کتاب غلبه بر بی معنایی
معرفی کتاب غلبه بر بی معنایی
کتاب غلبه بر بی معنایی؛ تاملاتی درباره یافتن معنا در زندگی نوشتهٔ فرانک مارتلا و ترجمهٔ سیدرضا حسینی است و نشر خزه آن را منتشر کرده است. این کتاب به شما کمک میکند تا زندگی معنادارتری داشته باشید.
این کتاب توضیح میدهد که اساساً چرا انسان به دنبال یافتن معناست، آن خطای تاریخی را بررسی خواهد کرد که به اضطراب وجودی مدرن منجر شد و مسیرهایی آسان به شما معرفی خواهد کرد که شما را به یک زندگی معنادارتر رهنمون خواهند شد. تعدادی از دیدگاههایی که در این کتاب مطرح خواهند شد ممکن است عجیب به نظر برسند. برخی دیگر شاید از نظر شما بدیهی باشند و دیدگاههایی هم ممکن است باشند که شما پیشاپیش آنها را کاملاً پذیرفتهاید. اما هدف همهٔ این دیدگاهها این است که شالودهای محکم و استوار به شما بدهند تا یک زندگی رضایتبخش، جانافزا و معنادارتر را بر آن بنا کنید.
درباره کتاب غلبه بر بی معنایی
وقتی نخستین بار احساس کردید زندگی بیهوده است، کجا بودید؟ نگران نباشید. شما تنها نیستید. در کتاب غلبه بر بی معنایی با اندیشمندان و فیلسوفان بزرگی آشنا خواهید شد که با بیمعنایی زندگی مقابله کردند و با غلبه بر آن، به احساس جانبخش و جانافزای معناداری دست یافتند.
ما انسانها آرزو داریم زندگیمان مهم، ارزشمند و معنادار باشد. فقدان معنا یک محرومیت روانی جدی است که آدمی را به کام افسردگی میکشاند. معنا به زندگی انسان انگیزه میدهد و برای سلامتی و بهزیستی او مهم است و به تعبیری عامتر زندگیای را باعث میشود که ارزش زیستن داشته باشد. در واقع، مطالعات چندی نشان دادهاند انسانهایی که در زندگی حس نیرومند هدفمندی را تجربه میکنند، معمولاً عمر طولانیتری دارند.
مشکل این است که فرهنگ غرب هر روز که میگذرد در ارائهٔ پاسخی واقعی و رضایتبخش به این «چرای» همیشگی درماندهتر میشود. نیاکان ما برای یافتن پاسخ این پرسش که «چگونه باید زندگی کنم؟»، به فرهنگ خود رجوع میکردند که مجموعهای بود از سنتها، باورها و نهادهایی اجتماعی که محافظهکار و انعطافناپذیر بودند. اما عصر فرهنگی جدید بنیانهای قدیمی معنا را متزلزل کرده است. با اینکه علم جدید وضع زندگی انسانها را بسیار بهبود بخشیده، نظامهای ارزشی و تبیینهای دنیای قدیم را تضعیف کرده و متأسفانه نتوانسته است شالودهٔ محکم جدیدی برای معنا و ارزشهای انسانی فراهم آورد.
در جهانبینی مدرن ایدهآلیستی، شما آزاد هستید تا معنا را برای خودتان تعریف کنید و بر مبنای ارزشهایی که خودتان برمیگزینید، راه خودتان را بروید. متأسفانه، در این صورت شما به جای اینکه احساس آزادی کنید، فقط احساس تهی بودن خواهید کرد. شما در مقایسه با نسلهای پیشین، با سختی، هوشمندی و کارآمدی بیشتری کار میکنید، اما هرچه میگذرد، کمتر میتوانید توضیح دهید که چرا اینقدر جان میکَنید. اینهمه تلاش میکنید تا به کجا برسید؟ شما با پای خودتان به «تلهٔ مشغله» افتادهاید. پرمشغله بودن مثل یک نوع سوپاپ وجودشناختی عمل میکند و نمیگذارد تهی بودن زندگی ما به چشممان بیاید. برای اجتناب از کسالت و برای اینکه هیچوقت با افکارتان تنها نشوید، هر کاری که بتوانید میکنید تا این حس پرمشغله بودن و اضطرار با شما بماند. آدمها برای اجتناب از فکر کردن به آنچه واقعاً دلشان میخواهد در زندگی خود انجام دهند، هر هدفی را که مظاهر قدرت به آنها توصیه کنند، دنبال میکنند.
درواقع، انسان تنها با روبهروشدن با بیهودگی زندگی و پذیرش پوچی وجود میتواند خودش را از قید و بندها برهاند و مفهوم مستحکمتری از معنا در زندگی خود بیابد. در کتاب غلبه بر بی معنایی، سبک تازهای برای اندیشیدن دربارهٔ معناداری ارائه میشود که با وجوه مشترک انسانی ما کار دارد و شما را صرفنظر از اینکه به لحاظ فرهنگی، مذهبی یا جز آن چه پیشینهای داشته باشید، به سوی یک زندگی رضایتبخشتر و معنادارتر هدایت خواهد کرد.
بخشها و فصلهای کتاب غلبه بر بی معنایی از این قرار است:
بخش اول: چرا انسان در جستجوی معناست
فصل یکم: بر پوچی زندگی غلبه کن
فصل دوم: شما موجود بیاهمیتی هستید که از سر تصادف از این جهان گذرا سر درآوردهاید- هیچ اشکالی هم ندارد که چنین باشد
فصل سوم: خوشبختی هدف مهمی در زندگی نیست
فصل چهارم: زندگی شما الان هم معنادار است
بخش دوم: دیدگاهی جدید دربارهٔ معنا
فصل پنجم: بحران وجودی باعث میشود مدرن شوید
فصل ششم: عقیدهٔ رمانتیک
فصل هفتم: با یا بدون معنای زندگی، در زندگی معنا هست
فصل هشتم: تدوین یک نظام ارزشی شخصی
بخش سوم: راههای رسیدن به یک زندگی معنادارتر
فصل نهم: در روابط خودتان سرمایهگذاری کنید
فصل دهم: اگر به دیگران کمک کنید، به خودتان کمک کردهاید
فصل یازدهم: همان کسی بشوید که هستید
فصل دوازدهم: استعدادهای خود را بشناسید
خواندن کتاب غلبه بر بی معنایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید نگاهی نو به معنای زندگی خود بیندازید این کتاب را بخوانید.
بخشی از کتاب غلبه بر بی معنایی
«این صحنه را در ذهنتان مجسم کنید: دارید در سالن فرودگاه گوشی موبایلتان را شارژ میکنید. مردی به شما نزدیک میشود و میگوید، «شما به برق اعتقاد دارین؟» من و شما و مطمئناً هر کس دیگری که در سالن فرودگاه باشد، میدانیم که سبک زندگی مدرن امروزی کاملاً به برق وابسته است و مسلماً دلیلی ندارد وجود داشتن نیروی برق را زیر سؤال ببریم. همان مرد دوباره سرش را جلو میآورد و این بار میپرسد «شما به خدا اعتقاد دارین؟» این سؤال قدری جدیتر است و صرفنظر از هر جوابی که به آن بدهید، احتمالا قبلاً در زندگی خود به آن فکر و حتی شاید بر سر آن با دیگران بحث کردهاید. برخلاف آن سؤال غیرمنطقی دربارهٔ نیروی برق، سؤال دربارهٔ اعتقاد به وجود خدا به نظر شما سؤالی کاملاً جدی خواهد آمد. درک شما از این پرسشگری دینی باعث میشود شما مدرن شوید.
به نظر کسانی که پانصد سال پیش در اروپا زندگی میکردند، سؤال دربارهٔ خدا همانقدر عجیب میآمد که امروزه سؤال دربارهٔ نیروی برق به نظر ما عجیب میآید. در آن زمان خدا –و نه نیروی برق– همه جا حاضر بود. دنیای آنها دنیایی بود که موجودات فراطبیعی –ارواح، شیاطین و جادو– بر آن سیطره داشتند. عموماً اعتقاد بر این بود که روح بیماران به تسخیر شیاطینی درمیآید که میتوانند آنها را به ارتکاب اعمال شرارتبار سوق دهند. هدایای قدیسان قدرت شفابخشی داشت. طوفان، قحطی، بیماریهای همهگیر و دورههای باروری کار خدا تلقی میشدند. سر مردم همیشه به آئینهایی جمعی گرم بود، مثلاً در مزارع ذرت انجیل میخواندند تا ارواح خبیثی را برانند که ممکن بود به محصولشان آسیب بزنند. به قول ماکس وبر، جامعهشناس آلمانی، دنیای انسانهای پیشامدرن افسونزده بود. وجود خدا و ارواح یک مسألهٔ اعتقادی نبود، بلکه امری کاملاً مسلّم به شمار میرفت. کل جهان هستی موجودیتی معنادار بود که همهٔ اجزایش بر اساس برنامهای هدفمند با هم ارتباط داشتند. فقط هم در اروپای قرون وسطی چنین نبود. همهٔ دنیا بر این مدار میچرخید. البته، اسامی و کارکرد ارواح گوناگون در فرهنگهای مختلف با هم فرق میکرد. بعضی فرهنگها به یک خدای خالق متعال و بعضی دیگر به تعداد بیشماری ارواح محلی اعتقاد داشتند. با وجود این، صرفنظر از ویژگیهای اعتقادی انسانها، دنیای افسونزده دنیایی بود که در آن انواع و اقسام ارواح، شیاطین، خدایان و نیروهای کیهانی همهٔ رخدادهای کوچک و بزرگ را تحت تأثیر قرار میدادند.»
حجم
۱۴۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
حجم
۱۴۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۵۲ صفحه
نظرات کاربران
کتاب به خوبی به پوچی دنیا و اینکه اصلا مجبور نیست به ما معنی بده اشاره داره و در پایان تلاش میکنه معنا یابی کنه در این پوچی تلاشی شاید بی ثمر مذبوحانه شایدم مثمر ثمر واقعی بستگی به خواننده
میتواند کناب تاثیر گذاری باشد.