در عهد خوارزمشاهیان
«با مرگ سلطان تکش، پسرش سلطانقطبالدین محمد به سلطنت رسید و لقب خود را به "علاءالدین" تغییر داد. تکش برای جلوگیری از جنگ داخلی بر سر جانشینی، نظام بسامانی را برای جانشینی ترتیب داده بود، زیرا از طرفی سلطنت خود برآمده از بحران جانشینی بود و از طرف دیگر، آسیبهای انتخاب غیرمتعارف را در روند سلطنت مضر میدانست. از این رو، ابتدا پسر مهترش ملکشاه را ولیعهد خود کرد و حکومت مرو و بعد نیشابور را به ایشان سپرد. پس از مرگ او، پسر دیگرش محمد را برای این مهم انتخاب کرد. شاهزاده محمد، چه در دوران ولایتعهدی و چه پیش از آن، از جسارت و قدرت رزمآزمایی بالایی برخوردار بود. شاید یکی از دلایلی که موجب بروز رقابت و دشمنی بین دو برادر (ملکشاه و محمد) شده بود، همین قدرت جنگی و مدیریتی او بود که موجب میگردید محمد خود را بیش از برادر مستحق ولایتعهدی بداند. این در حالی بود که ملکشاه به اندازهٔ او توان مدیریتی و جنگجویی نداشت و ظاهراً از توان جسمی ضعیفتری در مقایسه با محمد نیز برخوردار بود. میل مفرطش به شکار و تفریح، ناسازگاری هوای مرو با روحیهاش و درخواست تغییر محل حکمرانیاش به نیشابورــ که در اختیار شاهزاده محمد بودــ همگی نشان میداد ملکشاه در مقابل برادرش ضعیف است و تنها عاملی که موجب شده بود تا به عنوان ولیعهد باقی بماند، ارشدیت و حمایت مادرش بود.
همچنان که پیشتر گفته شده است، قطبالدین محمد به عنوان یکی از فرماندهان جنگجوی پدر خدمت میکرد. در مدت حکمرانیاش در جند، که در واقع باید گفت "فرماندهی پادگان جند"، این شهر مهمترین کانون نظامی ضد ترکان بیابانگرد قپچاق در ترکستان بود و موجب پیروزیهای متعدد شاه شده بود. شاید مأموریتهای نظامی وی در ترکستان، موجب پیوند علایقش به مسئلهٔ ترکستان در دوران سلطنت شده باشد، زیرا بر خلاف پدرش ـکه در این منطقه که بیشتر سیاست تدافعی بود و اقدامات تهاجمیاش محدود و جنبهٔ پیشگیرانه داشت و اغلب سیاست تدافعی به عنوان مهمترین سیاست راهبردیاش مطرح بودــ سیاست قطبالدین محمد در ترکستان سیاست تهاجمی بود که در فصول آتی به تفصیل بدان پرداخته خواهد شد.»
حجم
۶۷۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۶۷۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه