کتاب طرز فکر
معرفی کتاب طرز فکر
کتاب طرز فکر نوشتۀ کارول دوک و ترجمۀ پرنیان پورملک آرا است. انتشارات آتیسا این کتاب آموزشی را روانۀ بازار کرده است.
درباره کتاب طرز فکر
در کتاب طرز فکر یاد خواهید گرفت که چگونه باوری ساده دربارۀ خودتان، بخش عظیمی از زندگی شما را هدایت میکند؛ در واقع این باور در هر بخش از زندگی شما نفوذ میکند. قسمت بسیاری از آنچه شما بهعنوان شخصیت خود تصور میکنید، از این طرز فکر نشئت میگیرد. بسیاری از مواردی که ممکن است مانع از تحقق تواناییهای بالقوهٔ شما شود نیز ناشی از آن است. گفته شده است که تاکنون هیچ کتابی دربارهٔ این طرز فکر توضیحی مطرح نکرده و نحوهٔ استفاده از آن را در زندگی به مردم نشان نداده است. شما ناگهان متوجه عظمت آن در علوم، هنر، ورزش و تجارت میشوید. شریک زندگی، رئیس، دوست و فرزندانتان را درک خواهید کرد و یاد میگیرید که چطور از توان و استعدادهای خود و فرزندانتان استفاده کنید. در این اثر و در بیشتر موارد نام و اطلاعات شخصی افراد برای حفظ ناشناسبودن آنها تغییر پیدا کرده و در برخی موارد تلفیقی از سرگذشت چندین نفر آورده شده تا فهم نکتهٔ اصلی آسانتر شود. نویسنده در پایان هر فصل و در طول فصل آخر، روشهایی را برای استفاده از درسها به ما نشان میدهد؛ روشهایی برای اینکه بتوانیم ذهنیتی را که زندگی ما را هدایت میکند، بشناسیم و با نحوهٔ عملکرد آن آشنا شده و در صورت تمایل آن را تغییر دهیم.
خواندن کتاب طرز فکر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب آموزشی را به دوستداران تمرین و تغییر خود پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب طرز فکر
«طرز فکرها
وقتی محققی جوان و تازهکار بودم اتفاقی رخ داد که زندگیام را دگرگون کرد. تمام فکروذکرم این بود که متوجه شوم مردم چگونه با شکستها مقابله میکنند. تصمیم گرفتم از طریق مشاهده دستوپنجه نرم کردن دانشآموزان با مشکلات سخت، درباره این موضوع مطالعه کنم؛ بنابراین بچهها را یکییکی به اتاقی در مدرسهشان بردم، کاری کردم که احساس راحتی کنند و سپس به آنها یک سری پازل دادم تا حل کنند. اولین پازلها نسبتاً آسان بود؛ اما بعدیها سخت میشدند همین که دانشآموزان شروع کردند به عرقکردن، تقلاکردن و غرزدن راهحلهایشان را نگاه کردم و درباره آنچه بدان میاندیشیدند و احساس میکردند تحقیق کردم انتظار داشتم در نحوه رویارویی بچهها با مشکلات، تفاوتهایی وجود داشته باشد؛ اما چیزی دیدم که هرگز انتظارش را نداشتم. در مواجهه با پازلهای دشوار پسر ۱۰ساله ای صندلیاش را جلو کشید، دستهایش را به هم مالید لبهایش را لیسید و فریاد زد: من عاشق «چالشم» دیگری که سرش با پازلها گرم بود با شادی نگاهی کرد و بااقتدار گفت: «میدانید، امیدوار بودم که این آموزنده باشد!» تعجب کردم مشکلشان چیست؟ همیشه این طور فکر میکردم که آدم یا با مشکل دستوپنجه نرم میکند یا نمی. کند. هرگز فکر نمیکردم کسی شکست را دوست داشته باشد! آیا آنها عجیبوغریب بودند یا اینکه چیزی را میدانستند؟
هرکس الگویی دارد؛ کسی که در لحظات حساس زندگیاش راه را به او نشان میدهد. این بچهها الگوی من بودند. بدیهی است آنها چیزی را میدانستند که من از آن اطلاعی نداشتم، مصمم بودم آن را کشف کنم و طرز تفکری را که شکست را به یک موهبت تبدیل میکرد درک کنم. آنها چه میدانستند؟ آنها میدانستند که خصوصیات انسان مثل مهارتهای ذهنی، قابلتوسعه است این همان کاری بود که انجام میدادند و باهوشتر میشدند. نهتنها با شکست مأیوس نمیشدند، بلکه حتی گمان هم نمیکردند که موفق عملنکردهاند. آنها میپنداشتند که در حال یادگیریاند.
از سوی دیگر فکر میکردم خصوصیات انسان غیرقابلتغییر است. انسان یا باهوش است یا نیست و شکست؛ یعنی اینکه او باهوش نبوده. است. به همین سادگی! برنامهریزی برای موفقیت و دوریکردن از شکست به هر قیمتی به معنی باهوش بودن است. تلاش و کوشش اشتباهات و پشتکار هم بخشی از آن هستند. اینکه خصوصیات انسان قابلتوسعه یا غیرقابلتغییر هستند مسئلهای قدیمی. است مسئله جدید، معنایی است که این باورها برای شما. دارند این طرز تفکر که هوش و شخصیتتان، چیزی قابلتوسعه است یا در مقابل صفتی ثابت و تغییرناپذیر میباشد چه پیامدی دارد؟ بیایید ابتدا به طور خلاصه به بحث دیرینه و بهشدت جنجالی درباره سرشت انسان نگاهی بیندازیم و سپس به این سؤال بازگردیم که این باورها برای شما چه معنایی دارند.»
حجم
۲٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۲٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه