کتاب فلسفه آسیب پذیری
معرفی کتاب فلسفه آسیب پذیری
کتاب فلسفه آسیب پذیری نوشتهٔ تاد می و ترجمهٔ مهتا سیدجوادی است. انتشارات خوب این کتاب را منتشر کرده است. مطالب این کتاب در در باب این زندگی شکننده است.
درباره کتاب فلسفه آسیب پذیری
تاد می در کتاب فلسفه آسیب پذیری (A Fragile Life Accepting Our Vulnerability) ابتدا به منابع رنجآور زیست انسان میپردازد و سپس با بررسی چهار مکتب فلسفی بودیسم، تائوئیسم، رواقیگری و اپیکوریسم نشان میدهد که فراغت از رنج با چه راه و روشهایی ممکن است. تا به اینجای کار که سه فصل از پنج فصل کتاب را شامل میشود با منابع رنج انسان آشنا میشویم و یاد میگیریم که چرا این مکتبها انسان را به فراگیری مصونیت در برابر رنج و آسیبناپذیر شدن تشویق میکنند. در دو فصل انتهایی کتاب، نویسنده آسیبناپذیری را به چالش میکشد و از خود و مخاطب میپرسد که بهراستی اگر انسانها میتوانستند در برابر رنج مصون باشند، با جهانی کاملاً سیاستزدوده و منفعل در برابر ظلم و ستم مواجه نمیشدیم؟ آیا رنج سرتاپا بدی است یا اینکه میتواند به زندگی انسان معنا ببخشد و انسان را برای بهتر کردن جهان تهییج کند؟ این کتاب را بخوانید تا پاسخی برای این پرسشها بیابید.
خواندن کتاب فلسفه آسیب پذیری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ مدرن پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب فلسفه آسیب پذیری
«والاس از ما میخواهد یکی از موارد مشخص تنگنای بورژوازی را بررسی کنیم و زندگی استاد فلسفهٔ دانشگاه معتبری را تصور کنیم، موردی که شاید شبیه به زندگی خود او یا مخاطبانش باشد. میدانیم که دانشگاههایمان محصول استثمار کار و حتی بردگی هستند. این دانشگاهها محصول سرمایههای شرکتهاییاند که استثمار میکنند و همچنین محصول دستمزدهای پایین نیروهای دانشگاه (سرایدارها، منشیها و غیره). بهعلاوه دانشگاهها معمولاً ازطریق پژوهشها یا ارتباطات اجتماعی، منجر به بازتولید شرایط نابرابری میشوند که خودِ دانشگاهها محصولشان بودهاند. بنابراین استاد فلسفهٔ دانشگاه بودن یعنی کار کردن در شرایط «نابرابریهای اجتماعی و اقتصادیای که احتمالاً قبولشان نداریم.»
مقصود این نیست که حرفهٔ فلسفه را از ارزش خالی کنیم. همانطور که فرزند مادر جوان و نقاشیِ گوگن ارزشمندند، فلسفه ورزیدن هم حائز ارزش است: تدریس فلسفه، نوشتن فلسفه و خود تأمل فلسفی. اما ساختار فلسفهٔ آکادمیک در شرایطی ریشه دارد که به عقیدهٔ والاس ارزیابی اخلاقی را برنمیتابد. فلسفهٔ آکادمیک نمیتواند بدون تکیه بر این ساختار و تکیه بر شرایط سرکوبگر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، همینطوری که هست بماند. همچنین گرچه فیلسوف آکادمیک بودن میتواند طرح پایهای ما باشد، طرحی که به زندگیمان معنا و ارزش میدهدکه بهواقع هم برای بسیاری از ما چنین استباز هم آنچه به زندگی ما معنا میدهد ریشه در شرایطی دارد که نمیتوان توجیه اخلاقی برایشان تراشید.
والاس سه شیوه برای مواجهه با تنگنای بورژوازی در نظر میگیرد که از نظرش هیچکدام کامل نیستند. استراتژی اول انکار است: عمل بدین شیوه که انگار تنگنا اصلاً مسئله نیست. دلیل ناموجه بودن این استراتژی روشن است: چشم بستن آگاهانه روی اخلاقیات هرگز نمیتواند شیوهٔ درستی برای مواجهه با زندگی باشد. استراتژی دوم کنارهگیری است. در عوض انکار مسئله، پای خودمان را از شرایطی که منجر به آن مسئله شده بیرون میکشیم. البته این کار برای بسیاری از ما ناممکن است. ما درون تاروپود جامعهمان و شیوههای سرکوبش بافته شدهایم. نمیتوانیم در این اجتماع مشارکت داشته باشیم، ولی پای خودمان را از گود بیرون بکشیم. استراتژی سوم رهایی است. در این شیوه فرد سعی میکند علیه شرایطی که منجر به این تنگنا شده مبارزه کند. استدلال والاس علیه این استراتژی از دو بخش تشکیل شده است. از یک سو او میگوید که برای مشارکت در چنین نزاعی فرد متکی بر برخی منابع استمنابع مادی و اوقات فراغتکه تا حدی میتوان گفت خودشان این تنگنا را میسازند. از سوی دیگر هرچقدر هم فرد در مبارزهاش با سرکوب صادق باشد، طرحهای زندگیاش درست خلاف آناند و همانها به سرکوب دامن میزنند. در ادامه اجمالاً به هرکدام میپردازیم.»
حجم
۱۹۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۹۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه