کتاب ملکه های فلسفه
معرفی کتاب ملکه های فلسفه
کتاب ملکه های فلسفه مجموعه مقالاتی گردآوریشده توسط ربکا باکستون و لیزا وایتینگ و ترجمهٔ مریم رضایی است و نشر سنگ آن را منتشر کرده است. زندگی، آرا و اندیشههای مهمترین فیلسوفان زن جهان در این کتاب آمده است.
درباره کتاب ملکه های فلسفه
توجه بیشتر به زنان و نیازها و آزادیهای فردیشان، اگر به بررسیهای عمیقتر و بنیادین نینجامد، عملاً به جریانی سطحی و گذرا چون مدی باب روز تبدیل خواهد شد. هر نوع تغییر ماندگاری باید در اعماق ذهنها و بهویژه در ذهن و قلب مردان و حاکمان رخ دهد. و این تنها با بررسیها و مطالعات و اقدامات فلسفی و روانشناختی ممکن است.
کتاب ملکههای فلسفه یکی از این مطالعات اساسی است و به پرسشی عمیق پاسخ میدهد: پس زنان فیلسوف کجا هستند؟!
این کتاب درواقع بخش جاافتادهٔ همهٔ کتابهای تاریخ فلسفه است!
واقعیت این است که تاریخ فلسفه مثل بسیاری حوزههای دیگر، به هیچ وجه عادلانه نیست. همهٔی ما احتمالاً نامهایی نظیر افلاطون، کانت، نیچه و لاک را شنیدهایم، اما هیپاتیا، هریت تیلور میل، اولوول و میدگلی را چطور؟
ملکههای فلسفه کتابی است که واقعاً مدت زیادی در انتظارش بودیم. کتابی دربارهٔ فیلسوفان زن که اتفاقاً فیلسوفان زن هم آن را نوشتهاند.
در این کتاب، در نوزده فصل، با نوزده فیلسوف زن که در تاریخ فلسفه حضور پررنگی داشتهاند ـ از دوران باستان تا همین امروز ـ آشنا میشویم. هر یک از این نوزده فصل را نیز فیلسوف زن دیگری نوشته است که اکنون مشغول مطالعه و فعالیت در این حوزه است. مدیریت این کار هم برعهدهٔ «ربکا باکستون» و «لیزا وایتینگ» بوده است که هر دو مشغول کار آکادمیک در حوزهٔ فلسفه هستند. باکستون در دانشگاه آکسفورد دورههای تکمیلی فلسفهٔ سیاسی را میگذراند و وایتینگ در دانشگاه لندن تحصیل میکند.
اگر شما هم در گروه کسانی هستید که با دیدن کتابهای فلسفی، این پرسش برایتان مطرح میشود که «پس زنان فیلسوف کجا هستند؟» این کتاب، پاسخ خوبی است. حالا میتوانید با ملکههای فلسفهی جهان ملاقات کنید!
الیف شافاک، نویسندهٔ کتاب ملت عشق، دربارهٔ کتاب ملکههای فلسفه گفته است:
فوقالعاده است. کتابی دربارهٔ زنان فیلسوف به قلم زنان فیلسوف – این کتاب را دوست دارم!
از پیشگفتار کتاب:
هنگام ساخت ویدیو تبلیغاتی برای این کتاب، ما از افراد خواستیم تا تمام فیلسوفانی را که میشناسند نام ببرند. وقتی آنها نام تمام مظنونین همیشگی را گفتند، از آنها پرسیدیم آیا میتوانند نام یک زن فیلسوف را هم بگویند؟
ـ هیچ کدام حتی نتوانستند نام یک نفر را بگویند…
فهرست کتاب از این قرار است:
دیوتیما
بان ژائو
هیپاتیا
لاله
مری آستل
مری ولستون کرافت
هریت تیلور میل
جورج الیوت (مری آن اوانز)
ادیت اشتاین
هانا آرنت
سیمون دوبووار
آیریس مرداک
مری میدگلی
الیزابت آنسکوم
مری وارنوک
سوفی بوزیده اولوول
آنجلا دیویس
آیریس ماریون یانگ
آنیتا ال. آلن
خواندن کتاب ملکه های فلسفه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ فلسفه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ملکه های فلسفه
«پیدا کردن کتاب ریشههای توتالیتاریسم (۱۹۵۱)، مشهورترین اثر سیاسی «هانا آرنت» در کتابفروشیهای سراسر آمریکا در نوامبر ۲۰۱۶ ممکن نبود. این رسالهٔ مهم دربارهٔ یهودیستیزی، امپریالیسم و توتالیتاریسم بعد از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری در سراسر آمریکا به طور کامل به فروش رفت. آرنت با نوشتن دربارهٔ ماهیت قوانین دیکتاتوری در آلمان نازی، گروهی از مردم را توصیف کرده بود که معمولاً از یاد سیاستمداران میروند. او چنین نوشت: «قطعاً آنها در هر کشوری وجود دارند، گروه زیادی از مردمی که از لحاظ سیاسی خنثی و بیتفاوت هستند، آنها اکثریتی به نام آرای خاموش را تشکیل میدهند که هیچ گاه نه به عضویت حزبی درمیآیند و نه در انتخابات شرکت میکنند.» گویی دربارهٔ شرایط سیاسی امروز جهان نوشته بود.
او در خانوادهٔ سکولار آلمانی ـ یهودی در هانوفر امروزی به دنیا آمد. آرنت تکفرزند بود و سرشار از هوش و اشتیاق برای یادگیری. روزنوشتهای مفصل مادرش از «کودکی مشتاق» به ما میگوید که هر چه به دستش میرسید مطالعه میکرد. در دوران کودکیاش هنگامی که پدرش در اثر بیماری سفلیس در بستر مرگ بود، کنارش مینشست و از صبح تا عصر با او ورق بازی میکرد. بعد از مرگ پدرش آرنت دوست و همراه مادرش شد. اگرچه آنها در کنار هم خوشحال بودند، اما آرنت بعدها از درد بیپدری در دوران کودکیاش اظهار تأسف کرده بود. هرچند این تنهاییها و عشقش برای کتاب به علاقهای شدید برای فلسفه منجر شد.
در مصاحبهٔ تلویزیونی مشهورش با گونتر گاوس در برنامهٔ زور پرسون (۱۹۶۴) آرنت چنین گفت: «همیشه میدانستم قرار است فلسفه بخوانم... از کانت میخواندم. ممکن است از من بپرسید چرا کانت میخواندی. فلسفه خواندن یا خودم را در آب غرق کردن، برای من مسأله این بود.»
البته او به مطالعهٔ الهیات و زبان یونانی در کنار فلسفه در دانشگاه برلین ادامه داد. بعدها به دانشگاه فیلیپس در ماربورگ نقل مکان کرد، جایی که تحت نظر فیلسوف اروپایی مشهور مارتین هایدگر آموزش دید. اغلب تنها هنگام صحبت از رابطهٔ عاشقانهاش با هایدگر از آرنت یاد میشود، متفکر برجستهای که بعدها به حزب نازی پیوست. در سال ۱۹۲۹ بعد از اینکه رابطهاش با هایدگر به پایان رسید، آرنت با گونتر استرن یکی از شاگردان هایدگر (که بیشتر با نام گونتر آندرس شناخته میشود) ازدواج کرد.
آرنت سالها پیش از اینکه بسیاری از تحلیلگران سیاسی به این نتیجه برسند، پیشبینی کرد نازیها به قدرت خواهند رسید. در ۱۹۳۳ بهشدت درگیر سازماندهی به جنبشهای ضدنازی بود و خیلی سریع به جرم جمعآوری مدرک دربارهٔ سخنرانیهای ضدیهودی توسط گشتاپو بازداشت شد. هشت روز در بازداشت بود، اما با نگهبان زندانش که او را «جذاب و نازنین» توصیف میکرد، طرح دوستی ریخت و با کمک او از زندان فرار کرد. بعد از آن آرنت توسط یک سازمان یهودی قاچاقی به فرانسه رفت. در آنجا حلقهٔ دوستان آرنت فهرست بلندبالایی از نخبگان و مشاهیر روشنفکر اروپایی بودند. او اغلب اوقات وقتش را با والتر بنجامین میگذراند و همین جا بود که با شوهر دومش ملاقات کرد، شاعر و فیلسوف شناخته شده هاینریش بلوشر.
آرنت در سالهای اولیهٔ شروع به کارش علاقهای به سیاست و تاریخ نداشت. بعدها هنگامی که از او سؤال شد چه زمانی به سیاست و نظریههای سیاسی علاقهمند شده بود، او در جواب این تاریخ دقیق را گفت: ۲۷ فوریه ۱۹۳۳، روز به آتش کشیده شدن رایشستاگ و بازداشت غیرقانونی یهودیان در آلمان. آرنت گفت، از آن لحظه بود که احساس مسئولیت کردم. در ۱۹۳۷ بعد از گذراندن چندین سال در پاریس، آرنت از شهروندی آلمان خارج شد و تبدیل به یک بیوطن شد. در ۱۹۴۰ مقامات فرانسوی پناهندگان غیرقانونی آلمانی یهودی را بازداشت کردند، آنها را به عنوان «دشمنان خارجی» معرفی کردند و به بازداشتگاه غیرنظامیان فرستادند. آرنت به اردوگاه گورس فرستاده شد، اما بعدها در میانهٔ آشوب و بلوای اشغال فرانسه توسط نازیها از آنجا فرار کرد. بعد از مدت کوتاهی به پرتغال گریخت و سپس در ۱۹۴۱ همراه با بلوشر با یک ویزای غیرقانونی به آمریکا سفر کرد. چندین سال بعد شهروند آمریکا شد. مادرش، مارتا که نخست ویزای آمریکا را نپذیرفته بود، چند ماه بعد به دنبال دخترش رفت. آرنت هیچگاه در یک کشور انگلیسی زبان زندگی نکرده بود، اما بهسرعت به زبان انگلیسی مسلط شد و دوباره شروع به نوشتن کرد.»
حجم
۲۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۲۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه