دانلود و خرید کتاب خاطرات شعبان جعفری هما سرشار
تصویر جلد کتاب خاطرات شعبان جعفری

کتاب خاطرات شعبان جعفری

نویسنده:هما سرشار
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب خاطرات شعبان جعفری

کتاب خاطرات شعبان جعفری؛ نگاهی متفاوت به رویدادهای دوران پهلوی نوشته و پژوهش هما سرشار است و انتشارات طاهریان آن را منتشر کرده است. شعبان جعفری، یکی از مشهورترین شاهدان زندهٔ ۲۸ مرداد بود که تا سال‌های بعد از انقلاب ۵۷ لب به سخن نگشوده بود، تااینکه هما سرشار در امریکا با او مصاحبهٔ مفصلی می‌کند که متن آن مصاحبه را در این کتاب می‌خوانید. شعبان جعفری مردی است که بسیاری از او حرفی، نقلی یا خاطره‌ای دارند و کمتر ایرانی می‌تواند در مقابل شنیدن نامش بی‌تفاوت بماند.

درباره کتاب خاطرات شعبان جعفری

هما سرشار شعبان جعفری را اینگونه توصیف می‌کند: «مردی سنتی، لوطی‌منش، قانع، شاکر داده‌ها و نداده‌ها، بلندطبع، تیزهوش، محتاط و محافظه‌کار، شوخ‌طبع و نکته‌سنج، یکی از همان اهالی آشنای جنوب شهر با محفوظاتی بکر و دست‌نخورده و فرهنگی قالب‌گرفته و پیش‌ساخته موجودی وقت‌شناس و منظم با حافظه شفاف و اهل شعر و شاعری؛ ورزشکاری عاشق قدرت و هر آنچه نشان از این قدرت دارد که کمترینش می‌تواند لباس ارتشی و نظامی باشد، انسانی که کمبود دانش کتابی‌اش را با یک ارتباط ویژه حسی و بدون کلام به سادگی ممکن می‌سازد، مردی خودساخته با توانایی بهره‌برداری هشیارانه از فرصت‌هایی که در زندگی پیش می‌آید.»

بسیاری دربارهٔ سال‌های پرآشوب ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ و رویدادهای ۱۴ آذر، ۳۰ تیر، ۹ اسفند و ۲۸ مرداد گفته‌اند و نوشته‌اند، ولی هنوز اهل قلمی از زبان و دید کسی که آن لحظات پرتنش را در خیابان زیسته، داخل معرکه و میان گود بوده چیزی ننوشته است. کتاب خاطرات شعبان جعفری از آن دست کتاب‌هایی است که به آن تاریخ شفاهی می‌گویند.

هدف سرشار از این مصاحبه ارائه اطلاعات و اصطلاحات زبان شناختی جنوب شهر نیست، هر چند از ورای آن ناچار به بخشی از این فرهنگ و چم و خم سخن‌گفتن ساکنان این منطقه دست خواهیم یافت. او دنبال گردآوری آگاهی‌های سیاسی- اجتماعی از منظری نوین بود، نه ثبت و ضبط فرهنگ لوطی‌گری یا جنوب شهری. 

شعبان جعفری، با سابقه‌ای که از فرهنگ و شیوه بارآمدنش داریم، باستانی‌کاری از تبار دوازده مردسالاران جنوب شهر، تصمیم گرفت سفره دل خود را در مقابل یک زن بگشاید.

جعفری در این کتاب دربارهٔ حوادثی چون ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، خرداد ۱۳۴۲، انقلاب ۵۷ و گروه‌ها و افرادی چون فداییان اسلام، آیت‌الله کاشانی، شاه و ... سخن می‌گوید.

خواندن کتاب خاطرات شعبان جعفری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ تاریخ شفاهی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب خاطرات شعبان جعفری

«س) بعد از ۲۸ مرداد اولین بار کی شاه را دیدید؟

ج) بله. خدمت شما عرض کنم که ۲۸ مرداد، خدا زاهدی رو بیامرزه، ما با زاهدی اینا بودیم. آقای زاهدی گفت: «اعلی‌حضرت فردا صبح میان. اگه خودت میخوای بری برو ولی به کسی نگو!» مام یه دسته گل گرفتیم و رفتیم. تو اون فیلمی که برای مصدق درست کردن اون تو هستم، همون روزی که شاه برگشت، نشونم میدن که دارم دسته گل به شاه میدم. همون ۲۸ مرداد.

س) ۲۸ مرداد که نه، ۳۱ مرداد. شاه ۳۱ مرداد به ایران برگشت.

ج) درسته، ببخشید. بله خدمت شما عرض کنم... اعلی‌حضرت که تشریف آوردن ما رفتیم فرودگاه. وقتی اعلی‌حضرت میخواست از طیاره پیاده بشه (فرودگاه مهرآباد یه چینه‌ای داره که مردم می‌رفتن رو چینه وامیسادن) من پریدم رو چینه دیدم که [سرگرد نعمت‌الله] نصیری و تیمسار دفتری و یه عده اونجان، تیمسار دفتری یهو رفت افتاد رو پای شاه. منم از اون بالا داد زدم که: «اعلی‌حضرت این... ها دروغ میگن! این پدرسوخته‌ها همهشون خائنن. پریروزا بهت بد و بیراه میگفتن... حالا افتادن رو پات!» هیچی من که این حرفو زدم، شاه یه نیگای اینجوری کرد و خلاصه فرز رفت. نصیری اومد پرید به من که: «برو پائین مرتیکه!» گفتم: «مرتیکه خودتی!» ما اونجا خیلی با نصیری کلنجار رفتیم. این بابا از اونوقت دیگه با ما خیلی بد شد. تا حتی به اسکورتا دستور داده بود منو بندازن زیر موتوراشون. خب، آخه هر وقت شاه میخواست یه جایی بره می‌رفتم یه دسته گل بهش میدادم. چند دفعه به اینا سپرده بود هر وقت این میاد جلو بندازیدش زیر یکی از موتورای اسکورت. اونوقت از بسکه این بداخلاق و بد کینه بود گاردیا و گروهبانا و استواراش و اینا (آخه منو خیلی دوست داشتن) به من میگفتن: «آقای جعفری حواست جمع باشه، این یه همچی دستوری به ما داده، ما اینکارو نمیکنیم ولی توام مثلاً زیاد نیا دور و ورش». از این حرفا. از اون ببعد هر چی پیش میومد این با ما مخالفت میکرد. یه وقت مثلاً شاه میخواست بیاد باشگاه رو افتتاح کنه، این مخالفت میکرد و هی میخواست جلوگیری کنه.»

رحيم اهری
۱۴۰۲/۰۶/۲۰

ارزش خوندن را داره، والبته شعبان بی مخ ها تموم. نشده و کماکان به فعالیتشون ادامه می دهند.

کاربر 7158088
۱۴۰۳/۰۶/۰۴

دیگه زمان وتاریخ ثابت کردند شعبان جعفری بی مخ بود یا خائنین توده ای عشق شوروی و استالین که دور مصدق می چرخیدند .

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۹۲ صفحه

حجم

۳٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۹۲ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان