کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ اخلاق باور
معرفی کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ اخلاق باور
کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ اخلاق باور نوشتهٔ اندرو چیگنل و ترجمهٔ امیرحسین خداپرست است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است؛ جلد ۵۸ از مجموعهٔ «دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد».
درباره کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ اخلاق باور
کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ اخلاق باور (The Ethics of Belief; The Stanford Encyclopedia of Philosophy) جلد ۵۸ از مجموعهٔ «دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد» است. این کتاب که هفت فصل دارد، به مجموعه پرسشهایی اشاره کرده است که محل تلاقی معرفتشناسی، فلسفهٔ ذهن، روانشناسی و اخلاق هستند. اخلاقِ باور (ethics of belief) به چه اشاره دارد؟ تاریخچهٔ آن چیست؟ هنجارهای ناظر به باور کدامند؟ اهداف باور و ضبط و مهار باورهای خویش یعنی چه؟ قرینهگرایی چیست و انواع آن کدام است؟ اخلاق پذیرش به چه اشاره دارد؟ این کتاب را بخوانید تا پاسخ این پرسشها را دریابید.
دانشگاه استنفورد انتشار این دانشنامه را در سال ۱۹۹۵ میلادی آغاز کرد. پس از مدتی متن کامل مقالات را در اینترنت در دسترس علاقهمندان قرار داد. کسانی که در تدوین این دانشنامهٔ بزرگ نقش دارند، از استادان و مؤلفان بهنام در حوزهٔ فلسفه هستند. این دانشنامه به سرپرستی دکتر «ادوارد ن. زالتا» صدها مدخل دارد و یکی از بهترین راهها برای آشنایی مقدماتی با مباحث فلسفی است. «مسعود علیا» در سال ۱۳۹۲ با همکاری انتشارات ققنوس، تصمیم به ترجمهٔ بعضی از مدخلهای این دانشنامه گرفت. او بههمراه مترجمانی نامآشنا آخرین ویراست مقالات دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد را با حفظ سبک و زبان به پارسی برگرداند. انتشارات ققنوس این مجموعه را با کسب اجازه از گردانندگان این دانشنامه (بهویژه دکتر زالتا) منتشر کرده است. عناوین بعضی از این جلدها عبارت است از «مفهوم شر»، «فلسفهٔ دین»، «عقل به روایت کانت»، «زیباییشناسی فمینیستی»، «ژاک لکان»، «اخلاق ارسطو»، «باروخ اسپینوزا»، «فیشته» و «پدیدارشناسی».
خواندن کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ اخلاق باور را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفه و علاقهمندان به مطالعه در باب اخلاقِ باور (ethics of belief) پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ اخلاق باور
«پیشتر دیدیم که شیوههای فراوانی هست برای اینکه فرد بتواند قرینهگرای سختگیر نباشد. از باب نمونه، ممکن است او معتقد باشد که لازم نیست باور همواره مبتنی بر قرینه باشد (هرچند که البته قرینهگرای معتدل میتواند با این سخن موافق باشد) یا اینکه باور نیازمند قرینه است اما لازم نیست شدت آن با قوّت قرینه متناسب باشد، یا اینکه باور نیازمند قرینه است اما لازم نیست مبتنی بر قرینه باشد، یا اینکه باور لازم میآورد که قرینهای در کار باشد ولو اینکه فاعل شناسایی آن قرینه را در اختیار نداشته باشد. شکی نیست که شیوههای دیگری هم وجود دارد، و پاسخ این پرسش که آیا فیلسوف خاصی قرینهگرا به شمار میآید یا نه، در نهایت به چگونگی تفسیر خود قرینهگرایی وابسته است.
با این حال، مهمترین مسئله از حیث مقاصد ما توجه به این واقعیت است که قرینهگرای مصلحتاندیشْ نبودنِ فرد، مثلاً، مستلزم آن نیست که او به دلایل مصلحتاندیشانه، یا به هر دلیل دیگری، ناقرینهگرا باشد. در واقع، او میتواند همچنان قرینهگرا باشد اما نه به دلایل مصلحتاندیشانه بلکه به دلایل اخلاقی یا معرفتی. آنگونه که من اصطلاح ناقرینهگرایی را به کار میبرم، شرط لازم ناقرینهگرا بودن فرد در قلمرو خاصی از باورها این است که او درباره آن قلمرو به هیچ وجهی از وجوه، قرینهگرا نباشد.
پیشتر نشان دادم که مرز طبیعی بین قرینهگرایان معتدل و ناقرینهگرایان در خصوص قلمروی از باورها ( نحوه پاسخ دادن آنها به)این پرسش است که آیا باورِ مبتنی بر قرینه ناکافی اصلا ممکن است عقلا الزامی باشد. آیا ما حتی در غیاب قرینه کافی اصلا ملزم به باور آوردنیم؟ قرینهگرایان معتدل میگویند نه، ولی ناقرینهگرایان میگویند آری. طبیعی است که دلایل برانگیزاننده این الزامِ ادعایی، مطابق با انواع متفاوت ناقرینهگرایی، متفاوت است. در اینجا بر آن سه نوع اصلی دلایل تمرکز میکنیم که در بین فیلسوفان معاصر رایج است: ناقرینهگرایی عملی (که شامل چیزی است که گاه «عملگرایی» مینامند)، محافظهکاری و ایمانگرایی.»
حجم
۱۱۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
حجم
۱۱۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه