دانلود و خرید کتاب به زیبایی زن ژاک پرور ترجمه محمدرضا پارسایار
تصویر جلد کتاب به زیبایی زن

کتاب به زیبایی زن

نویسنده:ژاک پرور
انتشارات:نشر نو
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب به زیبایی زن

کتاب به زیبایی زن سرودهٔ ژاک پرور و حاصل گردآوری و ترجمهٔ محمدرضا پارسایار است. نشر نو این مجموعه شعر معاصر از سدهٔ بیستم فرانسه را منتشر کرده است.

درباره کتاب به زیبایی زن

کتاب به زیبایی زن برابر با یک مجموعه شعر معاصر از  سدهٔ بیستم فرانسه است. عنوان برخی از شعرهای این کتاب عبارت است از «ترکم کرده‌ای»، «برگ‌های خشکیده»، «در برخورد با پرندگان»، «به سادگی سلام» و «ترانه‌ای برای شما». می‌دانیم که شعر عرصه‌های گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرن‌ها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر به دست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصه‌ها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بی‌محابا زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفت‌اقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشه‌های اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدان‌گونه که هیچ جامعه‌ای از این زبان بارز برای انتقال اندیشه‌هایش بی‌نیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.

خواندن کتاب به زیبایی زن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شعر سدهٔ بیستم فرانسه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب به زیبایی زن

«"بازگشت به زادبوم"

مردی از اهالی برتانی

بازمی‌گردد به زادگاهش

پس از کلّی کار خلاف

جلو کارخانه‌های دوآرننه قدم می‌زند

کسی را نمی‌شناسد

کسی نمی‌شناسدش

خیلی ناراحت است.

می‌رود پَنکِیک‌فروشی پنکیک بخورد

ولی نمی‌تواند بخورد

از گلویش پایین نمی‌رود

پول می‌دهد

می‌رود بیرون

سیگار روشن می‌کند

ولی نمی‌تواند بکشد.

چیزی هست

چیزی توی سرش

چیز بدی

خیلی ناراحت است

ناگهان به یاد می‌آورد:

وقتی که بچه بود

کسی به او گفته بود

«آخرش سرِ دار می‌روی.»

سال‌های آزگار

جرأت نکرده بود کاری کند

از خیابانی رد شود

یا به دریا برود

هیچ کار، اصلا و ابدا.

به یاد می‌آورد

آن‌که پیشگویی کرده بود

عمو گرِزیار بود

عمو گرِزیار

که شوم است برای همه

بدذات!

و مردِ اهل برتانی

یاد خواهرش می‌افتد

که در وُژیرار کار می‌کند

یاد برادرش که در جنگ کشته شد

یاد همه چیزهایی که دیده بود

یاد همه کارهایی که کرده بود.

غم به دلش چنگ می‌زند

بار دیگر سعی می‌کند

سیگاری دود کند

ولی دلش سیگار نمی‌خواهد

آخرش تصمیم می‌گیرد

به دیدن عمو گرِزیار برود.

می‌رود

در را باز می‌کند

عمو نمی‌شناسدش

ولی او می‌شناسدش

و به او می‌گوید:

«سلام، عمو گرزیار.»

و خفه‌اش می‌کند

و پس از خوردن دوجین پنکیک

و کشیدن یک سیگار

آخرش در کَمپِر

سرِ دار می‌رود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۲۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

حجم

۲۲۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۴۳۲ صفحه

قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
۷۲,۱۰۰
۳۰%
تومان