کتاب آنیفامبه مهدی خاکزاد + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب آنیفامبه

کتاب آنیفامبه

نویسنده:مهدی خاکزاد
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب آنیفامبه

معرفی کتاب آنیفامبه

کتاب الکترونیکی «آنیفامبه (تولدی دیگر ۱)» نوشتهٔ «مهدی خاکزاد» و با نشر «نیل‌آی» اثری در قالب داستان‌های یادداشت‌گونه است که با نگاهی شخصی و روایی به تجربه‌های زیستهٔ نویسنده می‌پردازد. این کتاب، که اولین جلد از یک سه‌گانه است، ترکیبی از خاطرات، تاملات فلسفی و روایت‌های سفر را در خود جای داده و دغدغه‌هایی چون هویت، ایمان، جست‌وجوی حقیقت و مواجهه با فرهنگ‌های گوناگون را دنبال می‌کند. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب آنیفامبه

«آنیفامبه» اثری است که در مرز میان خاطره‌نویسی، سفرنامه و داستان حرکت می‌کند. نویسنده با الهام از زندگی شخصی خود، روایتی از رشد، تردید، جست‌وجوی معنای زندگی و مواجهه با فرهنگ‌ها و باورهای متفاوت را ارائه می‌دهد. کتاب در فضایی معاصر و با زبانی خودمانی، از دوران کودکی و نوجوانی نویسنده آغاز می‌شود و با سفر به آفریقا و برخورد با قبیله‌ای ناشناخته، به اوج می‌رسد. دغدغه‌های فلسفی دربارهٔ مرگ، ایمان، تقدس، و معنای انسان بودن، در سراسر کتاب جریان دارد. نویسنده با روایت‌هایی از خانواده، ورزش، تحصیل و سفر، به تدریج به پرسش‌های بنیادین دربارهٔ هویت و حقیقت نزدیک می‌شود. این کتاب بخشی از یک سه‌گانه است که به موضوعاتی چون تعصب، گمراهی و بازگشت به حقیقت می‌پردازد و تلاش دارد با روایت تجربه‌های شخصی، مخاطب را به تامل دربارهٔ باورها و پیش‌فرض‌هایش دعوت کند.

خلاصه کتاب آنیفامبه

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!داستان با روایت زندگی نویسنده از کودکی آغاز می‌شود؛ کودکی‌ای که با علاقه به طبیعت، ماوراءالطبیعه و تاریخ همراه است. او در خانواده‌ای مذهبی و سنتی رشد می‌کند و تجربه‌هایی چون کشتی‌گیری، تحصیل در رشته‌های مختلف و مواجهه با مرگ پدر، او را به تامل دربارهٔ معنای زندگی و ایمان سوق می‌دهد. پس از سال‌ها تلاش و جست‌وجو، فرصتی برای سفر به آفریقا پیدا می‌کند. در این سفر، با گروهی از ملیت‌ها و ادیان مختلف همراه می‌شود و به تدریج با دختری ژاپنی به نام «آتسوکو» ارتباطی عاطفی برقرار می‌کند. اما نقطهٔ عطف داستان زمانی است که در جنگل‌های آفریقا گم می‌شود و به قبیله‌ای ناشناخته می‌رسد. در این قبیله، با مردی به نام «آنیفامبه» آشنا می‌شود که با وجود تفاوت‌های فرهنگی و زبانی، پیوندی عمیق و معنوی میان آن‌ها شکل می‌گیرد. نویسنده در مواجهه با آیین‌ها و باورهای قبیله، به بازنگری در ایمان و هویت خود می‌رسد و درمی‌یابد که حقیقت و انسانیت فراتر از مرزهای دین و فرهنگ است. روایت با تاملاتی دربارهٔ ریشه‌های باور، تعصب، و جست‌وجوی حقیقت ادامه می‌یابد و نویسنده را به مرحله‌ای تازه از خودشناسی و معنویت می‌رساند.

چرا باید کتاب آنیفامبه را خواند؟

این کتاب با روایت صادقانه و بی‌پرده از تجربه‌های زیسته، مخاطب را به سفری درونی و بیرونی می‌برد؛ سفری که در آن مرزهای هویت، ایمان و فرهنگ به چالش کشیده می‌شود. مواجهه با فرهنگ‌های متفاوت، تامل دربارهٔ معنای زندگی و ایمان، و روایت‌هایی از رشد فردی و عبور از بحران‌ها، از ویژگی‌های شاخص این اثر است. خواننده با دنبال‌کردن مسیر نویسنده، فرصت می‌یابد به پرسش‌های بنیادین دربارهٔ خود و جهان پیرامونش فکر کند و با زاویه‌ای تازه به مفاهیم آشنا بنگرد.

خواندن کتاب آنیفامبه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به روایت‌های خودزندگی‌نامه‌ای، سفرنامه، و داستان‌هایی با محوریت جست‌وجوی هویت و معنای زندگی مناسب است. همچنین کسانی که دغدغهٔ پرسش‌های فلسفی، ایمان، تفاوت‌های فرهنگی و عبور از تعصب دارند، می‌توانند از خواندن این اثر بهره ببرند.

فهرست کتاب آنیفامبه

- مقدمه: معرفی دغدغه‌های نویسنده و هدف از نگارش کتاب.- فصل اول: من – روایت کودکی، علاقه به طبیعت و ماوراءالطبیعه.- فصل دوم: محیط – تجربه‌های تحصیل، خانواده و تاثیرات آن بر شخصیت نویسنده.- فصل سوم: یک درس از کشتی – نقش ورزش و ایمان در زندگی نویسنده.- فصل چهارم: تقدس – مواجهه با تقدس و تاثیر آن بر روابط اجتماعی.- فصل پنجم: انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت – مرگ پدر و تاثیر آن بر نگاه نویسنده به زندگی.- فصل ششم: شانس سفر – تصمیم به سفر به آفریقا و مقدمات آن.- فصل هفتم: آغاز یک راه – شروع سفر و مواجهه با تفاوت‌های فرهنگی.- فصل هشتم: آتسوکو – آشنایی با هم‌سفران و شکل‌گیری روابط عاطفی.- فصل نهم: لحظه موعود – ورود به جنگل‌های آفریقا و گم شدن در طبیعت.- فصل دهم: در اعماق جنگل – آشنایی با قبیله و شخصیت آنیفامبه.- فصل یازدهم: پرستش – مشاهده آیین‌های قبیله و تامل دربارهٔ ایمان.- فصل دوازدهم: غریب آشنا – پیوند معنوی با آنیفامبه و بازنگری در باورها.- فصل سیزدهم: ویرانی – تردید و فروپاشی تعصبات پیشین.- فصل چهاردهم: وحشت – مواجهه با رسوم قبیله و تجربه‌های هولناک.- فصل پانزدهم: رمزگشایی یک پیام – تامل دربارهٔ انسانیت و آزادگی.- فصل شانزدهم: سفر به ماورا – تجربه‌های معنوی و مواجهه با لایه‌های هستی.- فصل هفدهم: عالم ذر – تامل دربارهٔ ریشه‌های روح و پیوندهای ازلی.- فصل هجدهم: آغاز یک فاجعه- فصل نوزدهم: تنگنا

بخشی از کتاب آنیفامبه

«در کل از اول زندگی آدم بدشانسی بودم و در این سفر به من ثابت شد که من واقعاً این‌گونه‌ام. به غیر از چند پرندة معمولی، که با دیدن ما سریع پر کشیدند و رفتند، هیچ حیوان دیگری ندیدم. در مسیر سر را به سمت بالای درختان می‌چرخاندم که اگر میمونی یا طوطی دیدم سریع عکس بیندازم ولی ... . همگی گرسنه شده بودیم، گروه برای ناهار یک جا جمع و لیدرها مشغول چیدن تدارکات شدند. از ماشین پیاده شدم. بعد از پنج شش ساعت سواری، آن هم با ماشین‌های سافاری در زمین‌های ناهموار واقعاً خسته شده بودم. شروع کردم به پیاده‌روی و سیاحت در آن فضای سبز و بهشت جنگلی. هوای جنگل مثل دشت همچنان گرم بود؛ با این تفاوت که کمی شرجی‌تر ولی مطبوع‌تر شده بود و گهگاه نسیم خنکی در بین درختان می‌پیچید و عطر مست‌کنندة علف‌های جنگلی را در مشامت جرعه‌جرعه می‌ریخت. اولین لذت جانبخش این سفر همین فضای سبز و عطر خوش هوا بود. دست‌هایم را باز کردم و بدنم را کش‌وقوس دادم و چشمانم را بستم و یک نفس عمیق کشیدم. تمامی سلول‌های بدنم مملو از اکسیژن ناب شد، ولی ناگهان گردنم تیر وحشتناکی کشید و تمامی لذت‌هایم را مثل اینکه آب جوش روت بریزند نقش‌برآب کرد. انگار که یک سوزن را تا ته در گردنم فرو کرده بودند. دستم را بر گردنم گذاشتم و حشره‌ای را زیر دستانم حس و سریع آن را له کردم و در مشتم نگه داشتم. وقتی آن را جلوی چشمانم گرفتم از ترس فشارم افتاد. پشه‌ای به اندازة حدود ۷ سانتیمتر نیشش را در گردن من فرو کرده بود. دستم را روی گردنم گذاشتم و حس کردم یک مایع گرم در حال جاری شدن از محل گزش است. دستم را از گردنم برنداشتم و به‌شدت فشار می‌دادم که خونش بند بیاید. تمام بدنم تیر می‌کشید و سرم گیج می‌رفت پاهایم سست شد فریاد زدم وروی زمین نشستم. آتسوکو تا صدایم را شنید، یکی از لیدرها را خبر کرد و دوان‌دوان به سمت من آمد. او آنقدر ترسیده بود که تا حال مرا دید شروع کرد به جیغ کشیدن و گریه کردن و التماس به لیدر که ببیند سر من چه بلایی آمده است.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۲٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۱۲۳,۰۰۰
تومان