
کتاب فلسفه اگزیستانس
معرفی کتاب فلسفه اگزیستانس
کتاب الکترونیکی «فلسفه اگزیستانس» نوشتهٔ کارل یاسپرس و با ترجمهٔ لیلا روستایی، توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است. این اثر به بررسی بنیادهای فلسفهٔ اگزیستانس و جایگاه آن در اندیشهٔ معاصر میپردازد و از جمله آثار مهم در حوزهٔ فلسفهٔ وجودی به شمار میآید. یاسپرس در این کتاب، مفاهیم کلیدی اگزیستانس، حقیقت، واقعیت و نسبت فلسفه با علم و دین را با زبانی تحلیلی و انتقادی واکاوی میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب فلسفه اگزیستانس
«فلسفه اگزیستانس» اثری ناداستانی و فلسفی است که در قالب مجموعهای از سخنرانیها و مقالات، اندیشههای کارل یاسپرس را دربارهٔ اگزیستانسالیسم و فلسفهٔ وجودی ارائه میدهد. این کتاب در دورهای نوشته شده که یاسپرس از کرسی استادی خود در دانشگاه هایدلبرگ برکنار شده بود و شرایط اجتماعی و سیاسی خاصی بر فضای فکری اروپا حاکم بود. ساختار کتاب بر پایهٔ سه سخنرانی اصلی استوار است که به ترتیب به مسئلهٔ وجود، حقیقت و واقعیت میپردازند. یاسپرس در این اثر، فلسفه را نه صرفاً دانشی نظری، بلکه فعالیتی زنده و درگیر با زندگی روزمره معرفی میکند و بر تمایز فلسفه با علم و دین تأکید دارد. او اگزیستانس را به عنوان تجربهای یگانه و شخصی از وجود انسانی مطرح میکند و تلاش دارد نشان دهد که فلسفهٔ وجودی بخشی از جریان اصلی فلسفهٔ غرب است. این کتاب با رویکردی تحلیلی، مفاهیم بنیادین اگزیستانس، آزادی، مسئولیت، شرایط مرزی و نقش عقل را در زندگی انسان بررسی میکند و جایگاه فلسفه را در مواجهه با بحرانهای مدرن روشن میسازد.
خلاصه کتاب فلسفه اگزیستانس
در «فلسفه اگزیستانس»، کارل یاسپرس به واکاوی بنیادهای فلسفهٔ وجودی میپردازد و تلاش میکند مرزهای میان فلسفه، علم و دین را روشن کند. او فلسفه را فعالیتی میداند که از دل تجربهٔ زیستهٔ انسان برمیخیزد و نمیتوان آن را به مجموعهای از آموزهها یا نظریههای عینی فروکاست. یاسپرس اگزیستانس را تجربهای یگانه و غیرقابل تعمیم از وجود انسانی میداند که هر فرد باید آن را در مواجهه با شرایط مرزی مانند مرگ، گناه، شکست و اتفاق تجربه کند. او تأکید دارد که حقیقت اگزیستانس نه در علم و نه در دین، بلکه در تعهد شخصی و مسئولیتپذیری انسان نسبت به خود و دیگران آشکار میشود. یاسپرس میان وجود (دازاین) و اگزیستانس تمایز قائل میشود؛ وجود را به عنوان جنبهٔ عینی و قابل تحقیق انسان و اگزیستانس را به عنوان تجربهٔ اصیل و آزادانهٔ فردی معرفی میکند. او معتقد است که فلسفه باید به جای تقلید از علم، به تبیین وضعیت انضمامی و تاریخی انسان بپردازد و امکانهای آزادی و خلاقیت را در دل محدودیتها جستوجو کند. در این کتاب، عقل به عنوان نیروی محرک درونی اگزیستانس و عامل ارتباط و وحدت میان انسانها مطرح میشود. یاسپرس بر این باور است که حقیقت نهایی، همواره دور از دسترس است و هر فرد باید در فرایند ارتباط و گفتوگو با دیگران، به جستوجوی آن ادامه دهد. او فلسفهٔ وجودی را راهی برای بازاندیشی در معنای زندگی، مسئولیت فردی و امکانهای آزادی در جهان معاصر میداند.
چرا باید کتاب فلسفه اگزیستانس را بخوانیم؟
این کتاب با تمرکز بر مفاهیم بنیادین اگزیستانس، آزادی، مسئولیت و حقیقت، فرصتی برای بازاندیشی در معنای زندگی و جایگاه انسان در جهان فراهم میکند. «فلسفه اگزیستانس» به خواننده امکان میدهد تا با یکی از جریانهای مهم فلسفهٔ معاصر و اندیشههای یکی از متفکران برجستهٔ قرن بیستم آشنا شود. این اثر با تحلیل رابطهٔ فلسفه با علم و دین، به پرسشهای اساسی دربارهٔ ماهیت وجود، امکانهای آزادی و نقش عقل در زندگی فردی و جمعی میپردازد. مطالعهٔ این کتاب میتواند دریچهای به سوی فهم عمیقتر از تجربهٔ انسانی و چالشهای فلسفی دوران مدرن بگشاید.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به فلسفهٔ معاصر، دانشجویان و پژوهشگران حوزهٔ فلسفه، بهویژه کسانی که دغدغهٔ پرسشهای وجودی، معنای زندگی، آزادی و مسئولیت فردی دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال درک تفاوتهای میان فلسفه، علم و دین هستند، این اثر میتواند راهگشا باشد.
بخشی از کتاب فلسفه اگزیستانس
«در آغاز اين قرن، غالباً فلسفه به عنوان علمی در میان دیگر علوم تصور میشد. فلسفه رشتهای از تحصیلات دانشگاهی بود و جوانان همچون یک امکان آموزشی به آن روی میآوردند. در سخنرانیهای پرشور، بررسیهای وسیع دربار تاریخ نظریهها، مسائل و سیستمهای آن ارائه میشد. احساسات مبهم آزادی و حقیقت که غالباً (به دلیل تأثیر اندک در زندگی واقعی) خالی از محتوا بوده با ایمان به پیشرفت معرفت فلسفی آمیخته بود. متفکر «جلوتر حرکت میکرد» و معتقد بود که با هرگام خود، در بالای قلّهٔ معرفت که تا آن زمان دستیافتنی بود میایستد. با وجود این این فلسفه فاقد اعتماد به نفس به نظر میرسید. ارج و احترام بیکران این عصر برای علوم تجربی دقیق، آن علوم را سرمشق بزرگ میساخت. فلسفه بر آن بود که در مقابل محکمهٔ داوری علوم، شهرت از دست رفتهٔ خود را به واسطهٔ دقتی برابر با علوم مجدداً به دست آورد. بیگمان تمام موضوعات تحقیق به علوم خاص اختصاص یافته بود. اما فلسفه میخواست با تبدیل همه چیز به موضوع علمی در کنار آنها به خود مشروعیت بخشد. برای مثال، بررسی کل معرفت به وسیلهٔ معرفتشناسی (از آنجا که گذشته از هر چیز حقیقت علم به طور عام، موضوع هیچ علم خاصی نبود)؛ بررسی کل عالم از طریق متافیزیکی که در قیاس با نظریههای علمی و بهکمک آنها ساخته شده بود؛ بررسی کلیت آرمانهای بشری از رهگذر آموزهٔ ارزشهایی که اعتبار آنها در همه جا پذیرفته شده است. به نظر میرسید که این موضوعات متعلق به هیچ علم خاصی نبودند و با این حال باید با روشهای علمی مورد تحقیق قرار میگرفتند.»
حجم
۵۹۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۵۹۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه