کتاب شیر سیاه
معرفی کتاب شیر سیاه
کتاب شیر سیاه نوشتهٔ الیف شافاک و ترجمهٔ رویا صهبایی است. انتشارات آراسبان این رمان ترکیهای آن را منتشر کرده است. به نظر شما نویسندهشدن بهتر و آسانتر است یا مادرشدن؟ اگر بخواهیم هر دو را باهم داشته باشیم چه میشود؟ نویسنده در این رمان به این موضوعات پرداخته است. این اثر از مجموعهٔ «ادبیات جهان» است.
درباره کتاب شیر سیاه
کتاب شیر سیاه اثری است از الیف شافاک که بیشتر او را با کتاب «ملت عشق» میشناسند. نویسنده در کتاب شیر سیاه دوگانگی و تعارضات نویسندهای را روایت کرده که میتواند مسیر زندگیاش را تغییر دهد. الیف شافاک با مسئلهٔ نویسندهماندن یا مادرشدن روبهرو میشود. با شخصی دیدار میکند و از تجربیات او در تصمیمگیریاش بهرهمند میشود. در بخشی از کتاب شیر سیاه میخوانید که الیف چگونه توانست با این چالش عظیم برخورد کند که آیا باردارشدن روند موفقیتآمیز نویسندگی و نوشتن را در زندگیاش مختل میکند یا خیر؟ او نویسندهای بزرگ است و دورماندن از قافلهٔ پرشتاب نگارش و نویسندگی حتی در مدت زمانی کوتاه، باعث پارهشدن و لطمهدیدن سیر زندگی فرهنگی و ادبیاش میشود. در این کتاببا ما همراه باشید تا رمان دوراهی نویسندگی و مادرشدن را با قلمی جذاب و تأمل برانگیز بخوانید.
خواندن کتاب شیر سیاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران داستانهای الیف شافاک پیشنهاد میکنیم.
درباره الیف شافاک
الیف شافاک از والدینی ترک و بریتانیایی در فرانسه به دنیا آمد و بعد از جدایی والدینش همراه با مادرش به ترکیه بازگشت. او تحصیلات خود را در دانشگاه فنی در آنکارا در رشته مطالعات زنان و دکتری علوم سیاسی به پایان رساند. او اولین کتاب داستانش را در سال ۱۹۹۴ و در سال ۱۹۹۷ هم رمان دومش را منتشر کرد. پس از اتمام دوره دکترا به استانبول آمد و آینههای شهر را نوشت.
الیف شافاک در سال ۱۹۹۸ برنده جایزه «رومی» که به بهترین اثر ادبیات عرفانی ترکیه تعلق میگیرد برای رمان «پنهان» شد. او ۱۰ رمان به انگلیسی و فرانسوی و ترکی منتشر کردهاست که برخی از آنها به زبان فارسی ترجمه شدهاند، مانند: آینههای شهر، شپش پالاس، ملت عشق، شرافت، مرید معمار و حرامزاده استانبول. او بهخاطر رمان دومش به نام حرامزاده استانبول که به نسلکشی ارمنیان اشاره کرده بود، از سوی دادگاههای ترکیه به اهانت متهم شد. در ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۶ بخاطر کمبود مدرک پرونده او از نو بسته شد.
سفرهای متعدد و علم گسترده الیف شافاک تأثیر زیادی در نوشتن آثار او داشته که به بیش از سی زبان دنیا ترجمه شدهاند. او پرمخاطبترین نویسندهٔ زن ترکیه است. او با حسی از چند فرهنگ و چند زبان مینویسد و با سنتهای شرق و غرب هم آشنا است. او تاثیرات تناقضهای فرهنگی را بر زندگی زنان به تصویر میکشد.
الیف شافاک مفاهیم تاریخی، فلسفه و عرفانی را در میان داستانهای امروزی قرار میدهد و بهرهگیری از عرفان شرقی داستانهای خارقالعادهای میآفریند. او علاقهٔ خاصی به «مولانا»، دارد که اندیشههای عرفانی این شاعر را با اندیشههای غربی و مدرن پیوند میزند و در میان داستانهایش روایت میکند. او بازگوکنندهٔ مشکلات زنان است و عمیقا باور دارد که زنان از جمله آسیبپذیرترین گروههای جامعه هستند. همچنین از نویسندگان موردعلاقهاش میتوان به «امیلی برونته»، «آلبر کامو»، «مارسل پروست»، «ویلیام شکسپیر» و «میگل د سروانتس» اشاره کرد که همهٔ آنها از نویسندگان فاخر ادبیات جهان هستند.
بخشی از کتاب شیر سیاه
«پارکر خیلی طرفدار عشقهای آتشین، زندگی خانوادگی یا مادر شدن نبود. وقتی مادری را میدید که در حضور مردم به فرزندش توجه و مهربانی میکند، از هیچ شانسی برای داوری در مورد این صحنه چشم پوشی نمیکرد. به نظر او مادرشدن شبیه یک جور در دام افتادن و ناخوشنودی ابدی بود. ذهن او خورنده، روحیاتش فرار و سخنان طعنه آمیزش اسطوره ای و چشمان تیره اش سرشار از شیطنت بود، تقریبا تا آخرین لحظه ای مرگش که در اثر حملهٔ قلبی در سن ۷۳ سالگی به تنهایی در اتاقی در هتل رخ داد.
اگر هرگز صدای کسی در دنیای ادبیات وجود داشته که با تغیر، دلسوزی، عدالت و عشق، همه همزمان و همه با یک قدرت – طنین انداز بوده، متعلق به کسی نمیتواند باشد جز اُدرِی لُرد. وجود او پر بود از استعدادها و جنبههای مختلف: نویسنده، سیاه پوست، زن، فعال، پیروز مبارزه با سرطان، مربی و مادر دو فرزند. در همان ابتدا او نامش را از آدری به اُدرِی تغییر داد نه فقط به این خاطر که هماهنگی آن با نام فامیلی اش را دوست داشت، فقط اینکار را کرد چون میتوانست. او عاشق دوباره و دوباره خلق کردن خودش بود، عاشق تغییر شکل دادن قلب و تقدیرش، مثل دو تکه خمیر نرم. در مراسمی قبل از مرگش به او نام دیگری داده شد، گامبا آدیسا _ "جنگجو: کسی که مقصود و هدفش را روشن میکند. "
بعضی زمان ها، او برای خودش مادر بود و بعضی زمانها دختر خودش بود. او خودش را به صورت یک حلقه از یک زنجیر بی انتها میدید، جزئی از "سلسلهٔ زنان ". با پل زدن بین تفاوتهای مرزها، به چالش کشیدن نژادپرستی و جنس گرایی، لرد به حمایت از آنچه به صورت "تبدیل کردن سکوت به کلمات "میدید، ادامه داد. از طریق کلمات بود که ما خودمان و دیگران را درک کردیم و خرد درونی ای را به نمایش گذاشتیم که در تک تک ما و همهٔ ما وجود داشت. برقراری حلقهٔ اتصال و ارتباط یکی از بهترین چیزهایی بود که او انجام داد _ نویسنده با خواننده، سفید با سیاه، خواهر با خواهر. "من همانی هستم که هستم، چیزی را انجام میدهم که برای آن به دنیا آمده ام، مثل دارو یا قلم سنگ تراش روی تو کار میکنم تا تو را به شکل "خودت "در بیاورم، همچنانکه تو را در خودم کشف میکنم."
در رمان "زامی: اسم جدید من" که به صورت زندگی نامه ست، لرد نگاه نزدیکتری به دوران کودکی خودش در هارلم و بلوغش به عنوان یک فمینیست سیاه پوست میاندازد. او میگوید همیشه میخواسته هم زن باشد و هم مرد و قویترین و غنی ترین ویژگیهای مادرش و پدرش را به شخصیت خودش اضافه کرده است. نوشتههای او پر است از این اعتقاد که شاید ترکیب چیزهایی در ظاهر متضاد، چیزی است که ما را "خودمان "میکند. درون هر زنی جنبههای مردانه ای هست و درون هر مردی، زنانگی. و بنابراین، برخورد با دو جنس به صورت دو چیز کاملا مجزا از هم، فریب بزرگی بود که ما را یک پله از فهم انسانیت با همه پیچیدگیها و کمالش دور کرد.»
حجم
۳۰۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۷ صفحه
حجم
۳۰۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۷ صفحه