کتاب قتل بدون شاهد
معرفی کتاب قتل بدون شاهد
کتاب قتل بدون شاهد نوشتهٔ جان گریشام و ترجمهٔ امیرحسین دانشورکیان و ویراستهٔ نینا رزندی و مریم فرزانه و فاطمه صادقیان است. انتشارات پرتقال این رمان را برای کودکان و نوجوانان منتشر کرده است. این اثر حاوی جلد اول از مجموعهٔ «تئودور بون» است.
درباره کتاب قتل بدون شاهد
کتاب قتل بدون شاهد رمانی است که شما را با «تئودور بون» آشنا و همراه میکند. شهر کوچک استراتنبرگ وکیل زیاد دارد و تئودور بون با اینکه تازه ۱۳ سالش شده، خودش را یکی از آنها میداند. تئو تکتک قاضیها، پلیسها و دفتردارهای شهر را میشناسد و قانون را بهتر از اسم خودش بلد است. تئو همیشه آرزو داشته وکیل بزرگی بشود و تمام زندگیاش را در دادگاه و دادگستری بگذراند، اما خیلی زودتر از چیزی که انتظارش را دارد پایش به دادگاه باز میشود. تئو از چیزهایی بو برده که قرار نبوده هیچکس از آنها خبردار بشود. محاکمهای هیجانانگیز در جریان است. زنی به قتل رسیده و هیچکس نمیداند قاتلش کیست. یک آدمکش برای خودش در خیابان میچرخد و فقط تئودور بون است که حقیقت را میداند. این رمان حاوی جلد اول از مجموعهٔ «تئودور بون» است.
خواندن کتاب قتل بدون شاهد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به همهٔ کودکان و نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
درباره جان گریشام
جان گریشام در ۸ فوریهٔ ۱۹۵۵ به دنیا آمد. او نویسندهای آمریکایی است که ابتدا به تحصیل در رشتهٔ حقوق روی آورد و پس از اخذ مدرک این رشته از دانشگاه ایالتی میسیسیپی، مدتی به کار وکالت در شهر آکسفورد مشغول شد. او مدتی نمایندهٔ مجلس در پارلمان ایالتی بود و پس از چند سال از کار کنارهگیری کرد. جان گریشام سالها بهعنوان نویسندهٔ رمانهای حقوقیِ پرفروش در آمریکا مطرح بوده است. آثار او به بسیاری از زبانهای دنیا از جمله پارسی ترجمه شده و از بیشتر کتابهای او، یک نسخهٔ سینمایی نیز ساخته شده است. او بیش از ۲۰ رمان، یک کتاب غیرداستانی، یک مجموعهٔ داستانی و یک کتاب نوجوانان منتشر کرده است. «زمانی برای کشتن»، «هیأت منصفه»، «شرکت» و «پرونده» شماری از رمانهای موفق این نویسنده هستند.
بخشی از کتاب قتل بدون شاهد
«وقتی آقای دافی بهطرف صندلی شهود رفت، جو ناگهان سنگین شد. بالاخره بعد از چهار روز محاکمهٔ طولانی، متهم به جایگاه میرفت و روایت خودش را از وقایع بازگو میکرد. اما با این کار خودش را در معرض پرسشهایی از جانب دادستان قرار میداد. تئو میدانست که در شصتوپنج درصد از پروندههای قتل متهم شهادت نمیدهد و دلایلش را هم میدانست.
یک، معمولاً مجرم هستند و نمیتوانند از پرسش و پاسخ هوشمندانه و بیرحمانهٔ دادستان جان سالم به در ببرند. دو، معمولاً سابقهٔ کیفری دارند و وقتی کسی به جایگاه شهود برود، پیش کشیدن سابقهاش آزاد است. در هر محاکمه قاضی میکوشد برای هیئتمنصفه توضیح بدهد که متهم الزاماً نباید شهادت بدهد، کلمهای صحبت کند و یا شاهدی را به نیابت از خود احضار کند. بار اثبات گناهکار بودن او بر دوش دادستان است.
تئو همچنین میدانست که اعضای هیئتمنصفه به متهمی که حاضر نیست برای نجات جان خود شهادت بدهد مشکوک میشوند. تئو نمیتوانست تشخیص بدهد به پیت دافی مشکوکاند یا نه. وقتی روی صندلی شاهد نشست، دست راستش را بالا آورد و قسم خورد حقیقت را بگوید، همه بهدقت او را تماشا کردند.
تئو میتوانست خوب همهچیز را ببیند، چون به لطف قاضی گانتری روی یکی از صندلیهای کنار میدان در ردیف دوم نشسته بود، پشتسر میزِ وکیلمدافع نشسته بود، آیک سمت راستش بود و پدرش سمت چپش. مادرش در دفتر قرار ملاقات داشت. گفت نمیتواند بعدازظهرش را با تماشای یک محاکمه هدر بدهد، هرچند سه عضو دیگر خانوادهٔ بون میدانستند که واقعاً دوست داشت این کار را بکند.»
حجم
۱۶۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۶۷٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
نظرات کاربران
واسه یبار خوندن بدنیست. مال نوجوان هاست