دانلود و خرید کتاب صوتی تغییر آفرین
معرفی کتاب صوتی تغییر آفرین
کتاب صوتی تغییرآفرین نوشتهٔ جونا برگر و ترجمهٔ امیر بیرانوند است. علی اصغر قره خانی گویندگی این کتاب راهنمای صوتی را انجام داده و نشر نوین آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی تغییر آفرین
کتاب صوتی تغییر آفرین هدفی ساده دارد. با این اثر خواهید آموخت که چرا مردم و سازمانها تغییر میکنند و چگونه میتوانید این روند را تسریع کنید. بسیاری از افراد میخواهند چیزی را تغییر دهند؛ فروشندگان میخواهند نظر مشتریان خود و بازاریابان میخواهند تصمیمات مربوط به خرید را تغییر دهند، کارمندان میخواهند دیدگاه رئیس و رهبران میخواهند سازمانها را تغییر دهند، والدین میخواهند رفتار فرزندان خود را تغییر دهند، استارتاپها میخواهند صنایع را تغییر دهند و سازمانهای غیرانتفاعی میخواهند دنیا را تغییر دهند. کتاب صوتی تغییر آفرین به ما میآموزد چگونه نظر دیگران را تغییر دهیم. جونا برگر در این کتاب صوتی، ایدۀ رفع موانع برای تغییر فردی و سازمانی و اجتماعی را شرح داده است. در حین شنیدن کتاب، خواهید دید که تغییرآفرینان چگونه این ایدهها را برای طیف وسیعی از موقعیتهای مختلف به کار میبرند، رهبران چگونه فرهنگ سازمانی را دگرگون میکنند و فعالان اجتماعی چگونه جنبشهای اجتماعی را برمیانگیزند، فروشندگان چگونه قرارداد را نهایی میکنند و کارمندان چگونه حمایت تیم مدیریت از ایدههای جدید را به دست میآورند، مشاوران سوءمصرفِ مواد چگونه معتادان را متوجه مشکلشان میکنند و رأیجمعکنهای سیاسی چگونه اعتقادات سیاسی عمیقاً ریشهدار را تغییر میدهند.
شنیدن کتاب صوتی تغییر آفرین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران مطالعه درمورد مهارتهای زندگی در خدمت زندگی و کار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی تغییر آفرین
«گرِگ بهتزده شد. او مدتهای مدیدی مجری قانون بود. سالها به عنوان مأمور ویژه در ارتش آمریکا و وزارت کشاورزی کار کرده بود. وی به عنوان مأمور مخفی در سراسر ایالات متحدهٔ آمریکا کار کرده و در مرز مکزیک مأموریتهای مبارزه با فساد انجام داده بود و تجربهٔ بسیاری داشت. بااینحال اینکه مظنون با میل خودش بیرون بیاید و بدون درگیری دستگیر شود... گرِگ هرگز چنین ماجرایی را ندیده بود!
سپس او متوجه قضیه شد: مرد کوتاه بیمویی که با او صحبت کرده بود، مذاکرهکنندهٔ گروگانگیری بود. او مظنون را مجاب کرده بود تا کاری کند که هیچکس فکرش را نمیکرد: خودش را در روزِ روشن و بدون درگیری تسلیم پلیس کند.
گرِگ با خودش گفت: «لعنتی! من میخواهم مثل آن مرد باشم.»
از آن زمان، بیش از بیست سال است که گرِگ مذاکرهکنندهٔ گروگانگیری است. او با آدمرباییهای بینالمللی سروکار داشته، پس از دستگیری صدام حسین با او مصاحبه کرده و رئیس واحد مشهور علوم رفتاری افبیآی بوده است. از مذاکره برای آرامکردن سارقان بانک گرفته تا بازجویی از قاتلان سریالی، او تصمیم افراد را در موقعیتهای بهظاهر غیرممکن تغییر داده است.
مذاکره در زمان بحران، پس از بازیهای المپیک مونیخ سال ۱۹۷۲ آغاز شد. در آن سال در یک گروگانگیری، یازده ورزشکار اسرائیلی کشته شدند. پیشتر، غالباً تمرکز بر اعمال زور بود و به افراد گفته میشد: «دستانت را بالا بگیر و بیا بیرون وگرنه شلیک میکنیم!» اما پس از حادثهٔ مونیخ و چند شکست بسیار آشکار دیگر مشخص شد که با زورگویی نمیتوان افراد را برای تسلیم شدن مجاب کرد. بنابراین کارشناسان به پیشینهٔ تحقیقات روانشناسی متوسل شدند و از علوم رفتاری برای ساخت فنون جدید آموزشی استفاده کردند تا بتوانند بدون ترس از اشتباه، بحران را حل کنند.
طی چند دههٔ گذشته، مذاکرهکنندگانی مانند گرِگ به الگوی متفاوت و مؤثری اعتماد کردهاند. این الگو همه جا جواب میدهد. فرقی نمیکند که تلاش کنید تروریستی بینالمللی را قانع کنید تا گروگانها را رها کند یا در تلاش برای تغییر نظر کسی باشید که قصد خودکشی دارد. حتی هنگام صحبت کردن با شخصی که چند لحظه پیش خانوادهٔ خود را به قتل رسانده است، کسی که خود را در بانک با گروگانها حبس کرده است، کسی که میداند با افسر پلیس صحبت میکند و کسی که از عواقب کارش باخبر است و میداند زندگیاش تغییر خواهد کرد. در چنین مواقعی از هر ده نفر، نُه نفر تسلیم میشوند و بیرون آمدنشان فقط به این دلیل است که کسی از آنها خواسته است این کار را انجام دهند.»
زمان
۷ ساعت و ۲۷ دقیقه
حجم
۴۱۰٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۷ ساعت و ۲۷ دقیقه
حجم
۴۱۰٫۰ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
بد بود