دانلود و خرید کتاب مسیر زندگی میگل دلیبس ترجمه علیرضا شفیعی نسب
تصویر جلد کتاب مسیر زندگی

کتاب مسیر زندگی

نویسنده:میگل دلیبس
انتشارات:نشر نی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب مسیر زندگی

کتاب مسیر زندگی نوشتهٔ میگل دلیبس و ترجمهٔ علیرضا شفیعی نسب است. نشر نی این رمان اسپانیایی را منتشر کرده است.

درباره کتاب مسیر زندگی

کتاب مسیر زندگی (El camino) یکی از آثار ماندگار میگل دلیبس، نویسنده‌ٔ اسپانیایی است. این رمان در سال ۱۹۵۰ منتشر شد. دلیبس در این رمان، با زبانی ساده و روان، به بررسی پیچیدگی‌های زندگی، مرگ، عشق و روابط انسانی پرداخته است. داستان کتاب درباره‌ٔ یک مرد سال‌خورده به نام «آگوستین» است که پس‌از سال‌ها کار و تلاش، تصمیم می‌گیرد به روستای زادگاهش بازگردد. در این سفر، آگوستین خاطرات گذشته‌ٔ خود را مرور می‌کند و با رویدادهای مهم زندگی‌ خود روبه‌رو می‌شود. او با دوستان قدیمی خود دیدار می‌کند، با عشق دوران جوانی خود مواجه می‌شود و درنهایت به درک عمیق‌تری از زندگی و مرگ می‌رسد. این رمان در ۲۱ فصل نگاشته شده است.

خواندن کتاب مسیر زندگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی اسپانیا و علاقه‌مندان به قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مسیر زندگی

«فلفلی بزرگه هم، مثل بسیاری از زنان، تا وقتی‌که هیچ مردی دوستش نداشت و خود را به عشق او نسپرده بود وانمود می‌کرد از عشق بیزار است. گاهی می‌خندید که تنها عشق زندگی‌اش دقیقاً نتیجۀ شور اخلاقی اوست. اگر آن اشتیاق را نداشت، یکشنبه‌شب‌ها به کوه و جنگل نمی‌زد و جوانان روستا را به جان خود نمی‌انداخت، و اگر جوانان روستا را به جان خود نمی‌انداخت کینوی یک‌دست فرصتی برای دفاع از او نمی‌یافت، و اگر این فرصت پیش نمی‌آمد قلب پژمردۀ فلفلی بزرگه، که تنگ و بسته میان قفسۀ سینه‌اش جا خوش کرده بود، به مهر نمی‌جنبید. اولین و تنها ثمرۀ عشقش سلسله‌ای از علت‌ها و معلول‌ها و اتفاق‌ها بود که هرگاه به آن فکر می‌کرد حال عجیبی به او دست می‌داد. واقعاً حکمت خداوند را شکر!

مدتی طول کشید تا عشق فلفلی و کینوی یک‌دست در روستا علنی شود. خیلی هم کُند پیش می‌رفتند. ناسلامتی موضوع مهمی بود. کینوی یک‌دست قبل از ماجرای جوانان به فلفلی فکر کرده بود. نه فلفلی جوان بود، نه کینو. از سوی دیگر، فلفلی لاغر و استخوانی بود و برای خودش کسب‌وکار و صدالبته شم تجاری داشت، دقیقاً همان چیزی که کینو بویی از آن نبرده بود. اخیراً کینو تا خرخره زیر بار قرض‌وقوله رفته بود. راست می‌گفتند که یک برگ علف باغچه هم دیگر به او تعلق ندارد.

گذشته از این، فلفلی لاغر و کمرباریک و پاقلمی بود. دست‌کم در ظاهر که این‌طور می‌نمود، چون نه کینو پاهای فلفلی را دیده بود و نه هیچ‌کس دیگر. روی‌هم‌رفته، فلفلی بزرگه برای کینو یک تیر و صد نشان بود.

وقتی کینوی یک‌دست سـر پـل از او در بـرابـر جوانـان دفاع کرد، هیچ هدف خودخواهانه‌ای در سر نداشت. این کار را کرد چون مردی شریف و درستکار بود و از خشونت بیزار، به‌ویژه از خشونت به زنان. بعدش مگر کار پیچیده نشد و فلفلی چنین و چنان به او نگاه نکرد و دستش را با آن حرارت نبوسید و کینو قلقلک نشد و دلش به مهر نجنبید؟ چه عیبی دارد، خب این‌ها علت و معلول است، رویدادهایی لازم برای هدفی ناگزیر: مشیت الهی.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
می‌خواست پسرش را به جایگاهی برساند که خودش نتوانسته بود به آن برسد. همۀ این‌ها خیالات باطل بود. آدم‌بزرگ‌ها بعضی وقت‌ها خیالاتی داشتند لجوجانه‌تر و مسخره‌تر از بچه‌ها.
Atiyeh
می‌گفتند این کارِ نیکِ پاکوی آهنگر مصداق بارز ریاکاری و خودنمایی است. اما دانیل جغد از یک چیز اطمینان داشت: گناه نابخشودنی پاکو، سوای ظاهر جذابش، صرفاً این بود که قوی‌ترین مرد دره بود، تمام دره.
Atiyeh
زیر بار حرف زور و مجازات بی‌چفت‌وبست و دلبخواهی و سلیقه‌ای نمی‌رفت. خواهرش هم به شیوۀ خودش احترام او را داشت. ارادۀ کثافت مثل خواهرش سست نبود، بلکه مثل ارادۀ مردهای بزرگسال بود، و سارا هم در خانه و هم بیرون خانه این را خوب می‌دانست. کثافت برای خودش شخصیت داشت. با گذر زمان، احترام دانیل به کثافت بیشتر هم شد. روکه خیلی اوقات با بچه‌های دره دعوا می‌کرد و همیشه بی‌آن‌که کتکی بخورد برنده می‌شد.
Atiyeh
«تو می‌توانی آدم بزرگی بشوی! یک آدم خیلی بزرگ، دانیل جان! من و پدرت دوست نداریم به خاطر ما از پیشرفت محروم شوی.»
Atiyeh

حجم

۱۶۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۱۶۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۱۰۸,۰۰۰
۶۴,۸۰۰
۴۰%
تومان