کتاب گناهکار (جلد دوم)
معرفی کتاب گناهکار (جلد دوم)
کتاب گناهکار (جلد دوم) نوشتهٔ فرشته تات شهدوست است. انتشارات آراسبان این رمان معاصر ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب گناهکار (جلد دوم)
کتاب گناهکار (جلد دوم) حاوی یک رمان معاصر و ایرانی است که ۵۴ فصل دارد. این رمان داستانی از خشم، غرور، تعصب و گناه را در هم آمیخته و به تصویر کشیده است. گناه مدام در ذهن «آرشام» چرخ میزند و او بیتوجه در پی به انجامرساندن برنامههای خود پیش میرود و نمیداند که سایهٔ سنگین گناه قرار است چه بلایی بر سرش آورد. این گناهکار خود را با حس انتقام و نیروی عشق روبهرو میبیند. چه کسی میتواند در برابر عشق قد علم کند؛ عشقی که قویترین انسانها را نیز به زانو درآورده است؟ آرشام تمام زندگیاش را در رؤیای انتقام سپری کرده و سالها است که شوق شرورانهٔ انتقام، تنها انگیزهٔ او برای حرکتکردن و جلورفتن است. او فکر همهجایش را کرده و با جسارت و ریزبهریز نقشهٔ انتقامش را طراحی کرده است، اما یک چیز از دست و ذهن او خارج است و آن حضور «دلارام» است؛ دلارامی که قرار است خط بطلانی بر تمام معادلات آرشام باشد. هرچقدر آرشام سرد و مغرور و بیاحساس است و عشق و احساس را امری دستوپا گیر میداند، دلارام گرم و شیرین و احساساتی است. این دو نقطهٔ مقابل همند که یکجا به هم برمیخورند؛ جایی که عشق جرقه میزند و گرم و سرد وجود آنها را با هم ترکیب میکند. آیا یک جرقه میتواند برای این «گناهکار» که به قلم فرشته تات شهدوست خلق شده، کافی باشد و او را رستگار کند یا اوضاع باید به نحو دیگری رقم بخورد؟ این رمان را بخوانید تا بدانید.
خواندن کتاب گناهکار (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب گناهکار (جلد دوم)
«نه درست نیست! آره میدونم که حقیقت نداره، اون خیلی کمکم کرده و موقعیتایی براش جور میشد که خیلی راحت میتونست ازم سواستفاده کنه، ولی نکرد! پس اون حرفا... قبل از اون میگفتم جزو نقشه است، اما سیلی ای که به صورتم زد هنوزم حسش میکنم. جدی زد، اینو دیگه مطمئنم! اگه گفت یه بازیه پس چرا نقش بازی نمیکرد؟ چرا این قدر جدی بود؟ حرفای آرشام، شوکی که از دیدن شایان اونم تنها توی اتاق بهم دست داده بود باعث شد نفهمم داره چم میشه و از حال برم. وقتی چشم باز کردم که دیدم روی تخت توی اتاقمم و ارسلان کنارم روی تخت نشسته. بهم گفت چیزی نشده، پس یعنی شایان به هدفش نرسید. با وجود این اتفاقا نمیدونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت؟ اون از آرشام و حرکتش و این از شایان که...
آرشام میخواست باهام حرف بزنه، اینجا نمیشد. به بهونهٔ دستشویی از اتاق زدم بیرون و درو بستم و قفل کردم. بغضمو قورت دادم؛ عجب شب گندی، پس چرا تموم نمیشه؟!
- دلارام
- میشنوم.
- کجایی؟
- تو دستشویی. شیر آبو باز کردم صدا بیرون نره.
- باشه، چون فرصت کمه سریع حرفمو میزنم. ببین تموم حرفایی که امشب بهت زدم...
منتظر بودم بگه؛ سر تا پام میلرزید و استرس داشتم.
- دلارام تو باور کردی؟
صدام میلرزید.
- نکنم؟
- چرا باید باور کنی؟ وقتی قبلش بهت گفته بودم تمومش یه بازیه؟ گفتم باور نکن، نگفتم؟
خواستم لبخند بزنم، ولی از روی درد بود و به لبخند شباهتی نداشت.
- پس اون سیلی... اون واقعی بود، آرشام نگو نبود!
- واقعی بود چون باید این کار رو میکردم. الان نمیتونم چیزی رو برات توضیح بدم، ولی فرصتش که پیش بیاد همه چیزو میگم. فقط خواستم اینو بدونی که ...
- که چی؟
جوابمو نداد و به جاش با لحن جدی گفت: فردا به هیچ وجه با ارسلان بیرون نمیری، شنیدی چی گفتم؟
حرصم گرفت: دیگه حاضر نیستم یه لحظه هم این ویلا رو تحمل کنم. همش میترسم یه اتفاقی بیفته!
- دیگه اتفاقی نمیفته. شایان همیشه این قدر سرحال نیست. ارسلان بدتر از شایانه و بهتره خام حرفاش نشی؛ اون حامی تو نیست!
- هر چی که هست امشب جون منو نجات داد و اگه اون نبود...
تو گوشم داد زد: همینی که گفتم! حق نداری باهاش جایی بری.
- ولی من فردا باهاش میرم. دلم میخواد نفس بکشم؛ اینجا دارم خفه میشم. مثل یه ماهی که از آب افتاده بیرون دارم جون میکنم. من میرم، حالا هر چی هم میخواد بشه بذار بشه!
- دلارام تو ...
شنود رو خاموش کردم
اعصابم خرد بود و سرم داشت منفجر میشد. دستمو زیر شیر مشت کردم و آب سردو به صورتم پاشیدم. توی آینه نگاه کردم، رنگم پریده بود و زیر گردنم یکی دو جاش به کبودی میزد. آروم لمسشون کردم؛ وای از دست آرشام!»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۲۰ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۲۰ صفحه
نظرات کاربران
گناهکار اولین رمانی بود ک از خانم شهدوست عزیز خوندم توصیه میکنم حتما این رمان جذاب و بخونید و ازدست ندید لطفا رمان مه حبین از همین نویسنده رو در طاقچه قرار بدین ممنون
خیلی رمان قشنگی بود
خفن ترین رمانیه که تاحالا خوندم عالی ترینه
قشنگ بود🙏🏽❤️
حرف نداره💞💫💫
از هر نظر عالی
بنظرم خیلی جذاب بود و در عین عشق و علاقه و غرور وجذابیت طرفین نشون میده خدا هست و همه ما برای رقم زدم یک راه و رسالتی اومدیم و در کنار هم قرار گرفتیم و میتونیم رشد پیدا بکنیم
برای من شیرینه
بسیار عالی بود من که ده باره تا نزدیک سکته رفتم ولی خیلی خوب گلشنم هستم از چابهار