دانلود و خرید کتاب طبیب پرنده و حسادت آقای کلافه مولیر ‍ ترجمه محمدجواد کمالی
تصویر جلد کتاب طبیب پرنده و حسادت آقای کلافه

کتاب طبیب پرنده و حسادت آقای کلافه

معرفی کتاب طبیب پرنده و حسادت آقای کلافه

کتاب طبیب پرنده و حسادت آقای کلافه نوشتهٔ مولیر و ترجمهٔ محمدجواد کمالی است. نشر قطره این نمایشنامهٔ کمدی فرانسوی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب طبیب پرنده و حسادت آقای کلافه

کتاب طبیب پرنده و حسادت آقای کلافه حاوی یک نمایشنامه است. این اثر که با مقدمه‌ای به قلم «قطب‌الدین صادقی» آغاز شده، هفت شخصیت دارد. مولیر این کمدی را در ۱۶ صحنه به رشتهٔ تحریر در آورده است. می‌دانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب طبیب پرنده و حسادت آقای کلافه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی قرن ۱۸ فرانسه و قالب نمایشنامهٔ کمدی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره ژان باتیست مولیر

ژان باتیست مولیر در سال ۱۶۲۲ میلادی به دنیا آمد و در سال ۱۶۷۳ درگذشت. وقتی ۹ساله بود، جزو پیشخدمتان ویژهٔ شاه شد. در جوانی زبان لاتین آموخت و آثار ترنس، شاعر و کمدی‌نویس رومی قرن دوم پیش از میلاد را خواند که موجب آشنایی بیشتر او با زبان لاتین شد. مدتی به تحصیل در رشتهٔ حقوق پرداخت و پس از آن به‌عنوان وکیل دعاوی به کار پرداخت. وقتی در دربار فرانسه مشغول به کار شد، با برنامه‌هایی نمایشی که توسط بازیگران ایتالیایی در دربار اجرا می‌شد، آشنا و شیفتهٔ این هنر شد. «عشق طبیب» نام یکی از آثار مولیر است که یک فارس کوتاه و سبک (Farce) به شمار می‌رود. پس از این اثر بود که او محبوب شد. مولیر عناصر کمیک «کمدیا دل آرته» همچون پیشخدمتان بامزه، فضل‌فروشان، عشاق جوان دل‌خسته و دختران احساساتی را گرفت و با زندگی فرانسوی انطباق داد و آثاری پدید آورد که عناوینی همانند کمدی رئالیستی یا اجتماعی یا انسانی را یدک کشیده است. در عصری که کورنی و راسین با تراژدی‌های خود آن دوران را به اسم خود سند زده بودند، مولیر با کمدی‌هایش در کنار آن دو قرار گرفت. این دوران مقارن بود با حکومت لویی چهاردهم؛ دورانی که فرانسه نه‌تنها به سیاست که بر زبان و ادبیات و هنر در سراسر اروپای غربی حکمرانی می‌کرد؛ عصری که مولیر در مدت ۳۶ سال از یک زمین تنیس اجاره‌ای به «کمدی فرانسه» راه یافت و در قلهٔ آن قرار گرفت تا هجو اصول اخلاقی را در دربار لویی چهاردهم دستمایهٔ آثار کمدی خودش قرار بدهد، روابط غیراخلاقی درباریان و اشراف ورشکسته، قماربازی‌ها، حرکات جنون‌آمیز برای کسب جاه و مقام و عنوان، ضیافت‌های باشکوه و پر زرق‌وبرق، خودآرایی‌ها، تملق و چاپلوسی و غیره را در کمدی‌های خود به‌شیوه‌ای جذاب و واقع‌گرایانه به انتقاد گیرد و پوزخندی زهرآگین به اشرافیت در‌ حال‌ زوال و بورژوازی جاه‌طلبِ عصر خود بزند.

«عشاق باشکوه» یکی از نمایشنامه‌های کمدی مولیر است. نمایشنامهٔ «تارتوف» را ادعانامهٔ مولیر علیه فساد حاکم بر کلیسا دانسته‌اند. «مردم‌گریز» یا «میزانتروپ» به قلم او، برخورد اجتماعی و اخلاقی مولیر با جامعهٔ فرانسه در عصر لویی چهاردهم را نشان می‌دهد. او در «خسیس»، اقتصاد واپس‌گرای عصر خود را تصویر می‌کند. در مضحکهٔ «زنان فضل‌فروش» کوته‌فکری‌های آداب و معاشرت اشراف را نشان داده و عقاید ارتجاعی درمورد زنان را نیز در «مکتب زنان» بازگو می‌کند. ویژگی‌های جهانی کمدی‌های مولیر برآمده از این است که در زمینهٔ آثارش رگه‌های روان‌شناسی اجتماعی وجود دارد؛ توأم با سرزندگی، شادی، طراوت و قابل‌قبول‌بودن شخصیت‌ها. در فن شناخت آثار نمایشی، آثار مولیر را «کمدی شخصیت» می‌گویند. مولیر وحدت‌های سه‌گانهٔ زمان، مکان و عمل را در آثار خود رعایت کرده است.

بخشی از کتاب طبیب پرنده و حسادت آقای کلافه

«گرو  رنه: وای! خدایا چی می‌بینم، عجیب است! مثل شیطان از این پنجره‌ها می‌پرند بیرون! بهتر است همین‌جا کشیک بکشم و ببینم اوضاع از چه قرار است.

گورژیبوس: نمی‌توانم این طبیب را پیدا کنم. نمی‌دانم کدام پستویی رفته. [چشمش به اسگانارل می‌افتد که با لباس طبابت برمی‌گردد.] پیدایش شد. جناب طبیب، اینکه فقط برادرتان را ببخشید کافی نیست. از شما استدعا دارم برای رضای خاطر من هم که شده با او روبوسی کنید. او توی منزل من است، همه‌جا را دنبالتان گشتم تا از شما خواهش کنم در حضور من این کار را انجام بدهید.

اسگانارل: آقای گورژیبوس، حتماً دارید دستم می‌اندازید، همین‌که بخشیدمش، کافی نیست؟ دیگر هیچ‌وقت نمی‌خواهم رویش را ببینم.

گورژیبوس: جناب طبیب، لطفاً به‌خاطر من هم که شده...

اسگانارل: بسیار خوب، نمی‌توانم درخواستتان را رد کنم، بگویید بیاید اینجا.

در حین آنکه گورژیبوس به‌سمت در اتاقش می‌رود، اسگانارل از پنجره به داخل اتاق می‌پرد.

گورژیبوس: [لب پنجره] برادرتان آنجا منتظر شماست، به من قول داده که مطابق خواسته‌ام عمل کند.

اسگانارل: [لب پنجره] آقای گورژیبوس، از شما خواهش می‌کنم بگویید بیاید اینجا. التماستان می‌کنم بگذارید دور از چشم همه از او عذرخواهی کنم، چون‌که خدا می‌داند، شاید قصدش این باشد که آبرویم را ببرد و جلو همهٔ مردم صد تا بدوبیراه تحویلم بدهد.

گورژیبوس از در بیرون می‌رود و اسگانارل از پنجره به بیرون می‌پرد.

گورژیبوس: بله، راست می‌گویید. بروم به او بگویم... جناب طبیب، برادرتان می‌گوید که بابت کاری که کرده بسیار شرمنده است و از شما می‌خواهد قدم‌رنجه کنید و به اتاق دیگر بروید تا او در خلوت از شما عذرخواهی کند. این هم کلید. از شما عاجزانه می‌خواهم درخواستم را رد نکنید و موافقت خود را اعلام بفرمایید.

اسگانارل: برای رضایت خاطر شما حاضرم هر کاری بکنم. الآن خواهید شنید به چه نحو با او سخن می‌گویم. [لب پنجره] آهان! اینجایی خبیث.

ـ سرکار اخوی، از شما معذرت می‌خواهم، قول می‌دهم خطایی نکنم.

ـ ای عیاش خبیث، قول می‌دهی که خطایی از تو سر نزند. برو، یادت می‌دهم چطور زندگی کنی. وقاحت بس است، نباید بیش‌ازاین مزاحم آقای گورژیبوس بشوی و با حرفهای احمقانه‌ات سر ایشان را بخوری!

ـ سرکار اخوی...

ـ می‌گویم ساکت شو.

ـ نمی‌خواهم باعث ناراحتی شما...

ـ ساکت شو، خبیث.

گرو  رنه: آقا فکر می‌کنید الآن چه کسی آنجاست؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۰ صفحه

حجم

۷۴٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۷۰ صفحه

قیمت:
۱۷,۰۰۰
۵,۱۰۰
۷۰%
تومان