دانلود و خرید کتاب این گفت و گو ادامه دارد چارلز دوهیگ ترجمه حامد رحمانیان
تصویر جلد کتاب این گفت و گو ادامه دارد

کتاب این گفت و گو ادامه دارد

معرفی کتاب این گفت و گو ادامه دارد

کتاب این گفت و گو ادامه دارد نوشتهٔ چارلز دوهیگ و ترجمهٔ حامد رحمانیان است. نشر نوین این کتاب را منتشر کرده است.

درباره کتاب این گفت و گو ادامه دارد

کتاب این گفت و گو ادامه دارد با ترکیب تحقیقات علمی و مثال‌های واقعی، به ما نشان می‌دهد که چگونه می‌توانیم در هر موقعیتی، از مکالمات روزمره تا مذاکرات حساس، پیام خود را به شکلی واضح، قوی و ماندگار انتقال دهیم. دوهیگ ابزارهایی عملی در اختیارمان قرار می‌دهد که به کمک آن‌ها می‌توانیم ارتباطات خود را به سطحی جدید برسانیم و گفت‌وگویی را شروع کنیم که نمی‌توان پایانی برای آن متصور شد.

چارلز دوهیگ نویسندۀ کتاب قدرت عادت، در این کتاب، ما را با مهارت‌هایی کلیدی آشنا می‌کند که به کمک آن‌ها می‌توانیم گفت‌وگوهایی را شکل دهیم که نه تنها شنیده می‌شوند، بلکه در ذهن و قلب مخاطبان باقی می‌مانند.

خواندن کتاب این گفت و گو ادامه دارد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب این گفت و گو ادامه دارد

«وقتی مأموران جوان از فیلیکس می‌خواستند توصیه‌هایی به آن‌ها بکند، او این نکته‌ها را یادشان می‌داد: هیچ‌وقت وانمود نکنید که پلیس نیستید. هیچ‌وقت فریب‌کاری یا تهدید نکنید. زیاد سؤال بپرسید و بعد وقتی طرف احساساتی شد، شما هم با او گریه کنید، بخندید، شکایت کنید یا شادی کنید. بااین‌حال، راز موفقیت فیلیکس در کارش، حتی برای همکارانش هم، تقریباً معما بود.

برای همین بود که در سال ۲۰۱۴، وقتی وزارت دفاع به گروهی از روان‌شناسان، جامعه‌شناسان و دیگر محققان مأموریت داد تا دربارهٔ روش‌های جدید آموزشِ متقاعدسازی و مذاکره به افسران ارتش پژوهش کنند -به ویژه دربارهٔ آموزش نحوهٔ ارتباط برقرار کردنِ مؤثر- دانشمندان سراغ فیلیکس رفتند. چون وقتی از این مسئولان خواسته بودند از بین افرادی که تاکنون با آن‌ها کار کرده‌اند بهترین مذاکره‌کنندگان را نام ببرند، خیلی‌هایشان از فیلیکس یاد کرده بودند.

بسیاری از این دانشمندان انتظار داشتند فیلیکس مردی خوش‌تیپ، رعنا، با چشمانی نافذ و صدایی گرم و مردانه باشد. اما مردی که برای مصاحبه وارد اتاق شد، شبیه باباهای میانسال بود: سبیل داشت، شکمش کمی بیرون زده بود و صدایش کمی تودماغی و آرام بود. او روی‌هم‌رفته معمولی به نظر می‌رسید.

فیلیکس به من گفت که بعد از احوالپرسی و خوش‌وبش، یکی از دانشمندان ماهیت پروژه‌شان را برای او توضیح داد و سپس با یک سؤال کلی شروع کرد: «می‌شه نظرت رو دربارهٔ برقراری ارتباط به ما بگی؟»

فیلیکس جواب داد: «شاید بهتر باشه نظرم رو به شما نشون بدم. لطفاً یکی از خاطره‌های خوبتون رو برام تعریف کنین».

دانشمندی که فیلیکس با او مشغول صحبت بود خود را رئیس یک آزمایشگاه بزرگ معرفی کرده بود. او مسئول میلیون‌ها دلار بودجهٔ پژوهشی بود و ده‌ها نفر زیر دستش کار می‌کردند. به نظر نمی‌رسید از آن دست افرادی باشد که عادت داشته باشند بدون هدف خاصی، وسط روز، به خاطره‌هایشان فکر کنند.

آن دانشمند کمی تأمل کرد و بالاخره گفت: «شاید عروسی دخترم. همهٔ خانواده‌م حضور داشتن و مادرم، درست چند ماه بعد از اون، فوت کرد».

فیلیکس چند سؤال دیگر هم پرسید و هرازگاهی خاطرات خودش را هم تعریف کرد. فیلیکس به آن مرد گفت: «خواهر من سال ۲۰۱۰ ازدواج کرد. البته الان فوت کرده. سرطان داشت و دوران خیلی سختی رو گذروند. ولی روز عروسی‌ش بسیار زیبا بود. من سعی می‌کنم خواهرم رو با همون شکل و شمایل به خاطر بیارم».

به همین ترتیب، این گفت‌وگوها تا ۴۵ دقیقه ادامه یافتند. فیلیکس از دانشمندان سؤال می‌پرسید و هرازگاهی دربارهٔ خودش حرف می‌زد. وقتی یک نفر دربارهٔ موضوعی شخصی صحبت می‌کرد، فیلیکس هم، در مقابل، داستانی دربارهٔ زندگی خودش تعریف می‌کرد. یکی از دانشمندان از مشکلاتی گفت که با دختر نوجوانش داشت و فیلیکس، در واکنش، دربارهٔ یکی از عمه‌هایش درددل کرد که به‌رغم تلاش زیاد، نمی‌توانست با او اُخت شود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
گاهی بدون آنکه متوجه باشیم، در تلاشیم تا کنترل را به دست بگیریم. فکر می‌کنیم صرفاً دیدگاهمان را بیان می‌کنیم یا پیشنهادی ارائه می‌دهیم، اما نمی‌دانیم که دیگران این حرف‌ها را تلاشی قلدرانه برای تغییر مسیر گفت‌وگو قلمداد می‌کنند.
کاربر ۹۷۹۸۱۲
همه عاشق حرف زدن با فیلیکس بودند؛ چون همیشه بعد از آن، احساس می‌کردند تا حدی آگاه‌تر، بامزه‌تر و جذاب‌تر شده‌اند.
احسان رضاپور
بازگویی به منظور درک بسیار قدرتمند است: وقتی به یک نفر ثابت کنید که به حرف‌هایش گوش می‌کنید، عملاً کنترل گفت‌وگو را تا اندازه‌ای به او می‌دهید. همچنین، به همین علت است که اصل تطبیق بسیار مؤثر است: وقتی الگوی طرف مقابلمان را دنبال کنیم -اگر احساسی شد ما هم احساسی شویم، یا وقتی طرز فکرش کاربردی شد، ما هم کاربردی شویم- آنگاه هر دو باهم جریان یک گفت‌وگو را کنترل می‌کنیم.
کاربر ۹۷۹۸۱۲
ارتباط آنلاین مشکلات رایج خودش را داشت: نظرات طعنه‌آمیزی که اشتباه برداشت می‌شدند؛ جمله‌بندی مبهم که خوانندگان آن را توهین‌آمیز برداشت می‌کردند، درحالی‌که منظور نویسنده اصلاً چیز دیگری بود؛ پست‌هایی که از نظر برخی بی‌ضرر بود، اما برای دیگران حکم اعلان جنگ داشت.
کاربر ۹۷۹۸۱۲
ارتباط متقابل انطباق آسیب‌پذیری با آسیب‌پذیری یا اندوه با اندوه نیست، بلکه تمایل به ابراز هیجانات، گوش کردن به احساسات و نیازهای دیگران، و ابراز واکنش‌های هیجانی خودتان است.
کاربر ۹۷۹۸۱۲
دنیل گلمن، روان‌شناس، می‌نویسد: «مردم خیلی کم هیجاناتشان را به زبان می‌آورند. کلید درک احساسات دیگران توانایی فهم کانال‌های غیرکلامی است: لحن، ژست، حالات چهره و چیزهایی از این دست».
کاربر ۹۷۹۸۱۲
اگر محیطی فراهم کنیم که افراد از هیجاناتشان حرف بزنند و سپس به هم نشان دهند که مشتاق‌اند حرف‌های هم را درک کنند، اعتماد شکل می‌گیرد؛ حتی در میان کسانی که عادت دارند همدیگر را دشمن هم بدانند.
کاربر ۹۷۹۸۱۲

حجم

۶۴۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

حجم

۶۴۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۷۰%
تومان