کتاب شور عشق، رنج هجران
معرفی کتاب شور عشق، رنج هجران
کتاب شور عشق، رنج هجران نوشته آلدو کاروتینوتو است که با ترجمه مهدی سررشتهداری در انتشارات مهراندیش منتشر شده است.
درباره کتاب شور عشق، رنج هجران
نویسنده در مقدمه کتاب توضیح میدهد سالهای متمادی اشتغال به کار روانکاوی، او را با دو تجربه از مقهور کنندهترین تجربههای زندگی یعنی شور عشق و رنجِ هجران آشنا کرده است. مردم عموما این دو تجربه را اغلب به شیوهای مسخ شده و در جامهای مبدّل درک میکنند. گوئی همگی شرم دارند که بگویند نفوس ما در معرض سوختن به آتش شور و درهم شکستن از اضطراب قرار دارند.
اگر وقتی که عاشقیم رفتار خود را زیر نظرب بگیریم نه تنها عطوفت و مهربانی و بذل عاطفه میبینیم بلکه همیشه عناصر منفی هم پیدا میکنیم. برای درک و فهم تجربهٔ عشق و اهمیت حقیقی آن، این جنبههای تاریک را باید در نظر گرفت. بهعنوان مثال همهٔ عشاق دروغ میگویند: فریبکاری، ترجیعبند قصیدهٔ عشق است. ولی وقتی شور (عشق) ما را در آتش خود میسوزاند، کارهای بسیار بدتر از فریبکاری میتوانیم انجام دهیم. عشق امکانات خودشناسی را نیز برمیانگیزد و تمامی عالمی را که تا آن لحظه ناشناخته بود در مقابل چشمان باز و کنجکاوِ عاشق میگشاید. این کتاب به شما کمک میکند درک متفاوتی از عشق داشته باشید.
خواندن کتاب شور عشق، رنج هجران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به روانشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شور عشق، رنج هجران
عشق خود را در عالم متجلی میکند و با وجود این برای عالم قابل قبول نیست. این نکته در دو فیلم سینمایی به نمایش درآمده است. فیلم الویرا مَدیگان داستان رابطهٔ یک زن بندباز را با یک کُنت روایت میکند. این کُنت از ارتش گریخته است تا با این زن فرار کند. این دو عمیقاً عاشق یکدیگرند ولی بهزودی به مشکلات اقتصادی برمیخورند که باعث بروز مشاجراتی بین آنها میشود. مرد که سرباز فراری و در خطر دستگیری است، نمیتواند کار کند ولی در عین حال چون بسیار حسود است مایل نیست که الویرا هم برای تأمین زندگیشان به کار آوازخوانی بپردازد. بالاخره آنچه اجتنابناپذیر است اتفاق میافتد: کُنت ابتدا الویرا و بعد خودش را میکشد. فیلم الویرا مَدیگان به عشق نمیپردازد بلکه امکانناپذیر بودن عشق را مطرح میکند.
فیلم سینمایی دوم که "نشانه" نام دارد ساختهٔ اینگمار برگمن است. داستان این فیلم حول زندگی زنی که اختلال ذهنی شدیدی دارد و مردی که خود را وقف مراقبت از او کرده است دور میزند. در یکی از چشمان زن نقطهٔ سیاهی وجود دارد و از همهٔ رنجهای زندگیش را ناشی از آن میداند. وقتی لازم میآید که زن در یک بیمارستان روانی بستری شود، او مرد را مقصر میشناسد و از دیدن او خودداری میکند. مرد پس از آنکه مینویسد "عشق پاسخ همه چیز است" چشم خود را مجروح میکند. بعد به همسرش میگوید: "حال من مثل تو هستم؛ حالا میدانم که چه حالی داری. " فیلم با خودکشی هر دو به پایان میرسد. پیش از خودکشی نامهای مینویسند و معنای این کار خود را توضیح میدهند: "متوجه شدیم که عشق تنها چیزی است که واقعا در زندگی اهمیت دارد ولی در این جهان جایی برای عشق نیست و بنابراین ترجیح میدهیم که بمیریم. "
حجم
۱۵۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۱۵۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
نظرات کاربران
کتاب و محتواش رو خیلی دوست داشتم و البته با آشنایی قبلی مطالعهش رو شروع کردم ولی ترجمه بسیار بد بود بیشترش رو خودم سعی کردم به صورت درست برداشت کنم یا جملهبندی کنم. علاوه بر این که ترجمه پر از غلط بود، جملهبندی وحشتناکی داشت. غلطهای