کتاب راهنمایی فلسفی برای میانسالی
معرفی کتاب راهنمایی فلسفی برای میانسالی
کتاب راهنمایی فلسفی برای میانسالی نوشتهٔ کیه ران ستیا و ترجمهٔ احسان سنایی اردکانی است. نشر گمان این کتاب را منتشر کرده است. این اثر با آثار معمولِ خودیاری متفاوت است.
درباره کتاب راهنمایی فلسفی برای میانسالی
کتاب راهنمایی فلسفی برای میانسالی که جلد ۱۹ از مجموعهٔ «خرد و حکمت زندگی» است، در شش فصل نوشته شده است. این کتاب در حوزهٔ فلسفهٔ کاربردی و حاوی تأملی فلسفی است در چالشهای میانسالی و به این سؤال بنیادی پرداخته که چه احساسی به زندگیمان داریم. این اثر شکلوشمایل یک راهنمای خودیاری را دارد. نویسنده معتقد است که فلاسفه، تنگناهای میانسالی را نادیده گرفتهاند، اما این تنگناها بهلحاظ فلسفی جذابند و با سازوبرگی که فلاسفه به کار میبندند، میتوان برایشان فکر چاره کرد. تا حدود قرن هجدهم میلادی، هیچ خط و مرز روشنی بین فلسفهٔ اخلاق و خودیاری وجود نداشت. فلاسفه اتفاقنظر داشتند که تأمل در زندگیِ خوب باید به بهترشدن زندگیمان بینجامد. گسست بین این اهدافْ بدعتی متأخرتر است. امروزه کمتر فیلسوفی کتاب خودیاری مینویسد و اگر هم چنین کنند، بیشترشان به فلاسفهٔ کلاسیک متوسل میشوند. رویکرد کیه ران ستیا در این کتابْ تاریخی نیست.
خواندن کتاب راهنمایی فلسفی برای میانسالی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه درمورد میانسالی با رویکردی فلسفی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب راهنمایی فلسفی برای میانسالی
«در اتاق کارم در دانشگاه امآیتی ایستادهام و دستبهسینه زل زدهام به نشانگرِ موس روی صفحهٔ کامپیوتر، که کنار عنوانِ «در دم زیستن» چشمک میزند؛ مرددم. آیا تمایلی به نوشتن این فصل دارم؟
مسلماً دارم. ماههاست درگیر این کتابم و سالهاست که به فکرش بودهام. میخواهم تمامش کنم. اما اگر بخواهم کاملاً روراست باشم، از فکرِ بهپایانرساندن آن، ترس برَم میدارد. مستقیم از خودم میپرسم: «گیریم کتاب هم تمام شد. متن را بازبینی و ویرایش کردند و پیشنویسها به دستم رسید: آیا این برایم مایهٔ لذت و خوشنودی است؟» و ندای مهارناپذیرِ خودآگاهم آشکارا جواب میدهد که «نه!» در بهترین حالت، مرددم. وقتی کتاب را به اتمام برسانم، خرسندم از اینکه کاری را کردهام که به اعتقادم ارزش انجامدادنش را داشته، ولی در عین حال باید با پروژهای وداع کنم که برایم بسیار ارزشمند بوده است. این در زندگیام حفرهای به جا خواهد گذاشت.
تجربه نشان داده که این حفره بهزودیِزود پر خواهد شد. و بعد نوبت میرسد به پروژهٔ بعدی: کلاسی برای تدریس، کتابی برای مطالعه، یا مقالهای برای نوشتن. همینطور ادامه خواهم داد. اما این حرکت شبیه دویدن روی تردمیل است. زندگی یعنی سلسلهپروژههایی که یکایک پشت سر گذاشته میشوند و بهتدریج بر شمارشان افزوده میشود. آینده هم فقط آبستن دستاوردها و شکستهای بیشتری از همان دست است که به گذشتهام شکل داده. تفاوتش با زندگیای که تا به حال زیستهام صرفاً تفاوتی است کمّی ـیکجور انباشتِ صِرف اعمال آدمی.
این فقط مختص حیطهٔ کار هم نیست. نقاط عطف معمولِ زندگی شخصی هم به همین منوال است: اولین بوسه، اولین یار، اولین همآغوشی، نامزدی، ازدواج، بهدنیاآوردنِ بچه، از پوشک گرفتنش، و فرستادنش به مدرسه و دانشگاه و خانهٔ بخت ـو در کل، بهقول استوارت لیِ کمدین، «این سورِ بشریِ خالص و بیحدوحصر.»(۱) این دستاوردها برایم ارزشمند است، اما هرکدام تلخیها و شیرینیهایی دارد: سخت مشتاقشان هستی، پیگیرشان هستی، و عاقبتْ مأیوسانه به انجام میرسند. پروندهای بسته میشود. حالا نوبت چیست؟
حس تکرار و بیهودگی، و پوچی بهجامانده از نیازی که مرتفع شده: فقط من نیستم که چنین احساسی دارم. شاید شما هم تجربهاش کرده باشید و گرفتار مشغلههای میانسالی باشید ـکه یکی پس از دیگری میآیندــــــ و ندانید که حالا نوبت چیست. ما نمودِ قربانیانِ بحران میانسالی هستیم، در تقلای رسیدن به چیزی ظاهراً ارزشمند. و بهقدر کافی هم موفقیم، اما همزمان بیقراریم و ناراضی.»
حجم
۲۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
حجم
۲۰۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۸۰ صفحه
نظرات کاربران
کتاب با وجود اشارههای فلسفی متعدد، برای من بهعنوان یک راهنمای فلسفی عمل نکرد. بلکه بیشتر این احساس را داشتم که در حال خواندن تکالیف نویسنده بعد از جلسات مختلف تراپی هستم. خواندن این که نویسنده چطور بحران میانسالی خود