کتاب خردمندی از منظر اخلاق با رویکرد آموزشی
معرفی کتاب خردمندی از منظر اخلاق با رویکرد آموزشی
کتاب خردمندی از منظر اخلاق با رویکرد آموزشی اثر صابر صالحنژاد بهرستاقی و بهزاد شوقی است که در انتشارات راز نهان به چاپ رسیده است.
درباره کتاب خردمندی از منظر اخلاق با رویکرد آموزشی
ارزش هر انسان در نیکو اندیشیدن اوست، ازاینرو تفکر و مهارت درست اندیشیدن از جمله مسائل مهمی است که از دیرباز همواره ذهن اندیشمندان را به خود مشغول کرده است. مسئله اساسی تربیت، تفکر است و جامعهای که اعضای آن قدرت تفکر خوبی نداشته باشند در همه ابعاد تمدنی عقب خواهند ماند. انسانهای متفکر در زمینههای علمی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و مذهبی، خردمندانه تصمیم میگیرند و از رکود، انحراف و تحجر دور خواهند شد. اما انسانهای فاقد ذهن فلسفی که صرفاً با استفاده از حافظه، تکیه بر روشهای گذشته و بدون تفکر زندگی میکنند، نخواهند توانست موقعیتها را تحلیل کنند و بهترین راه را انتخاب نمایند. برای توسعه پایدار لازم است در همه ابعاد و اجزای زندگی اجتماعی، عقلانیت جاری شود و همه مردم در بهبود زندگی خود توانا باشند، بنابراین برای ایجاد توسعه پایدار، تربیت نیروی انسانی خلاق و کارآمد الزامی است.
کتاب حاضر تلاش کرده است اطلاعات شما را در زمینه خردمندی در نوجوانان، مفهوم اخلاق، روشهای آموزش اخلاق، راهکارهای تقویت ارزشهای اخلاقی در نوجوانان، تلفیق خردمندی و هوش اخلاقی در جهت بهزیستی روانشناختی نوجوانان افزایش دهد.
وبا توجه به مسائل بومی، فرهنگی و اعتقادی کشور و با برنامهریزیهای مناسب و کاربرد یافتههای مطالعات متعدد، در جهت تقویت خردمندی و اخلاق، اطلاعات مهم و مفیدی در اختیار والدین، دبیران، نوجوانان، پژوهشگران، مسئولین امر و در کل افراد جامعه قرار دهد.
خواندن کتاب خردمندی از منظر اخلاق با رویکرد آموزشی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
مربیان، والدین و مسئولان تربیتی و آموزشی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب خردمندی از منظر اخلاق با رویکرد آموزشی
همانطور که میدانیم، آدمیان استعداد و قوه درک و تشخیص و تمییز دارند، اما این قوه و استعداد صورت ثابت ندارد. میگویند استعدادی که اگر نباشد آدمی را از آدمیت ساقط میکند باید ذاتی باشد. در اینکه آدمی اختیار و زبان و قوه تمییز دارد، تردید نیست، اما اینها همه امکانهایی است که به وجود بشر تعلق دارد. شاید بهتر باشد در داشتن و نداشتن بحث نکنیم، بلکه به بودن و نحوه بودن بیندیشیم. عقل نه فقط صورتهای گوناگون دارد، بلکه در زمانی هست و در زمان دیگر نیست یا کمیاب است. فهم و خرد ما نحوه بودن ماست. آدمیان زبان دارند و با زبان و در زبان میاندیشند. زبان هم گاهی زنده است و گاهی خشک و بیجان و یا افسرده و آشفته. کنفوسیوس گفته است که وقتی زبان آشفته شود، همه چیز دستخوش آفت میشود. عقل هم پیوسته به زبان است و در زبان ظاهر میشود و خرد هر مردمی را باید در زبانشان جست. زبان و خرد هیچکدام طبیعی نیستند، بلکه دو جلوه در ظاهر متفاوت امکانهای وسیع وجود آدمیاناند.خرد با زبان چه تفاوت دارد؟ اگر خرد طبیعی است، زبان را به طریق اولی طبیعی باید دانست، زیرا اگر مردمان ممکن است از خرد و خردمندی دور افتند و با آن بیگانه شوند ظاهر زبانشان به کلی از میان نمیرود (البته این ظاهر قضیه است وگرنه دورآنهایی هست که زبان به بلبله و لقلقه دچار میشود و آن دورآنها، دوران بیخردی و بیگانگی کلی با خرد است). زبان و خرد در وجود آدمیان با هم و بهم پیوستهاند یا چنانکه گفتیم دو امکان یا دو جلوه متفاوت از وجود آدمیاند. عقل در زبان تحقق مییابد و ظاهر میشود آدمی اگر زبان نداشت، از خرد هم بی بهره میماند و البته با خرد است که زبان دارد (بیشتر متفلسفان اگر عبارت اخیر را بخوانند در آن دور آشکار میبینند، زیرا ملازمه را درنمییابند) برای فهم بهتر قضیه باید توجه کنیم که خرد را در این گفته چه میدانیم و کدام خرد را منظور کردهایم؟ اگر خرد فلسفی و صورتهای آن منظور باشد، زبان چیزی بیش از این خرد است، زیرا شعر و حکمت و دین و معرفت نیز زبان خاص دارند و این زبانها به فلسفه تحویل نمیشوند (دین-راموند و فیونتس ، ۲۰۱۷).یکی از آراء مهم فارابی این است که فهم مدینههای مختلف را در زبان اهل آنها دیده و هر مدینهای را با توجه به فهمش نامگذاری کرده است.
در مدینههای جاهله و فاسقه و متبدّله و به طور کلی غیرفاضله زبان در بهترین صورت زبان جدل است، اما زبانی را هم میتوان یافت که بیشتر یا یکسره مغالطه و بیهودهگویی و ناسزا و لغو است. خرد با زبان یا عین زبان است. آیا دقت کردهایم که در تاریخ اقوام، ایام نشاط و عظمت ایام درخشندگی زبان است؟ یونانیان و ایرانیان و رومیان هر وقت زبان پرشکوه داشتند، قدرت و عظمت داشتند. خاتم پیامبران (ص) هم در زمان درخشندگی شعر و زبان عرب به رسالت مبعوث شد و معجزهاش زبان بود. زبان، مظهر تفکر و توانایی و عظمت انسان است. چنانکه اگر زبان به الفاظ و عبارات تکراری مبدل شود معنی از میان میرود و گفتارها زشت و آشفته و نارسا میشود و میان مردمان سوء تفاهم شیوع پیدا میکند و بالأخره این وضع به دوری و بیگانگی با یکدیگر و سست شدن بنیاد زندگی جمعی میانجامد. یا درست بگویم این وضع نشانه گسیختگی پیوندها و دور شدن دل¬ها و جانها از یکدیگر میشود.
حجم
۳٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۶۷ صفحه
حجم
۳٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۶۷ صفحه