کتاب شوهر دلخواه زنی بی اهمیت
معرفی کتاب شوهر دلخواه زنی بی اهمیت
کتاب شوهر دلخواه زنی بی اهمیت نوشتهٔ اسکار وایلد و ترجمهٔ پرویز مرزبان است. انتشارات علمی و فرهنگی این دو نمایشنامهٔ اروپایی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب شوهر دلخواه زنی بی اهمیت
کتاب شوهر دلخواه زنی بی اهمیت حاوی دو نمایشنامهٔ اروپایی است. این آثار نمایشی، دو قطعه از چهار نمایشنامهٔ معروف اسکار وایلد موسوم به «کمدی اتاق نشیمن» است که گاه «کمدی آداب» نیز نامیده میشود. داستان این شکل خاص از نمایشنامهها در یک اتاق پذیرایی و با حضور مهمانان طراحی میشود و رویهٔ معمول آن پذیرایی است. حضور مهمانان عنصر اساسی ماجراها در این سیاق از نمایشنامه بوده و منبعی برای سرگرمی است. نمایشنامهٔ «زنی بی اهمیت» در سال ۱۸۹۳ نوشته شده و از نمایشنامههای جدید و بدیع در اواخر قرن نوزدهم است که با زبانی طنز و حرفهایی نیشدار و بهظاهر بیاهمیت، زوایایی خاص از زندگی مدرن انگلیسی را در معرض دید مخاطبان قرار میدهد. این نمایشنامه در چهار پرده و بهسبک کمدی ویکتوریایی نوشته شده و اولین بار در ۱۹ آوریل ۱۸۹۳ در تئاتر لندن به نمایش درآمده است. اسکار وایلد در این اثر مانند دیگر نمایشنامههایش، قشر سطحبالای جامعهٔ انگلیسی را به هجو کشیده و بر اسرار آن طبقه تمرکز کرده است و مثل همیشه، تعداد بسیاری از طرفداران شوخطبع و دوستداران طنز نمایشی را به تحسین و تمجید وا داشته است. او در این اثر بیاخلاقی، ریاکاری و خودپسندی شدید طبقات حاکم انگلیسی را عیان و سعی کرده بهطور اجمالی، جذابیت و ظرافت زندگی آنها را نشان دهد. بهگفتهٔ منتقدانِ آثار وایلد، چیزی چخوفی در این نمایشنامه وجود دارد. این نمایشنامه از زمان مرگ نویسندهاش در سال ۱۹۰۰ میلادی، بارها احیا و اجرا شده و همچنان نمایشنامهٔ محبوبی است. نمایشنامهٔ زنی بیاهمیت، حاوی گفتوگوهای طبقهای از اشراف است که بهشدت اعتقاد دارند طبقات اجتماعی باید جدا از هم بوده و متناسب با سطح خود از امکانات جامعه برخوردار شوند. «میس هستر ورسلی»، خانمی که از آمریکا آمده، مدام خطاهای این جامعهٔ طبقاتی را یادآور میشود. در زنی بیاهمیت، زنهای جامعهٔ اشرافْ نادان و بیاراده تصویر شدهاند. «لرد ایلینگ ورث» مرد خوشنامی از طبقهٔ اشراف از جوانی به نام «جرالد» خوشش آمده و به او پیشنهاد کار داده است. مادر جرالد بهعلتی که حاضر به گفتن آن نیست، مخالف کارکردن پسرش برای این مرد است.
نمایشنامهٔ دیگر اين کتاب، «شوهر دلخواه» (۱۸۹۵) نمایشنامهای چهارپردهای دربارهٔ موضوعاتی همچون باجخواهی و فساد سیاسی است و به مضامین مالکیت عمومی و خصوصی میپردازد. «شوهر دلخواه» بیوگرافیکترین نمایشنامهٔ اسکار وایلد است که بازتابی از وضعیت زندگی دوگانهٔ او و یک رسوایی اخلاقی است. این نمایشنامه اولینبار در سال ۱۸۹۵ میلادی و در لندن اجرا شد و پس از آن بارها روی صحنه رفت. این نمایشنامه بهقدری موفق و معروف است که توسط بسیاری از کارگردانان تئاتر، بازاجرا شده و اقتباسهای مختلفی از آن در سینما، رادیو و تلویزیون تولید شده است. داستان نمایشنامهٔ شوهر دلخواه، با مهمانی خانهٔ سیاستمداری به نام «رابرت چیلترن» آغاز میشود. «خانم چولی» که از خطای گذشتهٔ رابرت چیلترن آگاه است، این مهمانی را بهترین فرصت برای ملاقات با این سیاستمدار و گرفتن امتیاز از او میبیند. چولی با حضور در مهمانی درخواستش را بیان کرده و زندگی رابرت چیلترن را به هم میریزد.
میدانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب شوهر دلخواه زنی بی اهمیت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی قرن ۱۹ اروپا و قالب نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
درباره اسکار وایلد
اسکار وایلد با نام کامل «اسکار فینگال ولیز وایلد» متولد ۱۶ اکتبر ۱۸۵۴ است و در ۳۰ نوامبر ۱۹۰۰ از دنیا رفته است. پدر و مادر وایلد، از طبقهٔ روشنفکر و تحصیلکردهٔ ایرلند بودند و این زمینهای شد تا او بهسرعت و در کودکی، آلمانی و فرانسوی را بهخوبیِ انگلیسی بیاموزد. او در جوانی به کالج ترینیتی در دوبلین رفت و پس از آن در دانشگاه آکسفورد در انگلستان و در رشتهٔ ادبیات کلاسیک تحصیل کرد. او پس از دانشآموختگی، مدتی را در انگلیس و فرانسه و آمریکا گذراند. اسکار وایلد چاپ اشعار و نوشتههایش در مجلات دانشگاهی را از دوران دانشجویی آغاز کرد. در سال ۱۹۰۰ و در ۴۶سالگی، درحالیکه از بیماری مننژیت و تنهایی و انزوا رنج میبرد، در پاریس درگذشت. آلپاچینو، بازیگر و کارگردان مشهور آمریکایی با الهام از یکی از نمایشنامههای اسکار وایلد به نام «سالومه» که در زمان زندگی وایلد، اجازهٔ انتشار در انگلیس نداشت، یک مستند - درام به نام «وایلد سالومه» دربارهٔ زندگی او ساخته است که در جشنوارهٔ ونیز جایزه گرفت. اُسکار وایْلْد در قصههایش با خلق شخصیتهای عجیبی که گاه صفاتی بسیار اغراقآمیز دارند، انسان را به فکر وا میدارد. عنصر «خیال» در همهٔ آثار این نویسندهٔ ایرلندی جایگاه ویژهای دارد. او با خیال خود، خوانندگان داستانهایش را از جهان واقعیت بیرون میکشد و به دنیایی که دوست دارد میبرد. او به نگارش داستان، نمایشنامه، شعر و نثر پرداخته است. از آثار مشهور این نویسنده میتوان به «بادبزن خانم ویندرمیر»، «غول خودخواه»، «ابوالهول»، «سالومه»، «تصویر دوریان گری» و «اهمیت جدیبودن» اشاره کرد.
بخشی از کتاب شوهر دلخواه زنی بی اهمیت
«سر رابرت چیلترن: حالا که خودت اصرار داری میگویم. دیشب که به ملاقاتت آمدم خانم چولی را که در اتاق پذیرایی تو مخفی شده بود، دیدم. این قضیه ما بین ساعت ده و یازده شب بود. دیگر نمیخواهم توضیح بیشتری در اینباره بدهم. همان طور که دیشب گفتم روابط تو با خانم چولی هر چه باشد ابداً به من مربوط نیست. فقط میدانم که یک وقت قرار داشتهاید با هم ازدواج کنید و چنانچه معلوم است اخیراً هم خانم چولی با همان نفوذ فریبندهاش بار دیگر تو را مفتون خود کرده است. دیشب تو به حدی از بیگناهی و پاکدامنی این زن دفاع کردی که برای من یقین حاصل شد او را از صمیم قلب میپسندی و برای او ارزش و احترامی قایلی. این هم اشکالی ندارد و بسته به سلیقهٔ خودت است، ولی من نمیتوانم زندگی و آتیهٔ خواهرم را به دست تو بسپارم. این کار از جانب من گناه بزرگی است. یعنی ظلم است، ناجوانمردی است.
لرد گارینگ: پس من دیگر حرفی ندارم.
لیدی چیلترن: رابرت، دیشب لرد گارینگ اصلاً منتظر ملاقات خانم چولی نبود.
سر رابرت چیلترن: یعنی چه؟ پس منتظر کی بود؟
لرد گارینگ: لیدی چیلترن، این چه ملاحظهای است.
لیدی چیلترن: منتظر همسر خود شما بود. رابرت، دیروز بعدازظهر لرد گارینگ به من گفت که هر وقت گرفتاری برایم پیش بیاید میتوانم از او که عزیزترین و قدیمیترین دوست ما دو نفر است کمک بخواهم. دیشب پس از آن صحنهٔ دردناکی که در همین اتاق میان من و تو گذشت، با قلبی شکسته نامهای به لرد گارینگ نوشتم و در آن اظهار داشتم که کمال اعتماد را به وی دارم و چون به کمکش محتاجم شخصاً به دیدنش میروم که راهی پیش پایم بگذارد. [سر رابرت چیلترن نامه را از جیبش بیرون میآورد] بله، همین نامه را میگویم. اما دیشب به منزل لرد گارینگ نرفتم، زیرا کمکم حس کردم در آن وضعیتی که برای ما پیش آمده بود هیچ کسی جز خودمان نمیتوانست راهحلی پیدا کند. شاید غرور باطنیام باعث شد که این طور فکر کنم و راضی نشوم که بدبختی و شکست زندگیام پیش دیگری افشا شود. اما خانم چولی بیخبر به دیدن لرد گارینگ رفت و در آنجا فرصتی گیر آورده نامهٔ مرا دزدید و امروز صبح آن را به طور ناشناس برای تو فرستاد، تا تو را به فکر بیاندازد که... ای وای! رابرت خجالت میکشم بگویم که این زن میخواست تو را به چه بدگمانیهایی بیندازد.
سر رابرت چیلترن: چطور؟ آیا واقعاً در چشم تو مقام من آنقدر پست شده که خیال کردی ممکن است بتوانم حتی برای یک لحظه در پاکدامنی و درستی تو تردید کنم؟ گرترود، باور کن که تو در نظرم مظهر همهٔ پاکیها و خوبیهای جهانی. برای من شکی نیست که گناه حتی نمیتواند به تو نزدیک شود، تا چه رسد به آنکه تو را آلوده کند. آرتور، خواهش میکنم بهترین تبریکات صمیمانهٔ مرا بپذیر و هر چه زودتر خود را به میبل برسان. اوه! آرتور، یک لحظه صبر کن. در بالای این نامه اسمی ذکر نشده و معلوم نیست که برای چه کسی فرستاده شده است. خانم چولی با همهٔ زرنگیهایش این نکته را نفهمیده بود. دستکم میبایست نام کسی روی آن نوشته شده باشد که او بتواند به عنوان مدرک خیانتی از آن استفاده کند.»
حجم
۲۳۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۵۰ صفحه
حجم
۲۳۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۵۰ صفحه