دانلود و خرید کتاب بندزن، جامه دوز، سرباز، جاسوس جان لوکاره ترجمه زهره قلی پور
تصویر جلد کتاب بندزن، جامه دوز، سرباز، جاسوس

کتاب بندزن، جامه دوز، سرباز، جاسوس

نویسنده:جان لوکاره
انتشارات:نشر نی
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بندزن، جامه دوز، سرباز، جاسوس

کتاب بندزن، جامه دوز، سرباز، جاسوس نوشتهٔ جان لوکاره و ترجمهٔ زهره قلی پور است. نشر نی این رمان معاصر انگلیسی و جاسوسی را منتشر کرده است.

درباره کتاب بندزن، جامه دوز، سرباز، جاسوس

کتاب بندزن، جامه دوز، سرباز، جاسوس (Tinker, Tailor, Soldier, Spy) حاوی یک رمان معاصر و انگلیسی و تاریخی است که در سه بخش نوشته شده است. گفته شده است که استقبال از این رمان، منحصر به دنیای ادبیات نبوده و این اثر بارها دستمایهٔ اقتباس‌های رادیویی، تلویزیونی و سینمایی قرار گرفته است؛ از جمله در سال ۲۰۱۱ میلادی که بر اساس آن فیلم موفقی با بازی «گری اولدمن» روی پردهٔ سینماهای جهان رفت. رمان حاضر، راوی ماجراهای «جورج اسمایلی» است؛ مأمور مخفی مسن و کم‌حرفی که برای یافتن جاسوس شوروی در سرویس مخفی اطلاعات انگلیس می‌کوشد. جورج اسمایلی با تکیه بر هوش و کادری کوچک و وفادار، برای گرفتن خائن تله می‌گذارد. آیا موفق می‌شود؟ «بندزن، جامه‌دوز، سرباز، جاسوس» نخستین کتاب از سه‌گانهٔ «در جست‌وجوی کارلا» و شاهکار جان لوکاره در ادبیات جاسوسی است که تیپ‌های شخصیتی زنده‌ای از مأموران مخفی و نیروهای سازمانی را در لایه‌های مختلف جامعهٔ بریتانیا تصویر کرده است. گفته شده است که نویسنده در بازنماییِ جدیت و سخت‌کوشی شخصیت‌هایش، خواه درستکار یا خائن، به بهترین نحو عمل کرده؛ چون از زمان جنگ شاهد مناسبات حاکم در سیاست‌های دستگاه‌های جاسوسی بوده است. این اِشراف بر سلسله‌مراتب سازمانی با روح خیال‌پرور نویسنده در هم آمیخته و به او کمک کرده است تا با نمایش موازی خیانت‌های جنسی و سیاسی در رمان حاضر، گوشه‌ای از چهرهٔ واقعی سازمان‌های جاسوسی را از رهگذر گمانه‌زنی‌های شخصیت سربه‌تو، باریک‌بین و جفادیدهٔ جورج اسمایلی برملا کند.

خواندن کتاب بندزن، جامه دوز، سرباز، جاسوس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر بریتانیا و قالب رمان جنایی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جان لوکاره

جان لوکاره با نام اصلی «دیوید جان مور کورنل» در ۱۹ اکتبر ۱۹۳۱ به دنیا آمد. او نویسنده‌ای اهل بریتانیا است. پیش از اینکه به نویسندگی روی آورد، در سازمان‌های جاسوسی فعالیت می‌کرد. از ابتدای فعالیت خود در هنر وحرفهٔ نویسندگی با نام مستعار «جان لوکاره»، رمان‌هایی جاسوسی و جنایی نوشت. در ۳۲سالگی رمان «جاسوسی که از سردسیر آمد» را منتشر کرد که هنوز هم با گذشت سالیان طولانی، بهترین اثر او به شمار می‌رود. رمان «بندزن، جامه‌دوز، سرباز، جاسوس» نیز اثر او است.

بخشی از کتاب بندزن، جامه دوز، سرباز، جاسوس

«در دنیای جیم پریدو پنجشنبه هم مثل ایام دیگر سپری شده بود، با این تفاوت که اول صبح، زخم استخوان کتفش ترشحاتی پس داده بود، خودش فکر می‌کرد باید به خاطر مسابقهٔ دو باشد که عصر چهارشنبه بین مدارس برگزار شده بود. از درد بیدار شد و جریان سردی را روی کمر مرطوبش، در همان نقطه‌ای که ترشح جاری شده بود، حس کرد. بار قبلی که چنین اتفاقی افتاد، تنهایی سوار اتومبیل شد و خودش را به بیمارستان تانتون جنرال رساند، اما پرستارها بهش نگاهی انداختند و او را فوراً به اورژانس بردند تا منتظر فلان دکتر و رادیولوژی بماند، او هم بی‌سروصدا لباس‌هایش را برداشت و فلنگ را بست. دیگر با بیمارستان‌ها یا پزشک‌ها کاری نداشت؛ چه بیمارستان‌های انگلیسی یا هر بیمارستان دیگری؛ کلاهش هم آن‌طرف‌ها می‌افتاد نمی‌رفت تا بردارد. گفته بودند ترشحاتش «شیاری» است. دست خودش به جراحت نمی‌رسید تا مداوایش کند اما بعد از آخرین بار، چند سه‌گوش از پارچهٔ زخم‌بندی برید و بندهایی به گوشه‌هایشان دوخت. آن‌ها را روی آبکش دم دست گذاشت و ضدعفونی‌کننده را هم آماده کرد، آب را جوش آورد و نیمی از بستهٔ نمک را در آن ریخت، دوش دست‌سازش را باز کرد، سرش را خم کرد تا آب از پشتش رد شود. پارچهٔ زخم‌بندی را در ضدعفونی‌کننده غلتاند، بعد آن را پشتش انداخت و بندها را روی سینه حمایل کرد، یک ودکا کنار دستش گذاشت و دمر توی تخت سفری دراز کشید. درد التیام پیدا کرد و چرتش گرفت، اما می‌دانست اگر وا بدهد، تا شب می‌خوابد؛ بنابراین بطری ودکا را لبهٔ پنجره گذاشت، پشت میز نشست و مشغول تصحیح دیکتهٔ فرانسهٔ کلاس پنجمِ ب شد؛ همزمان سپیده‌دم پنجشنبه نرم‌نرمک به «گودال» سرک می‌کشید و زاغچه‌ها لابه‌لای شاخ‌وبرگ نارون‌ها ولوله می‌کردند.

گاهی یاد زخمش می‌افتاد و به آن همچون خاطره‌ای فراموش‌نشدنی فکر می‌کرد. همهٔ تلاشش را می‌کرد تا روی آن ماجرا سرپوش بگذارد و آن را از یاد ببرد، اما همیشه کم می‌آورد. برگه‌ها را به‌آرامی تصحیح می‌کرد، چون کار مورد علاقه‌اش بود و جدا از این، تصحیح کردنْ ذهنش را از افکار ناگوار دور می‌کرد. ساعت شش‌ونیم هفت کارش تمام شد. یک شلوار جیب‌دار فلانل کهنه و نیم‌تنهٔ گرمکن به تن کرد و بی‌صدا به سوی کلیسا رفت که همیشه باز بود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۶۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۰۸ صفحه

حجم

۴۶۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۰۸ صفحه

قیمت:
۱۲۲,۰۰۰
۷۳,۲۰۰
۴۰%
تومان