کتاب چارلی و کارخانه شکلات سازی

کتاب چارلی و کارخانه شکلات سازی نوشتهٔ رولد دال و ترجمهٔ زهره مستی است و انتشارات نوید حکمت آن را منتشر کرده است. با خواندن این کتاب پا به دنیای شیرین چارلی و ویلی ونکا می‌گذارید.

درباره کتاب چارلی و کارخانه شکلات سازی

حتما فیلم چارلی و کارخانه شکلات سازی ساختهٔ تیم برتون و با بازی جانی دپ را دیده‌اید. این فیلم داستان پسربچه‌ای به نام چارلی است که همراه پدر و مادر و دو مادربزرگ و دو پدربزرگش زندگی خوش و خرمی دارند، اما از لحاظ مالی اوضاع خوبی ندارند. ولی آن‌قدر ارتباط خوبی دارند که فقر را احساس نمی‌کنند. چارلی شکلات خیلی دوست دارد ولی فقط می‌تواند هر سال یک شکلات بخرد و بخورد. از طرف دیگر، ویلی ونکا، رئیس کارخانهٔ معروف شکلات‌سازی، بعد از آنکه متوجه می‌شود یک تار موی سفید بین موهایش درآمده، تصمیم می‌گیرد یک وارث برای خود انتخاب کند تا ادارهٔ کارخانه‌اش را عهده‌دار شود. او پنج کارت طلایی را در بین شکلات‌ها جاسازی می‌کند تا از بین تمام بچه‌ها پنج بچه انتخاب شود و به کارخانه بیایند تا مسابقه‌ای برای آن‌ها تدارک بیند و آن‌ها مراحل عجیب‌غریبی را پشت سر بگذارند و درنهایت از بین آن‌ها یکی انتخاب شود. این پنج بچه هرکدام اخلاق منحصربه‌فردی دارند و از طبقهٔ خاصی آمده‌‌اند. چارلی هم برحسب اتفاقی، پایش به این مسابقه باز می‌شود. ولی باید ببینیم از بین این پنج نفر کدامیک وارث ویلی ونکا می‌شوند؟

خواندن کتاب چارلی و کارخانه شکلات سازی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمامی کودکان و نوجوانان و همچنین دوستداران داستان‌های رولد دال در هر سنی پیشنهاد می‌کنیم.

اگر بچه‌ای دور و برتان هست که لوس یا پُرروست و حسابی اعصابتان را خرد می‌کند، با خواندن این کتاب دلتان حسابی خنک می‌شود.

درباره رولد دال

رولد دال یکی از محبوب‌ترین و مشهورترین نویسنده‌های کودکان و نوجوانان است. او در جنگ جهانی دوم، خلبان جنگنده نیروی‌هوایی بود و زمانی که از انگلستان به واشنگتن آمد، نوشتن را آغاز کرد. اولین داستان او دربارهٔ جنگ بوده است. رولد دال در داستان‌هایش به هیچ عنوان بچه‌ها را نصیحت نمی‌کند. شاید به همین دلیل او را اینقدر دوست دارند. او در سال ۱۹۹۰ میلادی از دنیا رفت. از دیگر کتاب‌های او می‌توان به این نام‌ها اشاره کرد: غول بزرگ مهربان، انگشت جادویی، جیمز و هلوی غول‌پیکر، ماتیلدا.

بخشی از کتاب چارلی و کارخانه شکلات سازی

آقا و خانوم باکت و چارلی با کت کوچولو هم در یک اتـاق دیگـر روی یک تشک روی زمین می‌خوابیدند.

تابستان‌ها اوضاعشان خیلی بد نبود، اما زمستان‌ها سوز و سـرما تمام طول شب، کـف اتـاق مـی‌پیچیـد و آنهـا تـا صـبح از سـرما می‌لرزیدند. آنقدر فقیر و بیچاره بودن که حتی فکر خرید یک خانه‌ی بهتر یـا یه اتاق بیشتر هم به ذهنشان خطور نمی‌کرد.