کتاب در باب تسلای خاطر
معرفی کتاب در باب تسلای خاطر
کتاب در باب تسلای خاطر نوشتهٔ مایکل ایگناتیف و ترجمهٔ سینا بحیرایی است. مهرگان خرد این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی دربارهٔ یافتن آرامش در دوران ظلمت است.
درباره کتاب در باب تسلای خاطر
کتاب در باب تسلای خاطر دربارهٔ مفهوم تسلا و اهمیت آن در زندگی انسانی است. این کتاب متن ادبی و فلسفی است که موضوعاتی از قبیل درد، فقدان و روشهای کنار آمدن با آنها را به بحث میگذارد. ایگناتیف به مفهوم تسلای خاطر به عنوان وسیلهای برای مقابله با دردها و چالشهای زندگی نگاه ویژهای دارد و توضیح میدهد که چگونه افراد میتوانند با یافتن معنا و هدفی در زندگی، به تسلا و آرامش در زمانهای سخت دست یابند. ایگناتیف از تجربیات شخصی و نظریات فلسفی استفاده میکند تا بگوید چگونه میتوان درد و رنج را تحمل کرد و به یک زندگی معنادار دست یافت. رویکردهای فرهنگی و مذهبی با موضوع تسلی مرتبطاند نقاط مشترک و تفاوتهایی دارند. این رویکردها میتوانند به فرد کمک کنند تا با چالشهای زندگی بهتر روبهرو شود. در این کتاب، ایگناتیف به زمینههای فرهنگی و تاریخی توجه دارد و چگونگی اثرگذاری فرهنگها به مسائل انسانی مانند غم و فقدان را از نظر میگذراند. علاوه بر تحلیلهای نظری، نویسنده نکاتی عملی را برای کمک به خوانندگان در یافتن تسلای خاطر و آرامش در زندگی روزمره ارائه میدهد. در باب تسلای خاطر کتاب مهمی در حوزهٔ روانشناسی و فلسفه است و برای افرادی که با چالشهای زندگی و احساسات منفی مواجه هستند، بسیار مفید است. این کتاب به خوانندگان کمک میکند تا نه تنها به درک بهتری از درد و رنج خود برسند، بلکه همچنین راههای مؤثری برای کنار آمدن با آنها پیدا کنند. به طور کلی، این کتاب به بررسی عمیق احساسات انسانی و جستجوی معنا در زندگی میپردازد و منبع الهامبخشی برای اندیشمندان، نویسندگان و مخاطبان عمومی شناخته میشود.
خواندن کتاب در باب تسلای خاطر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ مدرن پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب در باب تسلای خاطر
«این لحظه نشان میدهد که زندگی در این زمانهٔ پسابهشتی، چگونه است. هزارسال مردم باور داشتند در زندگی پس از مرگ، بار دیگر عزیزانشان را میبینند. تصورات روشنی از این امر داشتند و هنرمندان بزرگی آن را به تصویر کشیدند: ابرها، فرشتگان، ستارگان آسمان، فراوانی بیپایان، رهایی از رنج و بیماری، ولی مهمتر از همهٔ اینها، بههمپیوستن دوباره به عزیزان؛ اینبار تا ابد.
بهشت قالبی بود که امید هزارانسال در کالبد آن فرورفته بود، ولی آنچه شکسپیر دربارهٔ مرگ گفته، دربارهٔ بهشت نیز درست است: «سرزمینی که هیچ مسافری از آن برنمیگردد.» از قرن شانزدهم بود که اروپاییان دربارهٔ وجود چنین سرزمینی تردید کردند.
در قرن بیستویکم، بیاعتقادی قلب و ذهن بسیاری از مردم را تسخیر کرده است، البته نه همهٔ انسانها را، دستکم نه آدمهایی که من میشناسم. آنچه بیاعتقادی در میان همهٔ نیروهای دیگر آزاد کرد، فراهم آوردن نسخهای ایدئال از حقیقت بود. دوست قدیمی من اگر تسلیم میلِ پذیرش اعتقادات مذهبی میشد، احساس میکرد به خودش خیانت کرده است.
اکنون اینجا هستیم: از سویی میراثدار شیوههای سنتی تسلّابخشی هستیم و از سوی دیگر قرنها طغیان علیه این سنتها را گذراندهایم. به کدام نوع از تسلّا همچنان میتوانیم باور داشته باشیم؟
این واژه در حال حاضر معنای پیشین خود را از دست داده است؛ معنایی که ریشه در سنتهای مذهبی داشت. در این زمانه، پاداش تسلّا چیزی است که نمیخواهید برندهاش شوید. فرهنگی که در پی موفقیت است، توجه زیادی به شکست، فقدان یا مرگ ندارد. تسلّا مخصوص بازندههاست.
تسلّای خاطر قبلاً موضوعِ بحث فلسفه بود، چون آنطور که به ما یاد دادند، فلسفه اصولی بود برای یادگرفتن نحوهٔ زندگیکردن و مردن.
در مناسک رواقیون جهان باستان، تسلّادادن خودش یک شاخهٔ جدا بود. سیسرون در این هنر استاد بود. سِنکا برای تسلّادادن به بیوههای غمگین، سه نامهٔ مشهور نوشت. مارکوس اورلیوس، امپراتور روم، کتاب تأملات را اصلاً برای تسلّای خاطر خودش نوشت. بوئتیوس، سناتور رُمی، کتاب تسلّای فلسفه را در سال ۵۲۴ و در شرایطی نوشت که منتظر تأیید حکم اعدامش از سوی یک پادشاه بربر بود.
این متون همچنان جزو درسهای علوم انسانیِ دانشجویان کارشناسی خواهند بود، ولی فلسفهٔ حرفهای، آنها را پشت سر گذاشته است.
تسلّا بستر بنیادین خود را نیز از دست داده است؛ کلیساها، کنیسهها و مساجد اماکنی بودند که همواره محل رجوع ما بودند و در قالب مناسک گروهی اندوه و سوگواری، به یکدیگر تسلّای خاطر میدادیم، ولی این مکانها دیگر خالی شدهاند. اگر در دورهٔ سختی در طلب کمک باشیم، یا بهتنهایی بهدنبال آن میگردیم، یا از یکدیگر و یا متخصصان مشاوره کمک میگیریم. آنها به رنج ما به چشم یک بیماری نگاه میکنند که باید از آن پاک شویم؛ وقتی به رنج به چشم بیماریِ محتاج به درمان نگاه میکنیم، یک موضوع فراموش میشود: سنتهای مذهبیِ تسلّا میتوانستند رنج شخصی را در بُعدی فراتر ببینند و برای فرد اندوهگین از نقش او در نظام جهان الهی و کیهانی بگویند.»
حجم
۳۴۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۳۴۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه