کتاب اسلام، علم، مسلمانان و فناوری
معرفی کتاب اسلام، علم، مسلمانان و فناوری
کتاب اسلام، علم، مسلمانان و فناوری نوشتهٔ سیدحسین نصر و ترجمهٔ مهدی کفایی و حسین کرمی است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است. این اثر دربردارندهٔ متن گفتوگوی میان سیدحسین نصر با مظفر اقبال است.
درباره کتاب اسلام، علم، مسلمانان و فناوری
کتاب اسلام، علم، مسلمانان و فناوری حاوی سه بخش مستقل و در عین حال بههم پیوسته است که ابعاد مختلف اسلام، علم، مسلمانان و تکنولوژی را بررسی میکند. بخش اول شامل دو فصل است که چارچوبی گسترده برای چهار گفتوگوی بعدی فراهم میآورد. در «بستر بحث»، مظفر اقبال با قلمی جسور زمینه را برای این گفتوگوها طراحی کرده و آنها را در بافت بزرگتری از گفتمان اسلام و علم قرار داده است. «کیهان بهمثابۀ موضوعی برای مطالعۀ علمی» بهقلم سیدحسین نصر، وجوه مختلف ارتباط خدا، کیهان و انسان را مورد موشکافی قرار داده که چارچوب نظری مناسبی برای گفتوگوهایی است که بخش دوم کتاب را تشکیل میدهند. قسمت دوم، چهار گفتوگو به سبک مصاحبه است که بین سیدحسین نصر و مظفر اقبال صورت گرفته و ابتدا در مجلۀ «اسلام و علم» منتشر شده است. این گفتوگوها طیف کاملی از اندیشۀ اسلامی را دربرمیگیرد و مسائل متنوعی را بررسی میکند، از جمله اسلام و علم، نگرش مسلمانان به علم و تکنولوژی مدرن، تفاوت بین علم موجود در تمدن اسلامی در دوران پیشامدرن و علم مدرن، دیدگاههای اسلامی دربارۀ منشأهای زیستی و تأثیر علم و تکنولوژی مدرن بر اندیشۀ اسلامی. بخش سوم، «جهانبینی اسلامی و علم مدرن» شامل متن سخنرانی ویژۀ سیدحسین نصر در کنفرانس بینالمللی علم در نظام اسلامی در قرن بیست و یکم است که در اسلامآباد در مارس ۱۹۹۵ برگزار شد. در این کنفرانس بود که این دو محقق نخستین بار یکدیگر را ملاقات کردند و ارتباط همیشگی معنوی، عقلانی و دوستانۀ خود را آغاز نمودند. این کتاب بهخاطر جمعآوری مقالات تحقیقی، چند گفتوگو و یک سخنرانی ویژه در یک جا، سبک متنوعی دارد. اما این تنوع، کتاب را برای خوانندگان زیادی قابل فهم میسازد.
خواندن کتاب اسلام، علم، مسلمانان و فناوری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ گفتوگوهایی در باب اسلام و فناوری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اسلام، علم، مسلمانان و فناوری
«یک نقد اسلامی همهجانبه لازم است، نهتنها از آنچه علم مدرن هست، بلکه بهرغم ادعای بسیاری از هواداران و مروجان آن، از آنچه علم مدرن نیست. چنین نقدی باید براساس دانش باشد و نه شعار. علم مدرن تنها علم مشروع نسبت به نظم طبیعی نیست و یک علم طبیعت است که فقط در حیطۀ فرضیاتش در مورد ماهیت موضوع شناسایی و شناسندۀ متفکر مشروع است. مسلمانان بدون انکار مشروع بودن علم مدرن در حیطۀ خودش، باید فضای عقلانی اسلامی سنتی را حفظ کنند تا نگرش اسلامی به ماهیت واقعیت که با اخلاق اسلامی مطابق است، بهصورت مشروعی تداوم پیدا کند. در غیر این صورت اگرچه ممکن است جابهجایی جهان عقلانی اسلام با جهانی عقلانی ناشی از علم مدرن، ممالک اسلامی را ثروتمند و قدرتمند کند، ولی در عوض منجر به تخریب نفوذ اخلاق اسلامی بر جامعۀ بزرگتر اسلامی خواهد شد و در این شرایط، اهمیتی ندارد که دانشمندان مسلمان چند بار نماز بخوانند. این واقعه هم در غرب مسیحی مشاهده میشود و هم در بخشهایی که مسلمانان متجدد، قسمت عمدۀ میراث معنوی و اخلاقی خود را به نام «جهانبینی علمی» رها کردهاند. این جهانبینی از یک سو توسط مارکسیسم که امروزه اغلب منسوخ شده، بهعنوان شعار شبهدینی ترویج میشد و از دیگر سو، سکولاریسم و طبیعتگرایی (= مذهب اصالت طبیعت) از آن پرچمی ساختند تا ذیل آن، بسیاری از سکولاریستها، اومانیستها و سایر نیروهای ضددینی غرب با هم متحد شوند.
سرانجام مهمترین نقد، مربوط به (ادعای) نگرش خنثی و بیطرف علم مدرن نسبت به دین و نقش فوقالعادۀ علم در خلق یک فضای ذهنی است که از خدا و واقعیات اخروی تهی است و بنابراین، در نهایت چنین علمی «غیرواقعی» است. بسیاری از نویسندگان غربی کوشیدهاند نشان دهند علم مدرن در برابر دین نیست و لزوماً خدا را انکار نمیکند و بسیاری از مسلمانان نیز چنین ادعا میکنند. ولی در طول اغلب این بحثها نه از علم ، بلکه همیشه از دین خواسته شده تا خود را اصلاح کند یا تعالیم خود، بهویژه ادعاهایش در مورد شناخت واقعیت فراطبیعی و نیز طبیعی را تغییر دهد. در نتیجه بعد از چهار قرن از خیزش علم مدرن، دین تا حدودی به حاشیه رفته است، نه علم .
متکلمان غربی گاه از هیبت علم مدرن به فلان و بهمان کشف علمی بهعنوان اثبات یک آموزۀ جزئی دینی اشاره میکنند و غافلاند که ارتباط دادن آنچه خصیصۀ مطلقیت دارد به صورتی از دانش که بنا به تعریف، گذرا و ناپایدار است، چه خطراتی دارد، اگرچه هرگاه آن صورت (دانش) از منظر متافیزیکی و نه صرفاً علمی نگریسته شود، حقایق متافیزیکی خاصی را بازتاب میدهد. این نوع ارتباط دادن سطحی مخصوصاً این روزها در کیهانشناسی غربی مشاهده میشود. این کیهانشناسی چیزی جز تعمیم اخترفیزیک نیست و هیچ ربطی به کیهانشناسی به مفهوم سنتی ندارد. بسیاری از متکلمان سالها در مورد تئوری انفجار بزرگ هیجانزده بودند و ادعا میکردند این تئوری مطابق با فهم انجیلی و حتی قرآنی از خلقت است و نشستهای فراوانی در این رابطه برگزار شد، درحالیکه هماکنون کیهانشناسان بسیاری شروع به رد این تئوری کردهاند.»
حجم
۵۲۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۷ صفحه
حجم
۵۲۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۷ صفحه