
کتاب بانگ جرس
معرفی کتاب بانگ جرس
کتاب بانگ جرس نوشتهٔ پرتوی علوی است. انتشارات خوارزمی این کتاب را منتشر کرده است. این اثر راهنمای مشکلات دیوان حافظ است.
درباره کتاب بانگ جرس
پرتو علوی در کتاب بانگ جرس بیان کرده است که حافظ در دنیای شعر فارسی مانند خورشیدی تابان است که هیچکس به پای او نمیرسد. به عقیدهٔ او اگر تمام آسمان ادب فارسی فقط با شعر حافظ روشن میشد، باز هم عظمت و شهرت او و زیبایی و عمق اشعارش، جهان را تسخیر میکرد. با وجود تلاشهای زیادی که برای شناخت حافظ و توضیح اشعارش انجام شده، هنوز نمیتوانیم ادعا کنیم که او را به طور کامل شناختهایم. هرچند آثاری هستند که به اصطلاحات صوفیانه و مکتب حافظ پرداختهاند، اما اما هنوز راه زیادی برای تهیهٔ یک فرهنگ لغت جامع از اشعار حافظ و تحقیق دربارهٔ افکار و عقاید او باقی مانده است. نویسنده در این اثر از تصوف و نحوهٔ ظهور و تطور آن تا قرن هشتم، اقتباسات خواجهٔ شیراز از آیات قرآن مجید و اشارات بهاحادیث و تفاسیر، برخی از معانی اشعار مشکل خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی، معانی کلمات و لغات با شواهد آن و ضربالمثلها و ارسالالمثلها در اشعار خافظ سخن گفته است.
خواندن کتاب بانگ جرس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را پژوهشگران حوزهٔ شعر کهن و به کسانی که میخواهند اشعار حافظ را بهتر دریابند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بانگ جرس
«هر چند بهنظر اینجانب توضیح غالب ابیات دیوان خواجه شیراز برای اکثر خوانندگان ضروری بنظرمیرسد ولی چون انجام منظور علاوه بر صرف اوقات بسیار مستلزم تتبع فراوان در دیوان این شاعر بزرگ و توضیح استعارات و کنایات و تشبیهات و تعیین زمان سرودن غزلها میباشد که معالاسف توفیق این مقصود بهواسطهٔ ضعف مزاج و عدم موجبات در حال حاضر برای اینجانب دستنمیدهد ناچار بر حسب اوامر دوستان ارجمند و اساتید دانشمند بهشرح و توضیح پارهای از ابیات مشکل پرداخت، باشد تا خوانندگان را در درک معانی آنها کمکی کند و صاحبنظران را در رهنمایی اینجانب برای توضیح دیگر اشعار مشکل خواجه تشویق نماید.
۱_ چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است
این قدر هست که این نسخه سقیم افتادهاست۲۵۲
چنین بنظرمیرسد که خواجه خطاب بهمعشوق میفرماید:
چشم جادوگر و سحار تو نسخه مسوده و رونوشت کاملی از سحر و جادو است اما با این حال باید گفت که این نسخه مسوده یعنی چشم سحار تو نسخهٔ کامل و صحیح و درستی نیست زیرا چشم تو بیمار است و با اصل بهواسطهٔ بیماری که کنایه از خماربودن چشم است مطابقت ندارد.
باید توجه داشت که خواجه کلمهٔ سواد را که در اینجا بهمعنای مسوده بکاربرده کنایهای است که از آن سیاهی چشم را اراده فرموده چنانکه از کلمهٔ سقیم ناصحیح را منظور داشته ولی بیماری چشم را از آن خواستهاست.
۲_ سر خدا که عارف سالک بهکس نگفت
در حیرتم که بادهفروش از کجا شنید۲۵۳
بعضی از شرحکنندگان دیوان خواجه معانی نامتناسبی با ذوق خواجه برای این بیت تراشیدهاند.
چنانکه میگویند: منظور خواجه از عارف سالک در این بیت پیغامبر (ص) و بادهفروش حضرت علی (ع) است بدین توضیح که در شب معراج حقایقی را که حضرت رسول (ص) از خداوند شنید و با آنکه بهکسی آن حقایق را ابراز نکرد چگونه است که حضرت علی (ع) آن حقایق را در بازگشت آن حضرت از معراج بهمعظمله بازگو کرد.
گویا این معنی از حدیث مندرج در بحارالانوار مرحوم ملا محمدباقر مجلسی در جلد ۱۳ استنباط شده که سلسلهٔ روایات آن معتبر نیست اما بهنظر اینجانب خواجه میفرماید:
با آنکه کشف اسرار الهی و درک رموز و حقایق حیات که در خور خاصان درگاه حق و شایستهٔ عارفان سالک است و ایشان بهمصداق:
هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند
و یا بهمنطوقهٔ «من عرفاللّه کل لسانه» از ابراز حقایق و انکشاف اسرار سر باز میزنند چه شدهاست که بادهفروشان که از آن عامالناس اراده شده از آن آگاه گشتهاند، و این خود موجب بسی حیرت است.»
حجم
۶۱۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۶۹
تعداد صفحهها
۱۷۸ صفحه
حجم
۶۱۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۶۹
تعداد صفحهها
۱۷۸ صفحه