گاهی بدون آنکه متوجه باشیم، در تلاشیم تا کنترل را به دست بگیریم. فکر میکنیم صرفاً دیدگاهمان را بیان میکنیم یا پیشنهادی ارائه میدهیم، اما نمیدانیم که دیگران این حرفها را تلاشی قلدرانه برای تغییر مسیر گفتوگو قلمداد میکنند.
کاربر ۹۷۹۸۱۲
همه عاشق حرف زدن با فیلیکس بودند؛ چون همیشه بعد از آن، احساس میکردند تا حدی آگاهتر، بامزهتر و جذابتر شدهاند.
احسان رضاپور
بازگویی به منظور درک بسیار قدرتمند است: وقتی به یک نفر ثابت کنید که به حرفهایش گوش میکنید، عملاً کنترل گفتوگو را تا اندازهای به او میدهید. همچنین، به همین علت است که اصل تطبیق بسیار مؤثر است: وقتی الگوی طرف مقابلمان را دنبال کنیم -اگر احساسی شد ما هم احساسی شویم، یا وقتی طرز فکرش کاربردی شد، ما هم کاربردی شویم- آنگاه هر دو باهم جریان یک گفتوگو را کنترل میکنیم.
کاربر ۹۷۹۸۱۲
ارتباط آنلاین مشکلات رایج خودش را داشت: نظرات طعنهآمیزی که اشتباه برداشت میشدند؛ جملهبندی مبهم که خوانندگان آن را توهینآمیز برداشت میکردند، درحالیکه منظور نویسنده اصلاً چیز دیگری بود؛ پستهایی که از نظر برخی بیضرر بود، اما برای دیگران حکم اعلان جنگ داشت.
کاربر ۹۷۹۸۱۲
ارتباط متقابل انطباق آسیبپذیری با آسیبپذیری یا اندوه با اندوه نیست، بلکه تمایل به ابراز هیجانات، گوش کردن به احساسات و نیازهای دیگران، و ابراز واکنشهای هیجانی خودتان است.
کاربر ۹۷۹۸۱۲
دنیل گلمن، روانشناس، مینویسد: «مردم خیلی کم هیجاناتشان را به زبان میآورند. کلید درک احساسات دیگران توانایی فهم کانالهای غیرکلامی است: لحن، ژست، حالات چهره و چیزهایی از این دست».
کاربر ۹۷۹۸۱۲
اگر محیطی فراهم کنیم که افراد از هیجاناتشان حرف بزنند و سپس به هم نشان دهند که مشتاقاند حرفهای هم را درک کنند، اعتماد شکل میگیرد؛ حتی در میان کسانی که عادت دارند همدیگر را دشمن هم بدانند.
کاربر ۹۷۹۸۱۲