کتاب کتاب زنان و چند مقاله دیگر
معرفی کتاب کتاب زنان و چند مقاله دیگر
کتاب کتاب زنان و چند مقاله دیگر نوشتهٔ سوزان سانتاگ و ترجمهٔ آذر جوادزاده است. نشر نیماژ این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی چندین مقاله و یک مصاحبه.
درباره کتاب کتاب زنان و چند مقاله دیگر
کتاب زنان و چند مقاله دیگر شامل سه بخش است که در بخش نخست عکسهای «آنی لیبوویتز» و یک مقاله از سوزان سانتاگ آورده شده است. این مقاله که در آستانهٔ قرن ۲۱ در آمریکا منتشر شده است، نشان میدهد که چگونه زنان در پی کسب اعتبار مبتنی بر خودآگاهی خود هستند و برحسب این اعتبار، تولید ارزش میکنند. سانتاگ در این مقاله بار دیگر دغدغهٔ میل به تغییر و رشد و ارتقای زنان را بهعنوان یکی از وظایف اصلی مطرح میکند. بخش دوم شامل سه مقالهٔ «فاشیسم جذاب»، «به یاد رولان بارت» و آخرین مقالهٔ سانتاگ به نام «تماشای شکنجهٔ دیگران» است. در بخش پایانی کتاب، مصاحبهٔ «ایوانزچان» با سوزان سانتاگ با عنوان «علیه پسامدرنیسم» قرار دارد که خواننده را هرچه بیشتر با سویههای فکری متنوع این متفکر و نویسندهٔ مشهور آشنا میکند.
کتاب زنان و چند مقاله دیگر یکی از مهمترین آثار سوزان سانتاگ دربارهٔ نقش و جایگاه زن در جامعه است. این کتاب با عکسهای لیبوویتز، چهرهای بهمراتب واقعی و خالص از زنان (فارغ از مرزهای جغرافیایی، قومی، نژاد و ملیت) به دست میدهد و نمایش خیل عظیم زنانی است که برای تشخص، منزلت و تثبیت جایگاه خود موانع پرشمار را پشت سر میگذارند. همهٔ این زنان بر وضعیت خود آگاهی دارند و خواهان تغییر و دگرگونی در دیدگاه و ذهنیت انسانها و غلبه بر پیامدهای قضاوت دیگرانند. مقالههای متنوع سانتاگ دربارهٔ زنان، متفاوت، تأملبرانگیز و مترادف با خودآگاهی، اندیشهورزی، اجتناب از فریبهای خرسندکننده، برداشتن نقابهای دروغین و دلبرانه، مواجهه با مرزبندیهای ذهنی معیوب و میل و جنبشی درونی برای پرسش از چیستیِ دنیای بیرون و رازهای درون است.
خواندن کتاب کتاب زنان و چند مقاله دیگر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آثار سوزان سانتاگ و علاقهمندان به حوزههای عکاسی و نقد پیشنهاد میکنیم.
درباره سوزان سانتاگ
سوزان سانتاگ با نام اصلی «سوزان رزنبلت» در ۱۶ ژانویهٔ ۱۹۳۳ در نیویورک به دنیا آمد. او نویسنده، نظریهپرداز ادبی و فعال سیاسی آمریکایی بود. از مشهورترین نوشتههای او جستاری است به نام «علیه تفسیر». مجلۀ نقد کتاب نیویورک او را «یکی از با نفوذترین منقدان نسل خود» نامید. سانتاگ سفر میکرد. او در طول جنگ ویتنام و محاصرۀ سارایوو فعال بود. درمورد عکاسی، فرهنگ و رسانه، ایدز و بیماری، حقوق بشر، زن، کمونیسم و ایدئولوژی چپ مقالات متعددی نوشت. مقالات و سخنرانیهای او نیز گاه موردانتقاد واقع میشدند. سانتاگ اندیشهها و باورهای خود را در مورد هنر نیز در نوشتههایش آورده است. کتاب «علیه تفسیر» از مشهورترین آثار سوزان سانتاگ است. این اثر در سال ۱۹۶۶ منتشر شد و شامل برخی از شناختهشدهترین آثار او، از جمله «دربارهٔ سبک» و «علیه تفسیر» است. سانتاگ در این کتاب، به رویکرد جدید نقد و زیباییشناسی پرداخته است؛ به اینکه این رویکرد جدید از تأثیر پراحساس هنر غافل مانده و تفسیرهای یکجانبه و تأکید بر «محتوا»، بدون توجه به سبک، جایگزین آن شده است. او در این کتاب به بحث ادراک، سبک و هنر میپردازد. کتابهایی از سوران سانتاگ که به فارسی برگردانده شدهاند: علیه تفسیر، نظر به رنج دیگران (یا تماشای رنج دیگران)، دربارهٔ عکاسی. سوزان سانتاگ در ۲۸ دسامبر ۲۰۰۴ درگذشت.
بخشی از کتاب کتاب زنان و چند مقاله دیگر
«زمان غروب خدایان فرا رسیده است. رویدادهای مهم در جامعهٔ نوبا، مسابقات کُشتی و مراسم سوگواری است: مواجههٔ مشخص با بدنهای زیبای مردانه و مرگ. مردم نوبا همانطور که ریفنشتال آنها را تفسیر میکند، قبیلهای زیباییشناختی تشکیل میدهند. نوباها مانند نقوش حنایی مردم ماسای و بهاصطلاح مادمنهای گینهٔ نو، خود را برای همهٔ مناسبتهای مهم اجتماعی و مذهبی نقاشی میکنند و رنگ خاکستری یا سفید مایل به خاکستری را بر بدن خود میمالند که بیتردید حاکی از مرگ است. ریفنشتال ادعا میکند «زمان مقرر» فرا رسیده، زیرا در چند سالی که این عکسها گرفته شدهاند، نوبای باشکوه بهوسیلهٔ پول، شغل و لباس خراب شده و احتمالاً با جنگ که ریفنشتال به آن اشاره نمیکند، زیرا او فقط به اسطوره اهمیت میدهد، نه به تاریخ. جنگ داخلی که ده سال است آن بخش از سودان را درهم شکسته، باید فناوری جدید و دورریزهای زیادی با خود به همراه داشته باشد.
اگرچه نوباها سیاهپوست هستند نه آریایی، اما تصویر ریفنشتال از آنها برخی از مضامین بزرگتر ایدئولوژی نازی را تداعی میکند: تضاد بین پاک و ناپاک، فسادناپذیر و آلوده، جسم و روان، شادیآور و بحرانی. اتهام اصلی یهودیان در آلمان نازی این بود که آنها شهری، روشنفکر، حامل یک «روح انتقادی» مخرب و فاسد بودند. آتشسوزان کتاب ماه مه ۱۹۳۳ با فریاد گوبلز به راه افتاد: «اکنون عصر روشنفکری افراطی یهودی به پایان رسیده و موفقیت انقلاب آلمان دوباره حق راه را به روح آلمانی داده است.» و زمانی که گوبلز رسماً انتقاد هنری را در نوامبر ۱۹۳۶ ممنوع کرد، اقدامش به دلیل «ویژگیهای شخصیتی یهودی» بود: اولویتدادن سر به قلب، فرد بر اجتماع، عقل بر احساس. اکنون این خود «تمدن» است.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه