کتاب گرایش های سیاسی در خاورمیانه و امنیت ملی ایران
معرفی کتاب گرایش های سیاسی در خاورمیانه و امنیت ملی ایران
کتاب گرایش های سیاسی در خاورمیانه و امنیت ملی ایران نوشتهٔ حمید احمدی است. نشر نی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی *.
درباره کتاب گرایش های سیاسی در خاورمیانه و امنیت ملی ایران
کتاب گرایش های سیاسی در خاورمیانه و امنیت ملی ایران پژوهشی نوشتهٔ حمید احمدی است. هدف از نگارش این پژوهش آن است که براساس شناخت و سیر تحول عمدهترین جریانها و گرایشهای سیاسی خاورمیانهای، یعنی گرایشهای ناسیونالیستی، مارکسیستی، اسلامگرا و قومگرا، تأثیر آنها را بر امنیت ملی ایران، در ابعاد گوناگون نظامی، سرزمینی، اقتصادی، سیاسی، انسانی و هویتی آن بررسی شود. گذشت بیش از یک قرن از پیدایش خاورمیانه و گرایشهای سیاسی موجود در آن انجام دادن این پژوهش را ضروری میسازد. این نکته بهویژه با توجه به دگرگونیهای مهم منطقهای، فرایند تحولات مربوط به فرازوفرود این گرایشها، پیدایش جلوهها و گونههای نوین این جریانات سیاسی عمده و دیدگاهها و مواضع آنها دربرابر ایران اهمیت پیدا میکند.
این پژوهش، بهجز مقدمهٔ آن، از دو بخش اساسی و فصلهای مربوط به آنها تشکیل شده است. بخش نخست آن به بحثهای مفهومی، طرح چارچوب تحلیلی پژوهش و تشریح انواع گرایشهای سیاسی در منطقه اختصاص یافته است. در فصل نخست، در آغاز بر مفهوم گرایشهای سیاسی تمرکز و به انواع گرایشهای سیاسی گوناگون قرن بیستم خاورمیانه و چگونگی به وجود آمدنشان اشارهٔ کوتاهی میشود. آنگاه دربارهٔ مفهوم امنیت و انواع آن با تأکید بر مفهوم امنیت ملی فراگیر و رابطهٔ آن با انواع امنیت بحث و در همین فصل انواع چالشها و تهدیدهای امنیتی برآمده از گرایشهای سیاسی خاورمیانهای تعریف و نوع سیاستهایی که باید برای مقابله با این چالشها و تهدیدات تدبیر شود مشخص شده است. این چارچوب مفهومی اساس تحلیل گرایشهای سیاسی ششگانهٔ موجود در منطقه، یعنی گرایشهای ناسیونالیسم عرب ـ پانعربیسم، ناسیونالیسم ترک و پانترکیسم، ناسیونالیسم یهود یا صهیونیسم، اسلام سیاسی و پاناسلامیسم، چپ مارکسیستی و قومگرایی، قرار میگیرد و در بررسی تأثیر آنها بر امنیت ملی ایران، و نوع تهدیدات و مشکلاتی که برای ابعاد گوناگون امنیت در ایران ایجاد میکنند، بهکار میرود. در فصلهای بعد این بخش با جزئیات بیشتر و دقیقتر به بررسی چگونگی پیدایش و تحول جریانهای ناسیونالیستی عرب، ترک و یهود پرداخته شده است و موقعیت کنونی این گرایشها را تحلیل شده است. سپس، جریان اسلامگرا و شاخههای گوناگون آن در طول قرن گذشته در فصلی جداگانه بررسی میشود و موقعیت کنونی آنها با توجه به پیدایش گرایشهای افراطی سلفی همچون القاعده و داعش تحلیل میگردد. در فصل مربوط به گرایش چپ مارکسیستی نیز نویسنده پیدایش و تحول این جریانها در مناطق گوناگون خاورمیانه بررسی و تأثیر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بر این گرایشها و موقعیت کنونی آنها را تحلیل کرده است. در فصل مربوط به جریانهای قومگرا در خاورمیانه به پیدایش این گرایشها و سیر تحول آنها پرداخته شده و بهویژه بر کردها و بلوچها و نیز تشویق گرایشهای قومگرایانهٔ پانترکی و پانعربی در منطقه تمرکز شده است.
خواندن کتاب گرایش های سیاسی در خاورمیانه و امنیت ملی ایران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران علوم سیاسی و علاقهمندان به شناخت گرایشهای سیاسی در خاورمیانه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب گرایش های سیاسی در خاورمیانه و امنیت ملی ایران
«با گذشت حدود دو دهه از آغاز قرن بیستویکم مشخص شده است که ناسیونالیسم عرب، بهویژه پانعربیسم، دیگر جنبشی یکپارچه و بسیجکننده در جهان عرب نیست و از این لحاظ فرایندی که در دههٔ ۱۹۹۰ با حملهٔ عراق به کویت و ایجاد شکاف بزرگ میان کشورهای عرب آغاز شده همچنان در قرن بیستویکم نیز تداوم پیدا کرده است. تشدید کشمکشهای میان ایالات متحده و برخی متحدان آن با عراق، که از ۱۹۹۹ و کنارهگیری عراق از برنامهٔ نظارت بر تسلیحات خود آغاز شد و به تهاجم نظامی ایالات متحده و برخی متحدان آن به عراق در ۲۰۰۳ انجامید، نشان داد که ناسیونالیسم عرب نیروی محرکهٔ بایسته را برای رویارویی با بحرانهای منطقهای را ندارد. هرچند اتحادیهٔ عرب، بهعنوان نماد ارادهٔ جمعی کشورهای عرب در مارس ۲۰۰۳، حملهٔ امریکا به عراق و سرنگونی رژیم بعث را محکوم کرد، فراتر از آن هیچ اقدامی انجام نداد. تلاشهای پس از تهاجم نیز برای پایاندادن به حضور امریکا در عراق سودی نبخشید و ایالات متحدهٔ امریکا تا سالها پس از ۲۰۰۳ نیروهای نظامی خود را همچنان در عراق حفظ کرد. ضعف پانعربیسم و نماد آن اتحادیهٔ عرب در دگرگونیهای درونی جهان عرب در آغاز دههٔ دوم قرن بیستویکم، یعنی در رویدادهای موسوم به بهار عربی، بیشتر آشکار شد. با آغاز این تحولات در تونس، مصر، بحرین و یمن اتحادیهٔ عرب اقدامی برای دفاع از آزادیهای مدنی و دموکراسی و حقوق بشر شهروندان این کشورها انجام نداد. درواقع، اتحادیهٔ عرب بیش از هر زمان بر سر رویدادهای سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ دچار تفرقه و گرفتار سیاستهای دوگانه شد. درحالیکه اتحادیهٔ عرب موضع چندان محکمی دربرابر سرکوب قیامهای مردمی در یمن و بحرین نگرفت،= با آغاز رویدادهای سوریه و تشدید بحران آن در سال ۲۰۱۲، سیاستهای دولت بشاراسد را محکوم کرد، که این نشانهٔ نفوذ بازیگران بزرگ عرب در این نهاد و بهرهگیری از آن بود.
رویدادهای دو دههٔ نخست قرن بیستویکم و مواضع اتحادیهٔ عرب و سایر نهادها و سازمانهای جمعی عربی، همچون شورای همکاری خلیجفارس، دربرابر آنها نشانهٔ این واقعیت آشکار بود که گرچه این نهاد و نهادهای مشابه آن و نیز کشورهای عرب بهطور انفرادی در مقابل مسائل عربی و بینالمللی منطقه مواضع دوگانه داشتند، دربرابر ایران و مسائل مربوط به آن سیاستی یکدست به کار میبرند. این واقعیت نشاندهندهٔ آن است که گرچه ناسیونالیسم عرب یا دقیقتر پانعربیسم بهعنوان ایدئولوژی پویا برای رسیدن به اهدافی چون وحدت کشورهای عرب در چارچوب یک واحد سرزمینی یا رویارویی با اسرائیل و پایاندادن به اشغال فلسطین نقش بسیار کمرنگ یا بیرنگی بازی کرده است، اما دربرابر ایران و سیاستهای آن در عرصهٔ منطقهای و بینالمللی سیاستی نسبتاً یکپارچه در پیش گرفته و نشان میدهد که بیشتر کشورهای عرب، تحت تأثیر بازیگران قدرتمند عربی، ایران را تهدید قلمداد میکنند و، بهسبب مواضع و سیاستهای خود، برای ایران و امنیت ملی آن تهدید به شمار میروند.»
حجم
۴۸۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
حجم
۴۸۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه