
کتاب اصل بنیاد
معرفی کتاب اصل بنیاد
کتاب اصل بنیاد با عنوان اصلی Satz vom Grund نوشتهٔ مارتین هایدگر و ترجمهٔ طالب جابری است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است. کتاب حاضر متن درسگفتاری مهم و تأثیرگذار از مارتین هایدگر را که در نیمسال ۱۹۵۵ - ۱۹۵۶ در دانشگاه فرایبورگ ارائه شد، در بر دارد. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب اصل بنیاد
کتاب اصل بنیاد دربردارندهٔ متن درسگفتاری مهم و تأثیرگذار از مارتین هایدگر است. این درسگفتار که در نیمسال ۱۹۵۵ - ۱۹۵۶ در دانشگاه فرایبورگ ارائه شد، از آخرین آثار او به شمار میرود. هایدگر پس از سالها تفکر فلسفی، همچنان به موضوع اصلی اندیشههای خود، یعنی «هستی»، میپردازد. با این حال، در این اثر تلاش کرده است تا از زاویهای متفاوت به هستی نزدیک شود؛ زاویهای که با عنوان «اصل جهت کافی» یا «اصل بنیاد» و با نام لایبنیتس شناخته میشود. هدف هایدگر در این کتاب نشان دادن این است که «اصل بنیاد» در واقع یک اصل هستیشناختی است.
برای تبیین هدف خود، هایدگر از دو منبع اصلی بهره میگیرد: ظرفیتهای زبان آلمانی و تاریخ تفکر غرب بهمثابهٔ سرنوشت یا، دقیقتر، سپردن هستی. بهعنوان مثال، یکی از کلیدهای اصلی فهم اندیشههای هایدگر دربارهٔ اصل بنیاد، چندمعنایی واژهٔ «Satz» در عبارت آلمانی «Satz vom Grund» است. این واژه علاوهبر معنای «اصل»، «گزاره» و اشارات دیگر، به معنای «جهش» نیز به کار میرود. هایدگر با توجه به همین معنا، «Satz vom Grund» را جهشی به سوی بنیاد تلقی میکند. در سوی دیگر، او با تغییر لحن و تأکید در عبارات بیانگر این اصل، آن را به گونهای دیگر قرائت میکند تا پیوند میان بنیاد و هستی را آشکار سازد. از این رو، با این تغییر آهنگ و آن دلالت متفاوت، اصل بنیاد به «جهشی به سوی هستی» بدل میگردد؛ به این معنا که «اصل بنیاد یک خیزش به سمت هستی بماهو است.». متن درسگفتار ۱۳ جلسه و متن یکی از سخنرانیهای هایدگر با عنوان «اصل بنیاد» در این اثر گردآوری شده است.
چرا باید کتاب اصل بنیاد را بخوانیم؟
مطالعهٔ کتاب اصل بنیاد از آن جهت اهمیت دارد که خواننده را به قلب اندیشهٔ متأخر مارتین هایدگر میبرد و نحوهٔ مواجههٔ او با پرسش بنیادین هستی را از منظری نو آشکار میسازد. هایدگر در این اثر تلاش میکند تا با واکاوی «اصل جهت کافی» لایبنیتس، نشان دهد که این اصل صرفاً یک قاعده منطقی نیست، بلکه ریشه در ساختار هستیشناختی دارد. خواندن این کتاب فرصتی برای درک عمیقتر دغدغههای فلسفی هایدگر، آشنایی با رویکرد او به تاریخ فلسفه و زبان و تأمل در مفهوم بنیاد و ارتباط آن با هستی فراهم میکند و میتواند دریچهای نو به سوی فهم مسائل اساسی فلسفه بگشاید.
خواندن کتاب اصل بنیاد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب یکی از آثار مهم و متأخر هایدگر است و برای کسانی که بهطور جدی به فلسفه، بهویژه هستیشناسی و تاریخ فلسفه علاقهمند هستند، ضروری است. دانشجویان و پژوهشگران فلسفه و علاقهمندان به اندیشههای مارتین هایدگر نیز میتوانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.
درباره مارتین هایدگر
مارتین هایدگر، فیلسوف برجستهٔ آلمانی قرن بیستم، در ۲۶ سپتامبر ۱۸۸۹ زاده شد و در ۲۶ مهٔ ۱۹۷۶ درگذشت. او که تحصیلات خود را در رشتهٔ الهیات در دانشگاه فرایبورگ آغاز کرد و سپس به فلسفه روی آورد، مدتی نیز عضو حزب نازی و نمایندهٔ آن در همان دانشگاه بود. اندیشهٔ فلسفی او عمیقاً تحت تأثیر استادش، ادموند هوسرل، شکل گرفت و بعدها بر دیدگاههای بسیاری از فیلسوفان نامدار همچون میشل فوکو، ژاک دریدا و هانس گئورگ گادامر تأثیر گذاشت. هایدگر با رویکردی نو به مفهوم هستی پرداخت و جهان را نه مجموعهای از اشیاء و موجودات منفرد، بلکه شبکهای از روابط دازاین با هستی تلقی میکرد. او «درعالمبودن» را بهعنوان یکی از ارکان اساسی وجود دازاین معرفی کرد. انتشار کتاب مهم او، «هستی و زمان» (۱۹۲۷)، هایدگر را به یکی از چهرههای ماندگار و تأثیرگذار در تفکر معاصر تبدیل کرد. او به گسترهای از مفاهیم بنیادین از جمله زمان، محدودیتهای نظریه، تاریخ هستی، منشأ اثر هنری، زبان، ادبیات، شعر و سیاست پرداخت. از منظر هایدگر، تاریخ متافیزیک در واقع تاریخ غفلت از هستی و گرفتار شدن در چنبرهٔ موجودانگاری است. او معتقد بود که فلسفهٔ رایج با خلط مبحث موجودشناسی و هستیشناسی، از درک اصیل مفهوم وجود بازمانده است. از جمله آثار مهم او میتوان به «متافیزیک نیچه»، «پدیدارشناسی روح هگل»، «مسائل اساسی پدیدارشناسی»، «متافیزیک چیست؟»، «چه باشد آن چه خوانندش تفکر»، «پایان فلسفه» و «سرآغاز کار هنری» اشاره کرد.
بخشی از کتاب اصل بنیاد
«اگر به اصل بنیاد با آن آهنگ دیگر گوش دهیم، بهمثابه اصل هستی این را میگوید: هستی و بنیاد: همان؛ هستی: دورـ بنیاد [یا ورطه]. به نظر میرسد با این اصل در امر بیبُن و بیاساس نگونسار میشویم. اما چیزی دیگر روی میدهد. اصل هستی ما را تکان میدهد، و در واقع از سمتوسویی که به آنظن نمیبریم. برای فراچنگ آوردن این تکانِ آینده [یا در حال آمدن] ضرورت دارد آنچه را در جلسه پیش با نگاهی کلی مورد توجه قرار دادیم، در یگانگی گِردآور [یا وحدت جامع] آن بنگریم. اصل بنیاد بهمثابه پرینسیپ، بهمثابه اصل بنیادی برتر، اصلی [یا گزارهای] کلی است. ادراکناپذیری اصول کلی معمولاً به این دلیل است که ما از بهکارگیری آنها خودداری میکنیم. کاربرد معمولاً به موارد خاص برمیگردد، مواردی که همچون مثالها از طریق شهودهای بیواسطه چیزی را به ما میدهند، که یک اصل به صورت کلی و البته بدون گواهی راستین میگوید. ما اصل بنیاد را بیش از آنچه گمانمیکنیم به کار میبریم. همهجا چیزهایی بنیادگذاشته مییابیم و چنان چیزهایی که بنیادگذارند، حتی اگر صرفا به شیوه غالب رابطه علّی باشد. تمام امور واقعی برای ما علت و معلول، بنیادگذار و بنیادگذاشته هستند. اصل بنیاد به صورت «Nihil est sine causa» چیزی را اظهار میکند که برایش بدیهیاست. از این نظر چیزی در اصل بنیاد ادراکناپذیر نیست. هنگامی با این حقیقت مواجه میشویم که به عبارتی به اصل بنیاد در جهت مخالف فکر کنیم، یعنی نه در جهت حوزهها و میدانهای کاربرد آن بلکه در جهت سرچشمه خاص آن، در جهت آنچه اصل بنیاد خود از آنجا سخن میگوید. امر ادراکناپذیر این اصل صرفا نهفته در این نیست که ما در کاربرد آن نقصی داریم، بلکه ناشی از اختصاص دعوی بنیاد به ماست. این جایی را که دعوی اصل از آنجا سخن میگوید، مقام اصل بنیاد مینامیم. راهی را که باید به این مقام ختمشود و ابتدا این مقام را بکاود، مقامیابی [یا توضیح] اصل بنیاد مینامیم.»
حجم
۹۸۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۹۸۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه