کتاب شش اثر
معرفی کتاب شش اثر
کتاب شش اثر نوشتهٔ کریستیان بوبن با ترجمهٔ مهتاب بلوکی است و نشر نی آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب شش اثر
کتاب شش اثر مجموعهای از تأملات شخصی وی در خصوص مرگ و زندگی، عشق، کودکی و طبیعت است. دو کتاب اوّل بوبن یعنی سلطه خلأ و نامههای طلایی از لحاظ حال و هوای فکری از چهار کتاب آخر متمایز هستند. در دو کتاب اوّل این مجموعه به نظر میرسد بوبن دوره فکری، روحی و احساسی تیرهای را میگذراند یا در حال گذار از تجربه معنویای است که افت و خیزها و دشواریهای خود را داراست، در صورتی که در چهار کتاب آخر، که به لحاظ تاریخ انتشار هم نسبت به دو کتاب دیگر متأخرند، بوبن به نوعی آرامش رسیده، گویی راه پرپیچ و خمی را که میبایست طی میکرده به پایان رسانده است.
بوبن که هم تحصیلاتش در حوزه فلسفه است و هم مطالعات وسیعی در خصوص عرفان دارد، مکالمه با خود چه در سکوت، چه از راه نوشتن را نهتنها نشانه ضعف عقلی و روانی نمیداند، بلکه آن را ارج مینهد و مانند پلی برای رهایی از روزمرگی و گذار به فراسویی زیباتر میپندارد.
سَبْک بوبن، سبکی موجز و جملات او گاه بریده بریده و فاقد فعل است. مترجم سعی کرد سبک نویسنده را حفظ کند، اگرچه ممکن است، پارهای اوقات، این سبک با سیاق نثر فارسی نزدیک نباشد که اکثراً عادت به نشو و حشر دارد. امّا این شیوه نوشتاری بوبن، دستکم در این چند کتاب، کاملا گویای ذهنی متفکر است که عمق افکارش در ایجاز و سادگی کلماتش نهفته است.
این شش اثر در کتاب شش اثر از این قرارند:
سلطه خلأ
نامههای طلایی
موزارت و باران
آشوبی از گلبرگهای قرمز
فاصلهگرفتن از دنیا
مدح هیچ
خواندن کتاب شش اثر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران آثار بوبن پیشنهاد میکنیم.
درباره کریستیان بوبن
کریستیان بوبن در آوریل سال ۱۹۵۱ یعنی چند سال پس از پایان جنگ جهانی دوّم در فرانسه در شهری کوچک بهنام «کروزو» چشم به جهان گشود.
پدرش طراح صنعتی کارخانه اشنِدِر بود و مادرش طرحها را کپی میکرد.
بوبن از کودکی تنهایی را دوست داشت و شیفته کتاب و مطالعه بود. از اینرو، چندان علاقهای به مدرسه نداشت، زیرا مدرسه «او را از خود، از پرسهزنیهای خیالپردازانهاش در ساعات و دقایق، دور میکرد.»
او در مصاحبهای اعتراف کرده است که قادر به نوشتن درباره تجربههای کودکی نیست، اما مضمون کودکی نهتنها در اغلب آثار او جایگاهی بارز دارد بلکه دستکم چهار کتاب وی ویژه ادبیات کودک است.
بوبن در دانشگاه به تحصیل فلسفه روی آورد اما دورههای آموزشی دیگری را نیز بهعنوان مددکار روانی گذراند. او زمانی را با کودکان و دورهای را نیز با سالمندان طی کرد. انعکاس تجربیات این دوره را میتوان در لابهلای کتاب احیاء یافت.
کتابهای بوبن را، از اواخر دهه ۱۹۸۰، نخست انتشارات «فاتامورگانا» و سپس انتشارات معتبر «گالیمار» چاپ و منتشر کردند. بوبن در سال ۱۹۹۱، یعنی یازده سال پس از چاپ اولین اثرش، با کتاب پیراهن کوچک جشن به شهرت دست یافت. او در سالهای ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ دو جایزه ادبی برای کتاب خاکسارترین که درباره قدیس فرانچسکوی آسیزی بود، دریافت کرد.
بهنظر منتقدین بوبن، نوشتههای بوبن نه رساله در معنای کلاسیک آناند، نه شعر، نه رمان، و نه نثر منظوم. سبک او در واقع قطعهنویسی است، یعنی مجموعهای از نوشتههای بریدهبریده و به ظاهر پراکندهای که هریک میتواند سبکی خاص را دنبال کند. تقریباً تمام نوشتههای او کوتاه و ماهیتی شعرگونه دارند. آلیسون اندرسون، مترجم انگلیسی، آثار بوبن را، به دلیل تأکیدی که بر والابودن تنهایی، اندیشیدن و عشق دارند، به نویسندگان رمانتیک نزدیک میداند.
بعضی منتقدین فرانسوی بر جایگاه خاص ایمان در آثار او تأکید میکنند، اما ژرفای عرفانی و دگردوستانه آثارش نیز انکارناپذیر است.
آثار بوبن با عبور از دوره تاریک بین سالهای ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۷ دو قطب زندگی یعنی کودکی و پیری را به تصویر میکشند و جالب اینکه نوشتههای او برای کودکان متعلّقاند به نیمه دهه ۱۹۹۰، یعنی دورهای که نیروی شگفتانگیز ستایش زندگی و پشت سرگذاشتن افسوسهای گذشته آثار او را جان میبخشند.
شخصیتهای بوبن سیمایی محو دارند و شیوه پرداخت آنها شهودی و کند است و همین امر به خواننده مجال کشف میدهد، «حتی اگر کشف، نامی گنگ با پژواکی دور باشد».
بخشی از کتاب شش اثر
«دو چیز در درون ما وجود دارد: عشق و تنهایی. رابطه این دو مانند دو اتاق است که با دری تنگ به یکدیگر متّصل شدهاند. با نوشتن، پیوسته از این اتاق به آن اتاق میرویم. با نوشتن، آنچه را زیر آسمان است جمع میکنیم، آنچه را که در خون ما جوشش دارد. از آنها دستهگلی با گلهای بسیار بزرگ میسازیم شبیه دسته گلهایی که کودکان از کاغذ رنگی درست میکنند. آن را به زنی جوان هدیه میدهیم. آنچه را به او هدیه میدهیم، قبول میکند. نامهها در زمان خواندنشان حقیقی هستند. سپس، رفته رفته محو و پژمرده میشوند، او آنها را دور میریزد و نامههای دیگری مطالبه میکند. باز هم نامههایی دیگر، باز هم جملات ناخوانایی مانند این: دوستتان دارم؛ عشقی را که با آن شما را دوست دارم دوست دارم، این عشق را تا سرحدّ جنون، تا سرحدّ حماقت دوست دارم و الی آخر. چیزهایی از این قبیل مینویسیم. دقیقاً نمیدانیم چه میکنیم. آنچه را میشناسیم کممقدار است. آنچه را حس میکنیم بینهایت است. آنچه میدانیم بر فراز آنچه حس میکنیم شناور است، مانند حیوان کوچک مردهای روی آبهای عمیق. با نوشتن، خلاف همه شناختها قدم برمیداریم. آنچه را نمیدانیم فرامیخوانیم، مینامیم. عشق و تنهایی را میبینیم: درواقع یک اتاق، یک کلمه.»
حجم
۹۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۹۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه