کتاب خودنویسم را از آفتاب پر می کنم
معرفی کتاب خودنویسم را از آفتاب پر می کنم
کتاب خودنویسم را از آفتاب پر می کنم را فرناز تبریزی و کامیار شاپور گرداوری کردهاند. کتاب خودنویسم را از آفتاب پر می کنم مجموعهای نامه است که شما را با بخشهایی از وجود پرویز شاپور آشنا میکند.
درباره کتاب خودنویسم را از آفتاب پر می کنم
کتاب خودنویسم را از آفتاب پر می کنم روایت نامههای هشت سال دوری پرویز شاپور از فرزندش کامیار است که برای ادامه تحصیل به تشویق خود او راهی کشور انگلستان شده بود. حرفهای صمیمانه پدری است که قصد دارد در زندگی پسرش حضور داشته باشد و نمیگذارد دوری راه بین شان فاصله ایجاد کند. این نامههای شیرین و پر از طنز و شوخی، از نظر تاریخ معاصر و روند زندگی برخی از هنرمندان آن دوره نیز دارای اهمیت است.
در این کتاب فرناز تبریزی سالهای نامهها که پرویز شاپور ننوشته بوده را پیدا و بازنویسی کرده و همچنین شخصیتهایی که در نامهها از آنها اسم برده شده را مختصر به مخاطب معرفی کرده است.
خواندن کتاب خودنویسم را از آفتاب پر می کنم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خودنویسم را از آفتاب پر می کنم
کامی جان عزیز و دوست داشتنی نامهات که عبارت از یک کارت پستال از فرانکفورت بود سه روز قبل به دستم رسید البته با توجه به این که مدتی از آن عزیزم خبری نداشتم خیلی برایم شادی آفرین بود، البته نامهٔ خانم بزرگ که فرستاده بودی وضع ترا روشنتر میکرد و کاملا خیالم راحت شد که سالم به محل کالج رسیدهای و ثبت نام کردهای و دو نامه از شما داشتم که چند کتاب خواسته بودی که برایت خواهم فرستاد و راجع به ماشین خودت بهتر میدانی من پول ندارم و تقریبا هر ماه در حدود هزار تومان کسر بودجه دارم که باید با فعالیت بیشتر و صرفه جویی آن را تامین کنم. کامی جان تو باید در کشور غریب صرفه جویی کنی که پول کم نیاری مثل دفعه گذشته پولت را در بانک بگذار و خلاصه همه جانبه از نظر اقتصادی و چه از نظر بهداشتی و چه تحصیلی و غیره مواظب خودت باش که پول کم نیاری از طرفی دیگر تو هنوز تصدیق رانندگی نگرفتهای اول چاله را بکن بعد منار را... کامی جان درست را مانند تهران فعالانه بخوان تو هنوز جوانی و تفریح و گردش زیاد میتوانی در آینده بکنی. کامی جانم از این که به محض ورود اسمت را نوشتی و برایت جای خوب و ارزانی پیدا شده، خیلی خوشحال شدم. کامی جان من خیال دارم پولی در بانک رهنی بگذارم که بعد از ۱۸ ماه منزلی برایمان بخرد چون خود بانک هم پس از ۱۸ ماه یک برابر و نیم روی آن میگذارد و آن وقت میشود آنرا اجاره داد و مبلغ کسر بودجه را تامین کرد و این کار خوبیش این است که انسان از اصل نمیخورد تا پس از دو سه سال تمام شود لااقل منزلی برایش میماند ولی اگر من و تو بخواهیم ولخرجی کنیم تا یکی دو سال دیگر پول زمین روی خرج خواهد رفت و آن وقت علی میماند و حوضش. کامی جان اهل منزل همگی سالم و برای شما سلام دارند. عزیز جانم و نور بصرم انشالله در اثر لیاقت و استعداد خداداد همیشه موفق و سلامت باشی و روز به روز ترقی کنی. نمیدانم کتاب شعرت یعنی دفتر شعرهایی که سروده بودی با خودت به انگلستان بردی یا در میزت هست. چون میخواستم آنرا به مجلهٔ نگین بدهم، پیدا نکردم. اگر دفتر شعرت تهران است برایم بنویس که آنرا برای چاپ به مجله بدهم و اگر با خودت بردی برایم بفرست که آن را به مجله بدهم، البته بسته به میل خود شماست. کامی جانم قربانت بروم نمیدانم عکسهایی که توی فرودگاه گرفتی ظاهر کردهای یا نه و خوب شده یا نه. کامی جان من هفتهای یک نامه برایت مینویسم و نمیدانم پولی که به طور ماهیانه باید برایت بدهم آیا شما سابقهای در بانک داری یعنی شمارهای پیش خودت هست که من خلاصه به چه ترتیب باید در حدود ۱۴۰۰ تومان ارز برای شما بفرستم آیا من باید به اعزام دانشجو مراجعه کنم و آنها نامهای به بانک بنویسند
حجم
۲۲۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه
حجم
۲۲۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه