
کتاب هنر رندانه به هیچ گرفتن
معرفی کتاب هنر رندانه به هیچ گرفتن
کتاب الکترونیکی «هنر رندانه به هیچ گرفتن» نوشتهٔ مارک منسون و با ترجمهٔ اکرم شکرزاده، توسط نشر نگاه آشنا منتشر شده است. این کتاب در دستهٔ آثار خودیاری و توسعهٔ فردی قرار میگیرد و با نگاهی انتقادی به فرهنگ موفقیت و خوشبختی، تلاش میکند مفاهیم رایج دربارهٔ شادی، موفقیت و ارزشهای فردی را به چالش بکشد. نویسنده با زبانی صریح و بیپرده، خواننده را به بازنگری در باورهایش دربارهٔ زندگی و دغدغههای روزمره دعوت میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هنر رندانه به هیچ گرفتن
«هنر رندانه به هیچ گرفتن» اثری در حوزهٔ ناداستان و خودیاری است که با روایتی غیرمتعارف و طنزآمیز، به بررسی مفاهیم موفقیت، شادی و معنا در زندگی میپردازد. مارک منسون، نویسندهٔ کتاب، با الهام از تجربیات شخصی و مثالهای واقعی، به نقد فرهنگ مصرفگرایی و وسواس جامعهٔ مدرن بر مثبتاندیشی و موفقیت بیوقفه پرداخته است. ساختار کتاب بر پایهٔ روایتهای داستانی، تحلیلهای روانشناختی و مثالهای ملموس بنا شده و هر فصل به یکی از جنبههای مهم زندگی انسان، مانند پذیرش رنج، اهمیت انتخاب دغدغهها و نقش شکست در رشد فردی میپردازد. این کتاب با ترکیب روایتهای شخصی، حکایتهای تاریخی و تحلیلهای فلسفی، تصویری واقعگرایانه از چالشهای زندگی معاصر ارائه میدهد و خواننده را به بازاندیشی در ارزشها و اولویتهایش دعوت میکند.
خلاصه کتاب هنر رندانه به هیچ گرفتن
کتاب «هنر رندانه به هیچ گرفتن» با روایتی صریح و گاه شوخطبع، به بررسی این موضوع میپردازد که چرا تلاش بیوقفه برای خوشبختی و موفقیت، اغلب نتیجهای معکوس دارد. مارک منسون در ابتدای کتاب با نقل داستان زندگی «چارلز بوکوفسکی»، شاعر و نویسندهٔ نامتعارف، نشان میدهد که پذیرش شکست و ناکامی، بخشی جداییناپذیر از زندگی است و نباید همواره در پی موفقیت و تأیید دیگران بود. نویسنده تأکید میکند که فرهنگ امروز، افراد را به داشتن دغدغههای بیپایان و تلاش برای بهتر بودن در همهٔ زمینهها سوق میدهد؛ اما این رویکرد، نهتنها به رضایت و شادی نمیانجامد، بلکه احساس ناکافی بودن را تقویت میکند. منسون با طرح مفهوم «چرخهٔ بازخورد جهنمی»، توضیح میدهد که وسواس بر احساسات مثبت و اجتناب از رنج، انسان را در دور باطلی از اضطراب و نارضایتی گرفتار میکند. در ادامه، کتاب به اهمیت انتخاب دغدغههای معنادار و پذیرش رنج بهعنوان بخشی از مسیر رشد فردی میپردازد. منسون معتقد است که شادی، نتیجهٔ حل مشکلات و مواجههٔ فعال با چالشهاست، نه فرار از آنها. او با مثالهایی از زندگی روزمره و روایتهایی از فرهنگ عامه، نشان میدهد که پذیرش محدودیتها و شکستها، راهی برای رسیدن به آرامش و رضایت پایدار است. در بخشهایی از کتاب، نویسنده به نقد باورهای رایج دربارهٔ عزتنفس و خاص بودن میپردازد و هشدار میدهد که تأکید بیش از حد بر مثبتاندیشی و استثنایی بودن، میتواند به خودشیفتگی و انکار مشکلات واقعی منجر شود. در نهایت، کتاب خواننده را به بازنگری در ارزشها، پذیرش رنج و انتخاب آگاهانهٔ دغدغهها دعوت میکند تا بتواند زندگی معنادارتری را تجربه کند.
چرا باید کتاب هنر رندانه به هیچ گرفتن را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی متفاوت نسبت به آثار رایج خودیاری، به جای ارائهٔ نسخههای ساده برای خوشبختی، خواننده را به پذیرش واقعیتهای زندگی و رنجهای اجتنابناپذیر دعوت میکند. «هنر رندانه به هیچ گرفتن» با مثالهای ملموس و روایتهای صادقانه، نشان میدهد که تلاش برای حذف مشکلات یا رسیدن به شادی دائمی، نهتنها ممکن نیست، بلکه میتواند به احساس ناکامی و اضطراب بیشتر منجر شود. مطالعهٔ این کتاب فرصتی است برای بازنگری در ارزشها، شناخت بهتر خود و یافتن معنا در دل چالشها و ناکامیها. این اثر به مخاطب کمک میکند تا با انتخاب دغدغههای معنادار و پذیرش محدودیتها، زندگی رضایتبخشتری را تجربه کند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کسانی مناسب است که از نسخههای کلیشهای موفقیت و خوشبختی خسته شدهاند و بهدنبال نگاهی واقعگرایانهتر به زندگی هستند. افرادی که با اضطراب، احساس ناکافی بودن یا وسواس بر موفقیت دستوپنجه نرم میکنند، میتوانند از خواندن این اثر بهرهمند شوند. همچنین برای علاقهمندان به روانشناسی، توسعهٔ فردی و کسانی که به نقد فرهنگ مثبتاندیشی علاقه دارند، مطالعهٔ این کتاب پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب هنر رندانه به هیچ گرفتن
«بوکوفسکی میخواست نویسنده شود، اما چند دهه، تقریباً هیچیک از مجلهها، روزنامهها، مجلات تخصصی، مدیربرنامهها و ناشران حاضر نبودند آثارش را منتشر کنند. آنها میگفتند که آثارش افتضاح، ناپخته، چندشآور و غیراخلاقی هستند. وقتی انبوهی از نامههایی که دسترد به سینهاش میزدند روی هم تلنبار شدند، نتوانست سنگینی این شکستها را تاب بیاورد و بیشتر در منجلاب افسردگی ناشی از مصرف نوشیدنیها افتاد؛ چیزی که تقریباً در تمام روزهای زندگی گریبانگیرش بود. بوکوفسکی یک شغل تماموقت در بخش بایگانی نامهها در ادارهٔ پست داشت. حقوقش ناچیز بود و بیشتر آن هم صرف اعتیادش میشد. مابقی پولش را هم در میدان اسبسواری شرطبندی میکرد. شب، تنهایی چیزی مینوشید و گاهی بعد کلی کلنجاررفتن با ماشین تایپ قدیمی خرابش، بالأخره شعری میسرود. اغلب اوقات روی زمین از خواب بلند میشد، چون شب قبل همانجا از هوش رفتهبود. سی سال به همین منوال گذشت. بیشتر این سالها در فراموشی ناشی از مصرف نوشیدنی، مواد مخدر، قمار و بیبندوباری گذشت. زمانی که بوکوفسکی پنجاهساله شد، بعد از یک عمر شکست و انزجار از خود، سردبیر یک انتشاراتیِ کوچکِ مستقل بهطرز عجیبی به او علاقهمند شد. او نمیتوانست به بوکوفسکی پول خیلی زیاد یا قول فروش بالای آثارش را بدهد، اما محبت این بازندهٔ غیرعادی، عجیب بهدلش افتادهبود، بنابراین تصمیم گرفت فرصتی به او بدهد. این اولین فرصتی بود که به بوکوفسکی رو کردهبود و او خوب میدانست که شاید آخرین باشد. بوکوفسکی در پاسخ نامهٔ سردبیر نوشت: «من باید یکی از این دو گزینه را انتخاب کنم: در ادارهٔ پست بمانم و دیوانه شوم...یا از اینجا بیرون بزنم، مشغول نویسندگی شوم و از گرسنگی بمیرم. تصمیم گرفتهام دومی را انتخاب کنم.»
حجم
۲۰۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۲۰۷٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
نظرات کاربران
مارک منسون شوخ طبع یه فصل هایی از کتاب یه کم حوصله ادمو سر میبرن ولی درکل کتاب خوبی هسسته که میشه خیلی چیزها ازش یاد گرفت
این کتاب اصلا از اون کناب های روانشناسی زرد که تو ذهنتونه نیست حتی بنظرم کلا روانشناسی نیست و بیشتر یه کناب عمیق و خودشناسانه است به شدت بهتون پیشنهاد میکنم بخونین.
عالی بود
خوب بود و بعضی نکات خوب داشت