کتاب انسان شناسی جنسیت
معرفی کتاب انسان شناسی جنسیت
کتاب انسان شناسی جنسیت نوشتهٔ امیلیا نرسیسیانس و ویراستهٔ زهرا صدقی است. نشر افکار این کتاب در حوزهٔ انسانشناسی را منتشر کرده است.
درباره کتاب انسان شناسی جنسیت
کتاب انسان شناسی جنسیت از دو واژه انسانشناسی و جنسیت تشکیل شده است. انسانشناسی علمی است که به مطالعهٔ انسان، جامعه، فرهنگ و فرایندهای زیستی و اجتماعی دیگر مربوط به انسان میپردازد و سعی میکند تا تقاربها و تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی را جمعآوری، مشاهده، شرح، تحلیل و تفسیر کند. انسانشناسی اجتماعی، بهطور سنتی فعالیت تحقیقاتی خود را به گروههای اجتماعی محروم از پاداشهای اجتماعی است، اختصاص میدهد. واژهٔ جنسیت یک مقولهٔ اجتماعی است و از واژهٔ جنس که برای بیان همان مقوله فقط از دیدگاه زیستشناسی به کار میرود، متفاوت است. جنسیت مشمول رفتارها، نقشها، کنشها و اندیشههای اجتماعی است که فرهنگ حاکم در هر جامعه به عهده دو جنس زن و مرد میگذارد. امیلیا نرسیسیانس این کتاب را در ده فصل نگاشته و عنوان آنها عبارت است از «از انساننما تا انسان»، «طبیعت و پرورش در رفتار اجتماعی زن و مرد»، «نقش اجتماعی زن و مرد در فرهنگهای گوناگون»، «تجربهٔ اجتماعیشدن و روانشناسی جنسیت»، «زبان و جنسیت»، «جنسیت و گفتمان»، «تاریخ انسانشناسی فمینیستی»، «جنسیت و بیگانگی و بازتاب آن در هویت، شناخت و موازنه نقشها»، «جورج مید و خود تعمیمیافته» و «پارادایمهای فمینیستی».
خواندن کتاب انسان شناسی جنسیت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ انسانشناسی و پژهگشران حوزهٔ جنسیت پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب انسان شناسی جنسیت
«نظام پدرسالاری نخستین ساختار تسلط محسوب میشود (انگلس، ۱۸۸۴). پدرسالاری نظامی است رایج و فراگیر و مردها در این نظام راه و رسم نظارت بر کار دیگران را فرا میگیرند و همچنین بهخوبی یاد میگیرند که دیگران را چگونه به دیده حقارت و سفاهت ببینند. پس پدرسالاری نه تنها نظام تسلط و انقیاد است بلکه نظامی است که در آن ساختار نابرابری اجتماعی وجود دارد. بنابراین تصویری که فمینیستهای رادیکال از پدرسالاری رسم میکنند تصویری بسیار خشن است که در طی آن مردان و سازمانهایی که تحت رهبری مردان است خشونت را علیه زنان اعمال میکنند. البته ممکن است که این خشونت از نوع بیرحمی جسمی از قبیل شکنجه و آزارهای جسمی نباشد، بلکه صورت پنهانیتر و پیچیدهتری داشته باشد مثل نظارت بر پوشاک زنان، از قبیل مدهای گوناگونی که هر از چند یکبار سر از گوشهای درمیآورد و به صورت معیارهای مد و زیبایی و یا ارزشهای دیگر مطرح میشود، خشونت در محیط کار مثل دستمزد کمتر، ممانعت از پیشرفت، وقعنگذاشتن به حرف کارمند زن، بدرفتاریهای اداری و تبعیض حقوقی، منزوی، کثیف و نجسدانستن زن، به علت عادت ماهیانه و تلقین این عقیده حاکم بر او در بین بعضی از اقوام. بیارزشدانستن فعالیتهایی که زن در خانه انجام میدهد از قبیل خانهداری، همسری، آشپزی، بچهداری و غیره.
پس به این ترتیب در نظام پدرسالاری، گروهی از انسانها، فرصتهای زندگی و پیشرفت و یا اتفاقات طبیعی را که برای دیگران اتفاق میافتد به نفع خودشان تحت نظارت و کنترل درمیآورند و این همان پدیدهای است که خشونت نام دارد. البته خشونتهای دیگری هم وجود دارد که به صورت بارز روا میشود مانند تجاوز به عنف، بدرفتاری جنسی، بردگی جنسی از طریق فحشای تحمیلی، بدرفتاری با همسر، زنا، تعرضهای جنسی به کودکان، انواع جراحیهای دردناک در رحم و بدن زنان، سادیسم پنهانی در پورنوگرافی، رسم دختربچهکشی، رسم چینی بستن پای دختران، خودکشی اجباری زنان بیوه هند، عمل وحشیانه ختنه زنان، همه تصاویر وحشتناکی هستند از خشونت که از دیدگاه فمینیسم رادیکال، زاده نظام پدرسالاری است.
لنگرمن در فصلی از کتاب نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر ریتزر میگوید پدرسالاری در سراسر جهان جنبه فراگیر دارد. مردان در نظام پدرسالاری قادر به کنترل منابع تسلط بر زنان هستند. منابع تسلط عبارتاند از منابع قدرت مادی و جسمانی و دیگر انواع قدرت از قبیل قدرت اقتصادی، عقیدتی، حقوقی و عاطفی که با بهکارگیری این منابع در نظام پدرسالاری، زنان تبدیل به ابزارهای مطیع برای فرمانبرداری و خدمات میشوند.»
حجم
۱۹۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه
حجم
۱۹۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه