کتاب باباگوریو
معرفی کتاب باباگوریو
کتاب باباگوریو نوشتۀ انوره دو بالزاک با ترجمۀ نسرین دورقیزاده در انتشارات باران خرد به چاپ رسیده است. داستان در فرانسۀ قرن نوزدهم میگذرد و دربارۀ عشق و وفاداری پدری به نام گوریو به دو دخترش است. بهموازات این داستان، داستان جوانی شهرستانی به نام اوژن راستینیاک روایت میشود که به پاریس آمده و در پانسیونی ساکن است.
درباره کتاب باباگوریو
باباگوریو داستان غمانگیز پدری است که عشق وسواسگونه به دو دخترش منجر به تباهی مالی و شخصی او می شود. بهموازات این داستان، موضوع جوانی فقیر به نام اوژن راستینیاک روایت میشود که در روایت اول در هم تنیده شده است. او که از شهرستان به پاریس آمده در پانسیونی اقامت دارد که محل سکونت افرادی عجیب است.
بالزاک این کتاب را در ۱۸۳۴ نوشت و ابتدا در مجلهای منتشر شد، سپس در ۱۸۳۵ در قالب کتاب به چاپ رسید. این داستان در فرانسۀ قرن نوزدهم روایت میشود، دورهای که حکومت سلطنتی بوربونها سقوط کرده و جمهوری اول فرانسه روی کار آمده است. روایت آدمهایی که در پانسیون اقامت دارند خواننده را به دل این رویدادها میبرد. پسزمینۀ این کتاب، جامعۀ آن روز فرانسه است و اینکه چطور جاهطلبی و میل به ثروت راهنمای رفتار آدمها شده است.
خواندن کتاب باباگوریو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به همۀ دوستداران ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم.
درباره آنوره دو بالزاک
آنوره دو بالزاک (۱۸۵۰-۱۷۹۹)، نویسنده و نمایشنامهنویس فرانسوی است. بالزاک بهواسطهٔ شرح بیپرده و دقیق از جامعهٔ فرانسه، بهعنوان یکی از بنیانگذاران رئالیسم در ادبیات مدرن اروپایی شناخته میشود.
شخصیتهای داستانهای بالزاک پیچیده و چندبعدی هستند و اشیای بیجان، بهخوبی با شخصیتهای انسانی همراه و آمیخته میشوند. بهگونهای که پاریس، بهعنوان یک شهر، ویژگیهای انسانی مییابد. بالزاک روی بسیاری از نویسندگان همعصر خود مانند امیل زولا و چارلز دیکنز تأثیر گذاشته است.
آنوره بالزاک، در دوران کودکی اهل مطالعه و پرشور بود که در ساختار بستهٔ مدارس آن زمان فرانسه نمیگنجید. او دوران کودکی سختی را گذراند. زیرا روشهای تربیتی خاص و البته آزاردهندهای در آن زمان رایج بود که با سختگیری اجرا میشد.
ارادهٔ اخلاقی و نگرش خاص درونی او مشکلاتی را در موفقیت او در زندگی و کسبوکار ایجاد کرد. زمانی که او از مدرسه فارغالتحصیل شد در یک دفتر حقوقی مشغول به کار شد. اما اتفاقهای غیرانسانی و روند کسالتبار آن موجب شد بالزاک از این کار کنارهگیری کند. بالزاک دربارهٔ تجربه کار در دفتر حقوقیاش گفته بود که این شغل، یک آدم معمولی با روند زندگی عادی و یکنواخت سازد و او تحمل این زندگی را ندارد.
او همچنین مشاغلی همچون نشر، چاپ، نقد ادبی، تجارت و... امتحان کرد، اما در همه آنها شکست خورد. آنچه او در «کمدی انسانی» یعنی مجموعهٔ آثار او مینویسد انعکاسی از دشواریهای زندگی شخصی او در همین دوران است. کمدی انسانی مجموعه نزدیک به ۹۰ داستان کوتاه و رمانهای او است که در کنار هم میکوشد تصویری همه سویه از جامعه انسانی را به نمایش بگذارد.
پس از چند اثر نمایشی ناموفق و چند رمان اولیه، «چرم ساغری» در سال ۱۸۳۱ و «اوژنی گرانده» در سال ۱۸۳۳، رمانهای پرفروش او به شمار میروند. پس از این موفقیت بیشتری برای رمانهای بعدی بالزاک به دست میآید. «بابا گوریو» و «زنبقدره» از دیگر آثار مشهور و شناخته شده بالزاک برای فارسیزبانها هستند.
بالزاک در زندگی شخصی خود نیز نتوانست به ثبات برسد و این روابط ناپایدار را در زنان داستانهای گوناگونش منعکس کرده است. او عادت کاری عجیبی داشت و بیشتر، شبهای طولانی به نوشتن میپرداخت و این روش زندگی، روی تندرستی او اثر گذاشت. سرانجام او در سن ۵۱ سالگی، درحالیکه تنها ۵ ماه از تنها ازدواج دیرهنگامش میگذشت در پاریس درگذشت.
بخشی از کتاب باباگوریو
«در کوچهٔ «نووسنت ژنیو» بین محله لاتن و فوبورژ سن مارسل، پانسیونی هست که پیرزنی به نام مادام ووکر آن را اداره میکند. در این پانسیون که همسایگان آن را به نام خانهٔ ووکر میشناسند زن و مرد، پیر و سالمند زندگی میکنند و تابهحال کسی حرف بدی در مورد آنجا نشنیده و در کل محل آبرومندانهای به شمار میرود. بااینوجود، از سی سال پیش تاکنون، حتی یک زن جوان هم پا به آنجا نگذاشته است و اگر یک مرد جوان برای مدت طولانی آنجا اتراق کرده باشه باید حتم داشت که جیب خالی و مستمری کمش او را به آنجا کشانده است. بااینحال، داستان ما در سال ۱۸۱۹ شروع میشود، یعنی آن زمانی که دختر جوان فقیری در پانسیون مادام ووکر زندگی میکرد.
شاید امروزه واژهٔ درام تا حدی معنی خود را ازدستداده باشد و ادبیات حزنانگیز عجیبوغریب شده باشند ولی جا دارد در ابتدای این داستان به غمبار بودن آن اشارهای کنیم شاید شما نیز جزو افرادی باشید که در حین خوانش داستان قطره اشکی بریزید.
آیا در آنسوی دیوارهای شهر پاریس، کسی آن را درک خواهد کرد و از آن اطلاع خواهد یافت؟ کسی چه میداند. ارزش خصوصیات این صحنه را با تمام جزئیات و تأثیرات محلی و بومی آن جز در فاصلهٔ تپههای مونمارتر و بلندیهای مونت روژ، در این محدودهٔ ازهمپاشیده و ویران و با جوی سیاه و کثیف و دیوارهای در حال ریزش، نمیتوان درک کرد. محیطی غمبار که شادیهایش اغلب توخالی، دروغین و گذراست، آنچنانکه مخاطب آنقدر به احساسات تکاندهنده عادت کرده که فقط غم و اندوهی عمیق و غیرقابلتصور میتواند اثری ماندگار در آن ایجاد کند.»
حجم
۲۵۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۲۵۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
نظرات کاربران
بله، چرا دست بالا را نگیرم؟ وقتی که انسان در آسمان به چیزی حمله میکند، بهتر است خود خدا را نشان کند!