کتاب احتضار اروس
معرفی کتاب احتضار اروس
کتاب احتضار اروس نوشتهٔ بیونگ چول هان و ترجمهٔ فریبرز همایی است. نشر نو این کتاب در حوزهٔ فلسفه را منتشر کرده است.
درباره کتاب احتضار اروس
بیونگ چول هان در کتاب احتضار اروس نشان داده است که عشق، در معنایی قاطع که یک سنت دور و دراز تاریخی به آن اعطا کرده است، در معرض خطر است و حتی شاید پیشاپیش مرده باشد و در هر حال، حالش هیچ تعریفی ندارد. از این رو عنوان کتاب احتضار اروس است. او بر این عقیده است که فردگراییِ امروز، تلاش برای تعیین ارزش بازاری همه چیز و مجموعهای از منافع پولی که حالا بر تمام شئون مسلط است، مقصران آسیب به عشق حقیقی هستند. در حقیقت، عشق از پذیرش تمام هنجارها و معیارهای جهان معاصر که درگیر سرمایهداریِ جهانیشده است، سر باز میزند، زیرا عشق صرفاً توافقی برای همزیستی خوشایند میان دو فرد نیست؛ عشق فیالواقع تجربهٔ رادیکالِ وجودِ دیگری است، چه بسا رادیکالترین شکل آن. نویسنده برای اثبات همین مطلب، قسمی پدیدارشناسی عشق حقیقی، شامل عشق جنسی را به دست میدهد و به جستوجوی خطرات بیشماری میپردازد که با آن روبهروست. کتاب حاضر اثری است که به سبب ترکیب بعیدش از جدیت فلسفی (کتاب با نقل قولی نظرگیر از دلوز و گاتاری به پایان میرسد) و شمار فراوانی از منابع گسترده میتواند برای افراد زیادی جذابیت داشته باشد.
فصل اول از مالیخولیای «لارس فون تریه» و نیز «شکارچیان در برفِ» و «بروگل» و «تریستان و ایزولدهٔ» واگنر (که هر دو در فیلم لارس فون تریه حضور اساسی دارند) بهره میگیرد تا نشان دهد چگونه هجوم مصیبتبار بیرونبودگی -دیگری تام و تمام- نمایانگر فاجعهای برای تعادل معمولِ سوژه است. با این حال، فاجعهٔ عیانْ فرصت خوبی برای رهایی و غیبت از خود عرضه میکند و در نهایت راهی است بهسوی رستگاری. فصل دوم، پس از نقدی جدی بر فوکو که به سبب اعتبار بخشیدن به توانایی، «قدرت» (در تضاد با انفعال دانش)، و بنابراین اجرا خطاکار دانسته میشود، شامل یک ارزیابیِ سنجیده از فهم لویناس و بوبر است که به بیان هان، پی بردند که «اروس نسبتی است با دیگری که فراسوی دستاورد، اجرا و توانایی جای دارد». فصل سوم، با برداشتی از هگل، قدرت عشق را بهمنزلهٔ مقیاسی نو برای امر مطلق میشناساند. فصل چهارم دوباره سری به ضدیت کلاسیک میان اروتیسم و پورنوگرافی میزند. نیوسنده پای آگامبن و بودریار را به میان کشیده و نشان داده است که پورنوگرافی چیزی نیست مگر همان حرمتشکنی در حق اروس یا عشق. فصل پنجم خواننده را همراه ایوا ایلوز= (عشق چرا صدمه میزند)، فلوبر، بارت، و دیگران به سفر میبرد تا کشف کند که چگونه عشق سرشار از انواع فانتزیها دربارهٔ دیگری، دست به گریبان زوال است زیرا جهان معاصر که در کار عادیسازی و سرمایهسازی است. فصل ششم ارتباط میان عشق و سیاست را آشکار میسازد. فصل پایانی تصدیق میکند که اصلاً عشق لازمهٔ وجود اندیشه است.
خواندن کتاب احتضار اروس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب فلسفهٔ عشق پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب احتضار اروس
«مطمئناً سیاستِ عشق هرگز وجود نخواهد داشت. سیاست آنتاگونیستی باقی میماند. با این حال، کنش سیاسی در سپهری روی میدهد که در سطوح مختلف با اروس تلاقی میکند. داستانهای عاشقانهای که بر بستر رخدادهای سیاسی شکل میگیرند مؤید این ارتباط پنهان هستند. گرچه آلن بدیو پیوندی مستقیم میان سیاست و عشق را رد میکند، «قسمی پژواک پنهان» را مفروض میگیرد که میان زندگی که کاملاً زیر سایهٔ ایدهای سیاسی میگذرد و شدت عشق سر بلند میکند. آنها «شبیه دو ساز موسیقی هستند که کاملاً از حیث صوت و صدا با هم فرق دارند اما آنگاه که موسیقیدانی بزرگ در اثری واحد آنها را تلفیق میکند بهنحوی رازآلود یکی میشوند». کنش سیاسیْ میل متقابل است به روشی دیگر برای زندگی - جهانی عادلانهتر که در هر حیطهای با اروس همتراز میشود. اروس یا عشق نمایانگر منبعی از انرژی است برای شورش و مبارزهٔ سیاسی.
به تعبیر بدیو، عشق «صحنهٔ بروز دو» است، تئاتری که برای دو نفر ساخته شده است. عشق، با اخلال در دورنمای تکافتادهٔ شخص، کاری میکند که جهان از منظر دیگری، یا تغایر، از نو سربلند کند. مشخصهٔ عشق، بهمثابهٔ یک تجربه یا مواجهه، همانا سلبیت آشوب است: «واضح است که تحت تأثیر مواجههای عاشقانه، اگر بخواهم واقعاً به آن وفادار باشم، باید کاملاً در شیوهٔ معمول وضعیت «زندگانی» (habiter) خود تجدید نظر کنم.» «رخداد» لحظهای از «حقیقت» است؛ رخداد راهی نو و یکسره متفاوت برای راه و رسم زندگانی، یا وضعیت موجود، به دست میدهد. رخداد چیزی را پدید میآورد که وضعیت نمیتواند آن را توجیه کند. رخداد امر همسان را به نفع دیگری مختل میکند. گوهر رخداد سلبیتِ گسیختگی است که این امکان را فراهم میکند که چیزی تماماً در قامت دیگری سر بگیرد. رخدادپذیری عشق را با سیاست و هنر پیوند میزند. آنها همگی فرمان به «وفاداری» به رخداد میدهند. این وفاداری استعلایی را میتوان بهعنوان ویژگی جهانشمول اروس یا عشق قلمداد کرد.
سلبیتِ دگردیسی یا دیگریِ تام و تمام با سکسوالیته بیگانه است. ابژهٔ جنسی همواره خودهمان باقی میماند. رخدادی برایش رخ نمیدهد چون دیگری آن ابژهٔ جنسی که بتوان مصرفش کرد نیست. هرگز مرا به پرسش نمیکشد. سکسوالیته متعلق است به نظم خوگرفته که امر همسان را بازتولید میکند. سکسوالیته عشقِ شخص به شخص دیگر است. کاملاً فاقد سلبیت دیگربودگی است که «صحنهٔ بروز دو» را تسخیر میکند. پورنوگرافی تمایل به خوگیری را تقویت میکند چون دیگربودگی را از بیخ و بن محو میکند. مصرفکنندهٔ آن حتی همتایی جنسی هم ندارد. به همین منوال، بر صحنهٔ بروز شخص نمایان میشود. تصویر پورنوگرافیک هیچ مقاومتی از دیگری یا امر واقعی منعکس نمیکند. نه روراست است و نه دیرآشنا. پورنوگرافی دقیقاً برابر است با فقدان ارتباط و مواجهه با دیگری. در عوض، تماسِ خودبرانگیزانه و خودمهرورزی اگو را از برخورد با -یا تصرف شدن به دست- دیگری مصون میدارد. در نتیجه، پورنوگرافی خودشیفتهسازی را تشدید میکند. عشق، برعکس، بهعنوان یک رخداد -«صحنهٔ بروز دو»- در کار برچیدن بساط خوگیری و خودشیفتگی است. عشق موجب یک «گسیختگی»، یک «حفره»، در نظم خوگرفته و امر همسان میشود.»
حجم
۶۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۶۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه