کتاب متافیزیک مسیحی
معرفی کتاب متافیزیک مسیحی
کتاب متافیزیک مسیحی نوشتهٔ آلبر کامو و ترجمهٔ مینا غرویان است. بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب متافیزیک مسیحی
کتاب متافیزیک مسیحی یکی از آثار فلسفی مهم آلبر کامو است که در ابتدا بهعنوان پایاننامهٔ او در سال ۱۹۳۶ میلادی نوشته شد. گفته شده است که این متن نقش مهمی در کسب صلاحیت تدریس در مدارس دورهٔ متوسطهٔ کامو داشته و نشاندهندهٔ تلاشهای اولیهٔ او در قلمروهای اخلاق بهویژه اخلاق اومانیستی از دریچهٔ تفکر مسیحی و یونانی بوده است. این اثر یک مطالعهٔ تاریخی است که بهدنبال روشنکردن روابط بین مسیحیت، فلسفهٔ یونانی چند قرن اول پس از میلاد و مسیحیت جزمی است که توسط آگوستین ایجاد شده است. کامو در این کتاب عمدتاً با آثار آگوستین و پلاژیوس درگیر است تا دیدگاههای اخلاقی خود را توضیح دهد و آنها را در مقابل فلسفهٔ یونان قرار دهد. این کتاب اولین تلاش او برای درک رابطهٔ بین فلسفهٔ یونان و مسیحیت است که سرآغاز درگیری مادامالعمر کامو با مضامین اخلاق، ایمان و انسانگرایی است. این کتاب چهار فصل دارد.
خواندن کتاب متافیزیک مسیحی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب متافیزیک مسیحی پیشنهاد میکنیم.
درباره آلبر کامو
آلبر کامو در ۷ نوامبر سال ۱۹۱۳ در خانوادهای فقیر در الجزایر متولد شد. آن زمان الجزایر تحت استعمار فرانسه بود. پدرش کارگری فقیر بود و مادرش خدمتکار بود. آنها صاحب ۲ فرزند به نام «لوسین» و «آلبر» بودند. پدرش در جنگ کشته شد. مسئولیت نگهداری ۲ بچه بر عهدهٔ مادرش افتاده بود. کامو بهخاطر خانوادهاش مدرسه را رها کرد و به کارگری مشغول شد. معلمش به استعداد او پی برد و او را به ادامهٔ تحصیل تشویق و کمک کرد تا بتواند بورسیهٔ تحصیلی شود. با وجود اینکه کامو یکی از متفکران مکتب اگزیستانسیالیسم است، همواره این برچسب خاص را رد میکرد. او در دانشگاه الجزیره تحصیل کرد و تا پیش از آنکه در سال ۱۹۳۰ گرفتار بیماری سل شود، دروازهبان تیم فوتبال این دانشگاه بود. کامو در بعدازظهر چهارم ژانویهٔ ۱۹۶۰ و در ۴۷سالگی بر اثر سانحهٔ تصادف نزدیک سن در شهر ویلبلویل درگذشت. در جیب کت او یک بلیط قطار استفادهنشده پیدا شد. ابتدا قرار بود با قطار و همراه با همسر و فرزندانش به سفر برود، ولی در آخرین لحظات پیشنهاد دوست ناشرش را برای همراهی پذیرفت تا با خودروی او سفر کند. رانندهٔ اتومبیل و میشل گالیمار، دوست نزدیک و ناشر آثار کامو نیز در این حادثه کشته شدند. آلبر کامو در گورستان لومارین در جنوب فرانسه دفن شد. پس از مرگ آلبر کامو، همسر و فرزندانش حق تکثیر آثار او را در اختیار گرفتند و ۲ اثر باقیماندهٔ او را منتشر کردند. اولین آنها کتاب «مرگ شاد» بود که در سال ۱۹۷۰ منتشر شد. دومین کتابی که پس از مرگ کامو منتشر شد یک اثر ناتمام به نام «آدم اول» بود که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. آدم اول یک خودزندگینامه دربارهٔ دوران کودکی نویسنده در الجزایر است. از دیگر آثار این نویسندهٔ مشهور میتوان به رمانهای «بیگانه»، «سقوط»، «طاعون»، نمایشنامههای «کالیگولا»، «سوءتفاهم»، «حکومت نظامی» و کتاب نظریِ «افسانهٔ سیزیف» اشاره کرد.
بخشی از کتاب متافیزیک مسیحی
«پاسخ فلوطین نکتۀ شفافیت است. فهمیدنیها درون عقل هستند، اما ارتباطشان همان شکل انتشار آب نیست؛ یا آتش نیست که از آن هر جرقهای با آتشی تغذیه شده که همچنین بر سطوح دیگر نیز میتابد، چنانکه این نور تکرارشدۀ نامتناهی تنها بهوسیلۀ این آتشها تعریف شده است، اما همزمان بدون اینکه قادر باشند تا به آنها کالبد ببخشند، عقل بهاین ترتیب، درخشش خود را در فهمیدنیها که درون آن هستند، تکهتکه میکند، چنانکه درون خودش هستند و به آن تعلق دارند. «همۀ چیزها در آنجا شفافاند، و چیزی تیره و مبهم وجود ندارد؛ همۀ چیزها برای درونیترین بخش هرچیزی پاک و تمیزند؛ زیرا خود نور برای نور شفاف است. هرچیزی که آنجا درون خودش هست و همۀ چیزها را درون دیگری میبیند، بهطوریکه همهجا هستند و هر یک و هرکسی همه است و شکوه و فراوانی... خورشید همۀ ستارگان است، و هر ستارهای خورشید و همۀ دیگر چیزها. یک نوع مختلف از هستی در هرکدام وجود دارد، اما درهر یک همه متجلی است... اینجا گرچه، یک قسمت از یکی دیگر نمیآمد و هر یک تنها یک بخش بود؛ اما آنجا هر یک تنها از یک کل میآید و یک بخش همۀ بخشهاست.» آنچه که از این اشارات درک میشود این است که عقل تمامی جهان فهمیدنی را درون خود حمل میکند. شناختن، برای عقل تماماً شناختن در خودش است ـ و از طریق آن شناختن واحد. در این ایدۀ توحید، دومین جوهر الهی را میبینیم، گرچه ممکن است تصور آن باشد. اما بهطور خاص این فکر سطوح را طوری تغییر میدهد تا تغییر فکر و دین و عرفان درونی حاصل آید که ما درحال حاضر قصد بررسی آن را نداریم. فقط میخواهم براین تمرکز کنم که در حالت آرمانیاش، عقل بر وضعیتی دلالت دارد که فاعل درآن با مفعول یکسان و همهویت است که در آن فکر خالص تنها بر خودش فکر میکند. عقل با یک تمرکز تدریجی، با فرورفتن در خودش است که تمامی ذخایر و داراییها را درون خودش حفظ میکند. فراتر از این برویم؟ بازهم فلوطین تصویر دیگری برایمان میسازد: «[بیانتهایی به این صورت در عقل وجود دارد، که هم یک است و هم بیش از یک، در ظاهر یک تکه است اما درونش یک اصل عقلانیت چندگانه و کثیر است،] در یک شکل از عقلْ چیزها همچنان که درون یک طرح کلی هستند، همان درون خودش طرحهای کلی دیگری را میریزند و دوباره درون نیروها و افکار اشکال جدیدی به وجود میآورند؛ و تقسیمبندیش در یک خط مستقیم پیش نمیرود، بلکه همواره رو به داخل حرکت میکند، چنانکه طبایع موجودات زنده نیز مشمول آن هستند و به چیزهای زندۀ کوچکتر و نیروهای ضعیفتری متعلقاند، جایی است که این جریان تقسیمناپذیر میشود.» از طریق دوباره شکلگیری این بخش است که عقل عمیقترین حقایق را درخودش حفظ میکند. این موجود که دراعماق همۀ چیزها نهفته است، و به جهانْ هستی و معنای درست خاص خود را میدهد، تمامی وحدتش را از منشأ خودش میگیرد. و آن را درون فهمیدنیهای خودش منتشر میسازد، گرچه بهنام عقل شناخته میشود، یک واسطۀ ایدهآل میان خیر توصیفنشدنی که امیدش را داریم، و روح است که در پس پدیدارهای حسی تنفس میکند.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه