دانلود و خرید کتاب املاک رابینسون حامد حبیبی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب املاک رابینسون

کتاب املاک رابینسون

نویسنده:حامد حبیبی
امتیاز:
۴.۵از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب املاک رابینسون

کتاب املاک رابینسون نوشتهٔ حامد حبیبی است. گروه انتشاراتی ققنوس این مجموعه داستان کوتاه را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب املاک رابینسون

کتاب املاک رابینسون، ۱۰ داستان کوتاه و معاصر و ایرانی را در بر گرفته است. گفته شده است که داستان‌های حامد حبیبی گاه به یک قطعه شعر می‌ماند؛ پر از تصویر آدم‌ها و مکان‌هایی محو؛ انگار نویسنده از پشت شیشه‌ای بخارگرفته به جهان می‌نگرد و خواننده را با خود همراه می‌کند تا با آنچه پیش از این از کنارش به‌آسانی گذشته، روبه‌رو شود. این داستان‌ها گاهی فضایی ملتهب و کابوس‌وار دارد که از واقعیت‌های روزمرۀ زندگی جدا نیست؛ درست مثل رؤیایی که اتفاق وحشتناکی در آن نمی‌افتد، اما حضور در آن موقعیت دلهره‌آور است. حامد حبیبی قهرمان قصه و خواننده‌اش را میان واقعیت و رؤیا در جهانی کژومژ رها می‌کند. همۀ آنچه روایت می‌شود، آنچه از دید راوی و شخصیت دیده می‌شود، این فضای کج‌ومعوج، آن چیزی است که انسان زیسته در این عصر ناخواسته به آن مبتلا است؛ آن رنجی که تنها ادبیات توانایی نمود آن را دارد. این داستان‌ها جلوه‌هایی از جهان امروز هستند که نه می‌توان گفت رئالیسم محض است و نه می‌توان آن را ذیل ژانر دیگری دسته‌بندی کرد. حامد حبیبی برگزیدۀ جایزه بنیاد گلشیری در سال ۱۳۸۸، برندۀ هفتمین جایزۀ ادبی اصفهان و تقدیرشدۀ جایزۀ «روزی روزگاری» بوده است.

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب املاک رابینسون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب املاک رابینسون

«نمی‌داند از سر بیکاری بوده یا چی. نمی‌داند کشوی دوم را کشیده یا کابینت بالای گاز را باز کرده. نمی‌داند قبل از آن بوده که پایش به پایه میز بخورد و گوشه ناخنش بشکند و زیرش عین المنت قرمز شود یا بعد از آن. هیچ نمی‌داند. اما بالاخره انگار متر را از جایی گیر آورده یا پیدا کرده یا به دستش داده‌اند یا خیال کرده متری گیر آورده یا پیدا کرده یا به دستش داده‌اند. بیکار بوده. این خیلی محتمل است. آدم تا بیکار نباشد که سرِ متر را نمی‌گیرد از جایش بکشد بیرون. متر عین مار چنبره زده بوده دور سرنوشتش در جلدش، در لاکش، در لاک زردرنگش. حالا ایشان چقدر بیکار بوده که سر متر را گرفته کشیده بیرون و قلاب کرده به آن سرِ میز، همان میزی که قبلش یا بعدش انگشت شست پایش خورده بوده به پایه‌اش، مشخص نیست. اصلا معیار سنجش بیکاری چیست: تعداد مگس‌هایی که می‌پرانی، یا مرغ‌های دریایی همیشه گرسنه‌ای که می‌شماری، یا تعداد دفعاتی که در زندگی به یقین می‌رسی یا به چیزی شک می‌کنی؟ معیار هرچه باشد ایشان آرامش متر را بر هم زده، درازش کرده و متر مثل یک قلاب ماهیگیری حرف‌شنو رفته و چسبیده به آن طرف میز سست جلوی کاناپه. میز آن‌قدر سست بوده که نمی‌شده روی فرش بکشی‌اش. باید بلندش می‌کردی، وگرنه یک پایه‌اش به شرق می‌رفته یکی به غرب و میز، مثل شتری که خنجر به گلویش بزنند، زانو می‌زده جلوی کاناپه پردست‌انداز.

لابد نگاه کرده به عدد روی متر: هشتادوهشت سانتیمتر. دقیق‌تر که نگاه کرده دو میلیمتر هم بیشتر بوده. خیلی احتمال دارد که تعجب کرده باشد. آخر معنی ندارد که طول یک میزِ سست هشتادوهشت سانتیمتر و دو میلیمتر باشد. عرضش را اندازه گرفته: پنجاه وهفت سانت ونیم. بیشتر تعجب کرده شاید. فکر کرده لابد ایراد از متر است. بعضی مترها از نیم شروع می‌شوند یا یک، قبلا از جایی بریده شده یا سوخته‌اند یا تهدیدی در کار بوده، خرابکاری، یا هرچی. مترِ خراب بد چیزی است.

دیده نخیر. متر در کمال صحت و سلامت است. متری است برای خودش. سرِ متر را انداخته آن طرف کاناپه: دویست ونه سانتیمتر. عرض: هشتادوسه ونیم. شاید همین‌جاها بوده که چشمش افتاده به کتابخانه خالی کنارِ دیوار. کتاب‌ها را هنوز از داخل کارتن‌ها بیرون نیاورده بوده. همسایه‌ها گفته‌اند یا شاید نوشته‌اند یا شهادت داده‌اند یا اعتراف کرده‌اند که وقتی جیغ و داد کرده و آن‌ها خودشان را رسانده‌اند هم، هنوز کتاب‌ها را بیرون نیاورده بوده. عرضِ کتابخانه پنجاه ونه سانت بوده، دو میلیمتر کم. دوباره متر را عین مار انداخته بیخ گلوی کتابخانه، بالایش، پایینش، جایی در وسطش. همان بوده: پنجاه ونه سانت، دو میلیمتر کم. ارتفاع کتابخانه از موکت صدوهفتادوهشت ونیم. دیگر کم‌کم داشته مشکوک می‌شده، هیچ‌کس نمی‌داند به چی. البته این خاصِ او نیست. همیشه همین‌طور است، هیچ‌کس نمی‌داند دیگران به چه چیزی مشکوک می‌شوند. آدم‌ها فقط مشکوک می‌شوند. البته گاهی هم به یقین می‌رسند. هیچ‌کدامش مشخص نیست، نبوده و نخواهد بود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۷۹ صفحه

حجم

۵۹٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۷۹ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان