کتاب متافیزیک و گمانه سازی جهان های برون علم
معرفی کتاب متافیزیک و گمانه سازی جهان های برون علم
کتاب متافیزیک و گمانه سازی جهان های برون علم نوشتهٔ کانتن میاسو و ترجمهٔ مدیا کاشیگر است. نشر نیماژ این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر از مجموعهٔ «استخوانهای روح» این نشر است که تلاش میکند بازنمایی دقیقی از جریانها و جنبشهای فلسفی و نظری معاصر ارائه دهد.
درباره کتاب متافیزیک و گمانه سازی جهان های برون علم
کانتن میاسو در کتاب متافیزیک و گمانه سازی جهان های برون علم میکوشد نسبت و درک رادیکالی از دو حوزهٔ فلسفه و علم را ارائه دهد و وجوه افتراق و اشتراکشان را بار دیگر بسنجد. میاسو متعلق به نسلی از فیلسوفان پس از «آلن بدیو» است که در پی تدارک سنخی فلسفهٔ علم قارهای بودهاند. این کتاب یک بیانیه یا مانیفستی فلسفی دربارهٔ هستی یا وجود در خارج از قلمرو فهم فلسفی است؛ به عبارت دیگر این اثر در تلاش است تا به ریشههای علمی - تخیلی فلسفههای وجود بپردازد و جهانها و هستیهایی را درک کند که از قلمرو فلسفه گریختهاند. این اثر شامل چهار فصل است که عبارتاند از «گمانهسازی علمی و گمانهسازی برونعلم»، «دو بازیِ بیلیارد: هیوم و آسیموف»، «استنتاجِ استعلایی و سه گونهٔ جهانِ برونعلم» و «گمانهسازی برونعلم و روایت».
خواندن کتاب متافیزیک و گمانه سازی جهان های برون علم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفهٔ مدرن و علم فیزیک پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب متافیزیک و گمانه سازی جهان های برون علم
«راستی هم چهچیز مانع از آن میشود جهانهایی برونعلم را تصور کنیم که از جهانهایی که کانت توصیف میکند پایدارتر و بنابراین جالبتر باشند؟ حقاً چهچیز مانع از آن است جهانهایی را تصور کنیم که فرمانبر قانونهای ضروری نباشند؟ یعنی جهانهایی بیشتر ناپایدار را که ممکن است در اینجا یا آنجا رفتارِ بیدلیلی داشته باشند اما در مجموع نظاممند باشند ضمن آنکه نظاممندیشان بههیچوجه حاصلِ فرایندهای عِلّی ضروری نباشد؟ بهبیانِ دیگر چهچیز به کانت اجازه میدهد امکانِ وجودِ جهانهایی را منتفی بداند که درواقع، خطوطِ اصلیشان نظاممند است، اما نظاممندیشان تقریبی است و به هیچ قانونِ جهانشمول عمل نمیکند؟ چرا یک جهانِ فاقدِ قانون باید ضرورتاً پیوسته ناثبات باشد؟ کانت میگوید اگر جهان از هیچ قانونِ ضروری فرمان نبرد، چیزی از جهان باقی نمیماند. اما آدم دلش میخواهد به او پاسخ دهد وقتی جهانی از هیچ قانونی فرمان نمیبرد چه دلیلی دارد آشوبناک باشد و نظم نداشته باشد؟ مگر بهجز این است که هیچچیز را نمیتوان به چنین جهانی تحمیل کرد؟ پس میتواند هم این باشد و هم آن. درواقع چنین مینماید که کانت، در اینجا، از قانونی ضمنی بهره میگیرد تا مدعیِ یکسانیِ جهانی بیقانونِ ضروری و آشوبِ کامل شود: این قانون، یک قانونِ احتمالگراست. ناگفته پیداست که استدلالِ ضمنیِ کانت از این قرار است که اگر جهانی قانون نداشته باشد و رفتارِ هر جزئی از آن بتواند به هر شیوهای باشد، تصادفی بعید خواهد بود اگر این جهان بتواند، همانندِ طبیعتی که میبینیم، به نظمِی جامع و پایدار برسد. اگر استدلال کانت همین باشد، پاسخِ ساده به آن این خواهد بود که هیچ دلیلی ندارد جهانی که از هیچ قانونی فرمان نمیبرد از یک قانونِ احتمالگرا یا آماری فرمان ببرد و هیچچیز مانع از آن نمیشود که این جهان، برخلاف احتمالاتِ درست، برای خودش نظمی جامع داشته باشد که سببِ جهانبودنش بشود، اما نظمی که ممکن است برخی از اجزای آن، همانندِ گویهای هیوم، در هر لحظه «نافرمانی» کنند. بنابراین آشکار میشود که ضعفِ استنتاجِ استعلایی بهدلیلِ عدمِ کارِ کافی با خیالشناختِ گمانهسازی برونعلم است: اگر کانت تصوری نافذتر از گمانهسازی برونعلم داشت باید نه احتمالِ این را منتفی میکرد که جهان در آینده به جهانی بیقانون بدل شود و نه احتمال آن را که چهبسا هماکنون در چنین جهانی زندگی میکنیم، اما هنوز به جزئیاتِ آشوب آن بهروشنی وقوف نیافتهایم. اگر چنین میبود، راهکارش برای معمای هیوم ـ برای نمونه نمایشِ ضرورتِ قانونهای فیزیک و پایداریشان در آینده ـ یعنی راهکار استنتاجِ استعلایی آنقدرها که نگاهِ نخست مینماید برایش رضایتبخش نمیبود.»
حجم
۶۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۶۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه