کتاب کاپیتال مارکس
معرفی کتاب کاپیتال مارکس
کتاب کاپیتال مارکس؛ راهنمایی برای خواندن «سرمایه» نوشتهٔ میشاییل وین و ترجمهٔ نرگس ایمانی مرنی است و نشر نی آن را منتشر کرده است. جلد اول کاپیتال نخستین بار در سال ۱۸۶۷ منتشر شد. در این کتاب، ماحصل بیست سال اندیشهٔ مارکس در باب سرمایهداری به شیوهای بدیع گردآوری شده است.
کاپیتال نقدی است بر خودِ سرمایهداری. بهواقع، هدفِ این کتاب انتقاد از این یا آن نوع خاص از سرمایهداری نیست. درعوض، هدف مارکس شناسایی آن دسته از ویژگیهای ذاتی سرمایهداری است که سرمایهداری را سرمایهداری کردهاند، فارغ از اینکه این سرمایهداری در کدام کشور و در چه برههای از تاریخ رشد کرده باشد.
موضوع اصلی پژوهش مارکس در کاپیتال این است که چرا و چگونه مقولههای اقتصادی از قبیل پول، سود، سرمایه و چیزهایی از این دست، فعالانه محتوای اجتماعیِ خود را واپس میزنند، همان محتوایی که بدانها تعیّن بخشیده است.
درباره کتاب کاپیتال مارکس
از مارکس انبوهی از آثار، یادداشتها، و نوشتههای تحلیلی و انتقادی به یادگار مانده، اما بیشک، منسجمترین اثر او کاپیتال است. این اثر بهنوعی ماحصل زندگی پرفرازونشیب اندیشگانی و سیاسی او و نیز مجموعهٔ پژوهشهای خستگیناپذیرش در باب سازوکار سرمایه است که مارکس آن را با وسواس فکریِ ویژهای به دست چاپ و نشر سپرد. واردشدن شبح مارکس و به تعبیری بازگشت به ایدههای او، بهویژه در کاپیتال، به ظرفیتهای تحلیلی او برای فهم سازوکارهای پیچیده، چندوجهی و متکثر انباشت سرمایه مربوط میشود: اینکه چطور در زمانهٔ خوشباشیهای وهمآلود اینستاگرامی، آزادیهای مجازیِ فیسبوکی، و اختیارهای اجباریِ مصرفی، در چنبرهٔ مناسبات استثمارگرایانه گرفتار آمدهایم؛ به پیچ و مهرههایی در ماشین سرمایه بدل شدهایم تا هر دم مقدار بیشتری ارزش تولید کنیم؛ به زامبیهای از درون تهیشدهای استحاله یافتهایم که با همدستی در «جنون خرد اقتصادیِ» سرمایهداری، هدف راستین تولید و مصرف را به دست فراموشی سپردهایم.
درست است که کاپیتال مستقیماً تمام این معضلات را واکاوی و بررسی نکرده است، اما تحلیلهای موشکافانه و بیبدیلش در باب انباشت و تمرکز ثروت، بیثباتی سرمایهداری و بحرانهای ادواری، ارتش ذخیرهٔ صنعتی، نقش سرمایهٔ مالی، جهانیسازی و ... در فهم سازوکارهای کنونی سرمایهداری کماکان بسیار راهگشا هستند. از این منظر، کاپیتال همواره یک «اثر گشوده» است. با اینهمه، این گشودگی فقط به امکانهای تحلیلیِ کاپیتال در خصوص نحوهٔ کارکرد و بقای سرمایهداری محدود نمیشود، چراکه هر چند مارکس، در برخی مکاتباتش و بخشهایی از کاپیتال، هیچگاه بهدقت توضیح نداد که شکل جدید جامعهٔ مدنظر او چگونه خواهد بود، اما نباید فکر کنیم که بازگشت شبح مارکس و رجعتهای دوباره به کاپیتال و دیگر آثار او، تنها به کارِ درک منطق و پویایی سرمایهداری میآید. درعوض، اندیشهٔ مارکس همچنین ابزار بسیار مفیدی است برای واکاوی نظامهای اقتصادیاجتماعی پیشینی که با مدعای پیادهسازی آرای مارکس، دست بر قضا، ارمغانی جز تداوم ازخودبیگانگی سوژهها به همراه نداشتهاند.
خواندن کتاب کاپیتال مارکس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزههای فلسفه، اقتصاد، جامعهشناسی و علوم سیاسی پیشنهاد میکنیم.
اگر خواندن کتاب سرمایهٔ مارکس برایتان دشوار است، در ابتدا این کتاب را بخوانید.
بخشی از کتاب کاپیتال مارکس
«مارکس نقد خود بر سرمایهداری را از چیزی بسیار معمولی و روزمره شروع میکند: کالا. کاپیتال با این عبارات آغاز میشود:
ثروت جوامعی که شیوهٔ تولید سرمایهداری بر آنها حاکم است، همچون «تودهٔ عظیمی از کالا» جلوهگر میشود، و کالای منفرد همچون واحد پایهٔ این ثروت به نظر میرسد. پس، پژوهش ما با واکاوی کالا آغاز میشود. (مارکس، ۱۳۹۴:۶۵) [با تغییر]
همه میدانند کالا چیزی است که خرید و فروش میشود، یا با چیز دیگری که دارای ارزشی برابر با آن است، معاوضه میشود. بهعلاوه، روشن است که کالاها به این دلیل خرید و فروش میشوند که برای مردم مصرف و فایدهای دارند.
بنابراین، یک کالا دو بُعد دارد: ارزش مصرفی و ارزش مبادلهای ارزشِ مبادلهای خود را به صورتِ قیمتِ مبادلهٔ کالا بیان میکند.
پس، تعریف اولیهٔ ما از کالا این میشود: کالا چیزی است که خرید و فروش میشود، زیرا برای مردم مفید است و مصرفی دارد. در تعریف کالا به این صورت، به نظر نمیرسد مشکلی وجود داشته باشد. انگار بُعد ارزشِ مصرفیِ کالا و بُعد ارزشِ مبادلهایِ آن کاملاً با یکدیگر جفتوجورند.
با اینحال، اگرچه در نگاهِ نخست، کالا چیزی پیشپاافتاده و سادهفهم به نظر میرسد، اما مارکس در ادامه به ما نشان میدهد که در سرمایهداری چیزها آنطور که به نظر میرسند نیستند.
کالا در نگاه نخست، چیزی بدیهی و پیشپاافتاده به نظر میرسد. اما تحلیلِ آن نشان میدهد که چیزی است بسیار پیچیده و تودرتو، سرشار از ظرایف متافیزیکی و قلمبهبافیهای پرمدعای الهیاتی. (مارکس، ۱۳۹۴:۹۸-۹۹)
تحلیل مارکس نشان میدهد که درواقع ارزش مصرفی و ارزش مبادلهای، در سرمایهداریِ مدرن با یکدیگر سرِ جنگ دارند. بیایید ابتدا سراغ ارزش مصرفیِ چیزها برویم. نمونهای تصادفی از محصولات را در نظر بگیرید: چای کیسهای، چکش، دوربین دوچشمی. اولین چیزی که در این کالاها بهمثابه ارزشهای مصرفی، توجه شما را به خود جلب میکند این است که چهقدر مواردِ مصرفِ آنها با یکدیگر متفاوت است. درواقع، این مواردِ مصرفْ کاملاً منحصر به هر یک از این کالاهاست. سعی کنید از چای کیسهای برای کوبیدن چند میخ استفاده کنید، یا از یک چکش برای بزرگکردن [تصویرِ] شیئی که در فاصلهای دوردست از شما قرار گرفته کمک بگیرید. بعید است چیز زیادی عایدتان شود.»
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۹۰ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۹۰ صفحه